اگر امام حسین (ع) علم غیب داشت، چرا به کربلا رفت؟ (قسمت دوم)

  • 1401/05/13 - 13:02
از شبهاتی که نسبت به چرایی قیام سیدالشهداء (ع) مطرح می کنند این است که اگر امام حسین (ع) علم غیب داشت، به چه دلیل به کربلا رفت؟ بر اساس اعتقاد شیعیان، امام حسین (ع) با توجه به علم غیبشان و اطلاع از شهادتشان، باز به کربلا رفته، به شهادت می‌رسند؛ پاسخ این است که ادای وظیفه مهمترین وظیفه امام بود.
اگر امام حسین (ع) علم غیب داشت، چرا به کربلا رفت؟ (قسمت دوم)

جبرئیل به رسول الله (ص) عرض کرد: امت شما به زودی در سرزمینی به نام کربلا حسین (ع) را به شهادت خواهند رساند و مقداری از خاک محل شهادت امام حسین (ع) را به پیامبر (ص) نشان داد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ واقعه جانسوز شهادت امام حسین (علیه‌السلام) یکی از مهمترین دلایل شیعیان برای اثبات ظلم و ستم هایی است که از سوی بعضی از صحابه به اهل بیت (علیهم‌السلام) شده است. معنای این سخن آن است که هر چند بارها رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امر به تبعیت و مودّت اهل بیت (علیهم‌السلام) دادند، اما از فرمایش و دستور الهی ایشان تبعیت نشد و نشانه آن ظلمی بود که به خامس اهل کساء و یاران و خانواده ایشان شده است.

هر ساله با فرا رسیدن ایام ماه محرم، مفتیان وهابی به تبعیت از نیاکان خود با عداوتی که نسبت به اهل بیت (علیهم‌السلام) دارند، شبهاتی را مطرح می‌کنند؛ یکی از این شبهات این است که شیعیان معتقدند ائمه (علیهم‌السلام) علم غیب داشتند و از حوادث آینده و گذشته آگاه بودند. اگر اینگونه بود، چرا و به چه دلیل امام حسین (علیه‌السلام) رهسپار کربلا شدند؟ اگر امام حسین (علیه‌السلام) علم غیب داشته باشد، قطعاً برای حفظ جان خود باید از رفتن به کربلا اجتناب می‌کرد.

در پاسخ به این شبهه نکاتی بیان می شود:
نکته اول؛
علاوه بر شیعیان، علما و محدثین اهل سنت بارها در منابع معتبر خود به علم غیب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اشاره کرده اند. مثال های فراوانی در احادیث اهل سنت می توان در این موضوع به عنوان شاهد و مؤید بیان کرد. هر چند با وجود مصادیق فراوان در منابع معتبر اهل سنت، مفتیان وهابی به دلخواه، منکر علم غیب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شده‌اند، اما به هر حال این مسئله مورد تأیید محدثین اهل سنت قرار دارد و امکان فرار از این موضوع وجود ندارد.
در روایات اهل سنت بیان شده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به شهادت امام حسین (علیه‌السلام) اشاره فرموده و حتی مقداری از خاک کربلا را نیز به یادگار در میان صحابه و بعضی از همسرانشان سپرده‌اند.

هیثمی از علمای بنام اهل سنت در مورد خاک کربلا و خبردادن جبرئیل از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) در سرزمین کربلا می‌نویسد: «از ام‌سلمه نقل شده: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روزی در خانه من نشسته بودند و فرمودند: کسی بر من وارد نشود. من در حالی که چشم انتظار ورود کسی بودم، حسین (علیه‌السلام) بر ایشان وارد شد. در این هنگام صدای بلند گریه‎‌های رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را شنیدم.»... ام‌سلمه در ادامه می‌گوید: «جبرئیل به رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عرض کرد: امت شما به‌ زودی در سرزمینی به نام کربلا، حسین (علیه‌السلام) را به شهادت خواهند رساند و مقداری از خاک محل شهادت امام حسین (علیه‌السلام) را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نشان داد.»(1)
در این روایت به خبر غیبی که جناب جبرئیل امین برای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از نحوه شهادت امام حسین (علیه‌السلام) آورده، اشاره شده و حتی مقداری از آن خاک مقدس نیز به عنوان تبرک به خاتم الأنبیاء (صلی‌الله‌علیه‌وآله) داده شده است. 

