آیا عزاداری شیعیان بدعت است؟ (قسمت سوم)
طبری مورخ مشهور اهل سنت می نویسد: «ابن مسعود می گوید: در جریان جنگ احد، تاکنون ندیده بودیم که پيامبر (ص) برای كسی به شدت گريه كند، به این صورت كه در شهادت عموی خود حمزه میگریست.»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شهادت امام حسین (علیهالسلام) یکی از تلخ ترین حوادثی است که از سوی دشمنان دین خدا به خاندان رسالت تحمیل شده است. واقعه عاشورا و شهادت حضرت و اهل بیت گرانقدر و یاران گرامیشان سبب شده بعد از گذشت سالها از این واقعه، حق از باطل مشخص باشد و هنوز عدهای به لشکریان سعادت و عدهای نیز به سپاهیان شقاوت بپیوندند.
اخیراً مفتی های وهابی در شبکههای ماهوارهای خود با توهین به عزداری شیعیان و پیروان اهل بیت (علیهم السلام)، برگزاری هرگونه مراسم عزاداری و یادبود و گریه کردن برای امام حسین (علیهالسلام) را مخالف با سنت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) معرفی کردهاند و کسانی را که در اینگونه مراسمات حضور پیدا میکنند را به نوعی جاهل و نادان معرفی میکنند.
آنان با تبعیت از سخنان ابن تیمیه مدعی شده اند، عزاداری و گریه کردن، بدعتی است که در دین، توسط شیعیان ایجاد شده و انجام دهنده این بدعت، اهل جهنم و دوزخ است؛ در این باره ابن تیمیه در کتابش می نویسد: «شيطان به واسطه كشته شدن حسين (عليهالسلام) برای مردم دو بدعت ايجاد كرده است؛ اول بدعت گريه و ناله و حزن در روز عاشورا که این بدعت از منظر علمای اسلام نه واجب و نه مستحب است و دوم بدعت شادی و سرور.»(1)
توهین او تنها به اینجا خلاصه نمیشود و با توهین صریح به شیعیان، هرگونه عزاداری برای ائمه معصومین (علیهمالسلام) را نشانه حماقت میداند. وی مینویسد: «از حماقتهای روافض، برگزاری مجالس ماتم و نوحه برای كسی است كه سالهای خیلی پیش كشته شده است.»(2) این سخنان ابن تیمیه بیان کننده بدعت و حرمت عزاداری است که در حقیقت فتوای مقابل نص و تحریف مذهب اهل سنت شمرده می شود.
در پاسخ به ابن تیمیه و استدلال مفتیان وهابی نکته ای بیان می شود:
یکی از جنگ هایی که در صدر اسلام اتفاق افتاد، جنگ احد بود. در آن واقعه سخت که منجر به امتحان الهی شد و عدهای از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حضرت را در میان دشمن تنها گذاشتند و فرار را بر قرار ترجیح دادند، عدهای نیز با جان فشانی، پای دین و پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) ایستادند و به درجه رفیع شهادت نائل گشتند.
یکی از این افراد، عموی گرانقدر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) جناب حمزه سیدالشهداء (علیهالسلام) است. مورخین و محدثین مشهور شیعه و اهل سنت در کتاب های خود با اشاره به این اتفاق، از گریه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دستور ایشان به عزاداری یاد کردهاند.
محب الدین طبری مینویسد: «عبدالله بن مسعود میگوید: در جریان جنگ احد، تاکنون ندیده بودیم که پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای كسی به شدت گريه كند، به این صورت كه در شهادت عموی خود حمزه میگریست. بعد از شهادت حمزه، بدن او را به طرف قبله گرداند. سپس كنار بدنش قرار گرفته و با صدای بلند گريه كرد تا حال بیهوشی به آن حضرت دست داد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) خطاب به جسد عمويش میفرمود: ای حمزه! ای عموی پيامبر خدا! ای شيرخدا و شير پيامبر خدا!»(3)
این روایت تاریخی یکی از مطالبی است که اشاره به گریه حضرت و عزاداری حضرت دارد. همچنین احمد بن حنبل، یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت است که در کتابش به حوادث بعد از واقعه جنگ احد اشاره می کند. او به نقل از عبدالله بن عمر مینویسد: «هنگامی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از جنگ اُحد به مدینه بازگشت، زنان انصار را مشاهده کرد كه بر همسران شهید خود گريه میكنند؛ در این حال پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: عمویم حمزه گريه كن ندارد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بعد از استراحت مختصر متوجه آن شدند كه زنان مدینه برای حمزه گريه میكنند.» نکتهی جالب توجه آن است که از آن روز به بعد، گریه مردم در مصائبشان ابتدا برای جناب حمزه بوده است. ابن عمر میگوید: «از آن روز تاكنون زنان مدینه، ابتدا برای حمزه و سپس بر كشتههای خود عزاداری میكنند.»(4)
بر خلاف ادعا و سخنان ابن تیمیه، برگزاری مجلس عزاداری و گریه و نوحه برای جناب حمزه (علیهالسلام) و سایر شهدای گرانقدر احد، یکی از سنت های حسنهای شد که تا سالیان متمادی ادامه دار بوده است.