در دسته ای دیگر از روایات به خبر غیبی خون شدن آن خاک در روز شهادت امام حسین (علیه‌السلام) اشاره می شود که نشان از حتمی بودن این حادثه و اتفاق ناگوار است. نویری یکی از علمای مشهور اهل سنت در کتاب خود، از امانت گذاشتن تربت کربلا توسط رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نزد ام‌سلمه یاد می‌کند و می‌نویسد: «روایت شده رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ام‌سلمه مقداری از خاک مقتل امام حسين (علیه‌السلام) كه جبرئيل برای ایشان آورده بود، سپردند. پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ام‌سلمه فرمودند: هنگامی که این خاک به خون مبدل شد، بدان كه آن روز حسين (علیه‌السلام) به شهادت رسيده است. ام‌سلمه از آن خاک در ظرف شيشه‌ای نگهداری می‌کرد؛ در زمان شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، خاک به خون تبدیل شد ومردم مدینه از شهادت سیدالشهداء (علیه‌السلام) مطلع شدند.»(2)

اما آنچه که بسیار مهم است، نه تنها امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت خود و یاران و اهل بیت شان آگاه بودند، بلکه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و تعدادی از صحابه مشهور نیز از این اتفاق مطلع شده بودند. حال اگر داشتن علم غیب برای امام حسین (علیه‌السلام) از حادثه غم بار کربلای معلی باید سبب می‌شد تا حضرت در این راه مقدس قدم نگذارند، چرا و به چه دلیل پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایشان را از این کار منع نکردند؟ آیا وظیفه حضرت ممانعت از حضور امام حسین (علیه‌السلام) در کربلا نبود؟ آیا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نباید جان سید جوانان بهشت را از مرگ حتمی نجات می دادند؟

بر اساس استدلال وهابیت باید خداوند متعال به وسیله رسولان خود یعنی حضرت جبرئیل (علیه‌السلام) و رسول خاتم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از حضور حضرت در کربلا جلوگیری می‌کرد؛ زیرا خداوند متعال از همه حوادث عالم آگاه است. طبق آنچه بیان شد، هدف امام حسین (علیه‌السلام) نجات اسلام از چنگ فاسقین امت و دمیدن روح مجدد به کالبد زمین گیر شده دین بود که بازیچه دست شراب خواران و بوزینه بازان غاصب شده بود.

نکته دوم؛
یکی دیگر از نکات مهم در این موضوع آن است که همواره تبلیغ دین و احیای آن با جنگ و نبرد نبوده است. اگر در تاریخ اسلام و نحوه دعوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مطالعه و دقت شود، نکات مهمی به دست می‌آید. از جمله آنکه حضرت با استدلالات قوی و بیان کلمات و شواهد عقلی و نقلی، دین خدا را به دیگران ابلاغ می‌کردند. شاهد این سخن مسلمان شدن کفار و بت پرستان قریش و ایمان آنان به حضرت است.

بر همین اساس امام حسین (علیه‌السلام) نیز در مسیر هدایت امت اسلام، با کلمات نورانی خود، حجت را تمام کردند و خواب عمیق غافلین را به بیداری تبدیل کردند. شاهد این سخنان خطبه‌های حضرت در مسیر مدینه منوره تا مکه مکرمه و بعد از آن از مکه مکرمه تا کربلای معلی است. اگر امام حسین (علیه‌السلام) از ابتدا قصد جنگ داشتند و امر تبلیغ دین و احیای آن را به واسطه نبرد می‌دانستند، قطعاٌ در کربلا به جای خطبه‌های نورانی خود، از همان ابتدا به سراغ جنگ و نبرد رفته و هیچ کلامی بر زبان جاری نمی‌ساختند. در حقیقت امام حسین (علیه‌السلام) به جای همسر و فرزند، باید مردان تنومند بنی هاشم و یاران زیادی را با خود می‌بردند و از ابتدا به فکر جنگ می‌بودند تا دیگر کسی نتواند بگوید که شهادت حضرت امر قطعی بوده و امام با علم به شهادت و غیر قابل تغییر بودن آن، راهی شده‌اند.

مطابق این استدلال امام، همسر و کودکانشان را با خود همراه کردند، به امید آنکه امت هدایت شوند و امام به وظیفه الهی امامت خود عمل کرده باشد. لذا امام حسین (علیه‌السلام) بر اساس نامه‌ها و دعوت نامه‌هایی که به ایشان از سوی مردم کوفه رسیده بود، به جانب کربلا رهسپار شدند تا شاید کسانی باشند که از حریم دین الهی دفاع کند و به عهد خود وفا کنند. لذا وظیفه ایجاب می‌کرد تا حضرت بر مبنای شواهد زمانه، به دعوت مردم پاسخ دهند و به جانب کوفه بروند؛ زیرا قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد/11) در حقيقت ‏خدا حال قومى را تغيير نمى‏‌دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.»
این آیه شریفه دلیل است بر آنکه حتی اگر فرض گرفته شود که امام حسین (علیه‌السلام) احتمال جنگ می‌دادند، نیاز بود تا در میان مسلمانان حاضر شوند تا با سخنان نورانیشان، این تغییر در مسلمانان حاصل شود و از جهالت به سمت خداوند هدایت شوند.

در حقیقت حضور امام حسین (علیه‌السلام) در کربلا برای اتمام حجت با سایر مسلمانان بود و اگر حضرت در مسیر کوفه قدم نمی گذاشتند، در آینده عده‌ای می‌گفتند که اگر سیدالشهداء (علیه‌السلام) حضور پیدا می‌کردند، به هدایت و سعادت ابدی می‌رسیدند؛ اما چون امام به کربلا نیامدند، اهل جهنم و شقاوت شدند. لذا با آگاهی کامل امام از عاقبت خود و به امید سعادت طلبی مسلمانان راهی شدند. اما مسلمانان، دنیا طلبی را به جای سعادت طلبی انتخاب کردند و از هدف خداوند که همان بهشت بود، فاصله گرفتند.

در پایان باید گفت با وجودی که ائمه اطهار (علیهم‌السلام) علم به عاقبت خود داشتند، اما تابع رضای خداوند بودند و می‌دانستند در راه خدا باید جان خود را تقدیم کنند.

پی‌نوشت:
1. هیثمی، علی بن أبی‌بكر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص188ـ189، دار الريان للتراث/ ‏دارالكتاب العربی؛ قاهره/ بيروت، 1407. «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَالِسًا ذَاتَ يَوْمٍ فِی بَيْتِی ... قَالَ: إِنَّ أُمَّتَكَ سَتَقْتُلَ هَذَا بِأَرْضٍ يُقَالُ لَهَا: كَرْبَلَاءُ، فَتَنَاوَلَ جِبْرِيلُ مِنْ تُرْبَتِهَا. فَأَرَاهَا النَّبِيَّ ... رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ بِأَسَانِيدَ، وَرِجَالُ أَحَدِهَا ثِقَاتٌ.»
2. نویری، أحمد بن عبدالوهاب، نهاية الأرب فی فنون الأدب، ج20، ص298، دارالكتب العلمية، بيروت، لبنان - 1424هـ، چاپ اول، تحقيق: مفيد قمحية وجماعة. «وروی أن النبي صلى الله عليه وسلم أعطى أم سلمة تراباً من تربة الحسين... فلما قتل الحسين صار ذلك التراب دما فأعلمت الناس بقتله... .»

محمدجواد مهریار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.