شیبانی عالم مشهور اهل سنت از واقدی نقل میکند که تا قرنها بعد از شهادت جناب حمزه، مسلمانان قبل از برگزاری مراسم عزداری برای اموات و شهدای خود، ابتدا برای مصائب جناب حمزه گریه میکردند. او در کتابش مینویسد: «از آن زمان تاكنون، زنان ابتدا برای حمزه گريه و عزاداری میكنند.»(5)
این سخنان حقایقی است که در منابع معتبر اهل سنت بارها بیان شده و مفتیان وهابی با عنادی که با اهل بیت (علیهم السلام) دارند، از آنان چشم پوشی میکنند؛ زیرا علت آن تنها دشمنی با اهل بیت (علیهمالسلام) است.
پینوشت:
1. ابن تيمية حرانی، منهاج السنة النبوية، ج4، ص554، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، چاپ اول، 1406 هـ - 1986 م. «وَصَارَ الشَّيْطَانُ بِسَبَبِ قَتْلِ الْحُسَيْنِ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ - يُحْدِثُ لِلنَّاسِ بِدْعَتَيْنِ: بِدْعَةَ الْحُزْنِ وَالنَّوْحِ يَوْمَ عَاشُورَاءَ، مِنَ اللَّطْمِ وَالصُّرَاخِ وَالْبُكَاءِ.... فَإِنَّ هَذَا لَيْسَ وَاجِبًا وَلَا مُسْتَحَبًّا بِاتِّفَاقِ الْمُسْلِمِينَ. وَكَذَلِكَ بِدْعَةُ السُّرُورِ وَالْفَرَحِ.»
2. ابن تیمیه، منهاج السنة النبوية، ج1، ص52. «وَمِنْ حَمَاقَتِهِمْ إِقَامَةُ الْمَأْتَمِ وَالنِّيَاحَةُ عَلَى مَنْ قَدْ قُتِلَ مِنْ سِنِينَ عَدِيدَةٍ.»
3. محب الدين طبری، ذخائر العقبى في مناقب ذوي القربى، ج1، ص181، دار الكتب المصرية – مصر. «عن عبد الله بن مسعود قال ما رأينا رسول الله صلى الله عليه وسلم باكيا قط أشد من بكائه على حمزة بن عبد المطلب لما قتل وضعه في القبلة ثم وقف صلى الله عليه وسلم على جنازته وانتحب حتى نشغ من البكاء يقول يا حمزة يا عم رسول الله وأسد الله وأسد رسوله»
4. أحمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج2، ص40، مؤسسة قرطبة. «عَنِ بن عُمَرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّه صلى الله عليه وسلم لَمَّا رَجَعَ من أُحُدٍ فَجَعَلَتْ نِسَاءُ الأَنْصَارِ يَبْكِينَ على من قُتِلَ من أَزْوَاجِهِنَّ قال فقال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَلَكِنْ حَمْزَةُ لاَ بواكي له قال ثُمَّ نَامَ فَاسْتَنْبَهَ وَهُنَّ يَبْكِينَ قال فَهُنَّ الْيَوْمَ إِذاً يَبْكِينَ يَنْدُبْنَ بِحَمْزَةَ .»
5. ابن اثیر جزری شيبانی، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج2، ص67، دار الكتب العلمية، چاپ اول، «قال الواقدي: فلم يزلن يبدأن بالندب لحمزة حتى الآن.»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید