هدیهای گرانبها برای مدعیان دروغین سلفیت!!!
خلاصه مقاله
وهابیت تکفیری خودشان را پیرو ابن تیمیه و تیمیون میدانند، در حالیکه تیمیون (شاگردان ابن تیمیه) با وهابیت در بسیاری از مسائل با هم اختلاف دارند؛ با مراجعه به کتب شاگردان ابن تیمیه که در احوالات ابن تیمیه و مرگش نوشتند، مشخص میگردد تبرک به صالحین و آثارشان، قرائت قرآن و مجلس ختم، سفر برای زیارت قبور و بیتوته نزد قبر و دعا نزد قبر جایز است. اگر شیعهای چنین کاری را برای حرم اهل بیت (علیهمالسلام) انجام دهد، یا صوفی چنین کاری را برای قطبش انجام دهد، وهابیت تکفیری او را قبوری و مبتدعه میخوانند؛ آیا ابن کثیر و برازلی و دیگر شاگردان ابن تیمیه حرانی قبوری و مبتدعه نیستند؟!
متن مقاله
کسیکه توصیفات ابن کثیر شافعی دمشقی و برازلی، در مورد وفات ابن تیمیه حرانی را بخواند، به تعجب میافتد که چگونه ممکن است که ابن کثیر و برازلی و دیگر شاگردانش چنین توصیفاتی در مورد جنازه ابن تیمیه داشته باشند؟ کسی که نجدیها او را مرجع واحد در تحلیل و تحریم و فهم کتاب و سنت میدانند!!
آنچه واضح است این است که ابن کثیر و برازلی از جمله شاگردان برجسته ابن تیمیه است و گزارشات آن دو از افعال و رفتار مردم با جنازه استادشان، دلیل واضحی است بر اینکه او از بسیاری از این افعال نهی نکرده و آن را حرام و شرک ندانسته است و گرنه مردم چنین رفتاری با جسد او انجام نمیدادند. ابن کثیر و برازلی نیز که شاگرد او هستند، مردم را به بدعت و شرک متهم نکردهاند.
در زیر به برخی از گزارشات ابن کثیر از برازلی در مورد رفتار مردم با جنازه ابن تیمیه آورده، اشاره میشود:
ابن کثیر چنین از قول برازلی مینویسد:
«وأذن لَهُمْ فِي الدُّخُولِ عَلَيْهِ، وَجَلَسَ جَمَاعَةٌ عِنْدَهُ قبل الغسل وقرأوا القرآن وتبركوا برؤيته وتقبيله، ثم انصرفوا، ثم حضر جماعة من النساء ففعلن.[1] (زمانی که شیخ ابن تیمیه از دنیا رفت) به مردم اجازه وارد شدن بر جنازه داده شد و عدهای قبل از غسل، گرد او جمع شدند و برایش قرآن خواندند، و با بوسیدن و دیدنش متبرک شدند. بعد از آن، مردان خارج شدند و گروهی از زنان کنار جنازه آمدند و همان کار را انجام دادند.»
نتیجه: تبرک به صالحین و آثار صالحین جایز است؛ قرآن خواندن برای اموات جایز است.
«ثم حمل بعد أن يصلِّي عليه على الرؤوس والأصابع، وخرج النعش به من باب البريد واشتد الزحام وعلت الأصوات بالبكاء والنحيب والترحم عليه والثناء والدعاء له، وألقى الناس على نعشه مناديلهم وعمائمهم وثيابهم.[2] بعد از اینکه بر او نماز خوانده شد، جمعیت زیادی گرد آمدند و صداها بالا رفت و بر فقدان او گریه کردند و در حق او دعا خواندند و عرقچین و عمامههایشان و لباسشان را بر جنازه او انداختند.»
نتیجه: جواز تبرک به آثار صالحین، گریه بر اموات
«وشرب جماع الْمَاءَ الَّذِي فَضَلَ مِنْ غُسْلِهِ، وَاقْتَسَمَ جَمَاعَةٌ بقية السدر الذي غسل به.[3] مردم از باقیمانده آب غسل، خوردند، و باقیمانده سدری که از غسل به جای مانده بود، بین خود تقسیم کردند.»
نتیجه: تبرک به آثار صالحین
«ودفع في الْخَيْطَ الَّذِي كَانَ فِيهِ الزِّئْبَقُ الَّذِي كَانَ في عنقه بسبب القمل مائة وخمسون درهماً، وَقِيلَ إِنَّ الطَّاقِيَّةَ الَّتِي كَانَتْ عَلَى رَأْسِهِ دفع فيها خمسمائة درهماً.[4] در مقابل آن شالی که به دور گردن میانداخت، 150 درهم پرداخت شد، و گفته شده برای کلاهی که روی سرش بود، پانصد درهم به آن پرداخت.»
نتیجه: محافظت از آثار صالحین
«وحصل في الجنازة ضجيج وبكاء كثير، وتضرع وختمت له ختمات كثيرة بالصالحية وبالبلد، وَتَرَدَّدَ النَّاسُ إِلَى قَبْرِهِ أَيَّامًا كَثِيرَةً لَيْلًا ونهاراً يبيتون عنده ويصبحون.[5] کنار جنازه ضجه و گریه و تضرع زیادی شد و مردم برای ابن تیمیه، ختمهای زیادی در صالحیه و شهر گرفتند و شب و روز مُدام به زیارت قبرش میرفتند، و در آنجا بیتوته میکردند.
نتیجه: جواز قرائت قرآن بر اموات و مجلس ختم؛ شدّ رحال و سفر برای زیارت قبور صالحین
این گزارش ابن کثیر کجا، و آنچه نجدیهای تکفیری عمل میکنند، کجا؟!
اگر ابن تیمیه در این زمان میزیست و از دنیا میرفت، یقیناً نجدیها و وهابیهای تکفیری، از او و کسانیکه چنین اعمالی انجام میدهند، تبری و برائت میجستند!
اگر شیعهای با حرم ائمه (علیهمالسلام) و تربت آنها چنین کاری بکند، آیا وهابیت تکفیری، شیعیان را قبوری و مشرک خطاب نمیکنند؟! اگر یک سنی صوفی، با پیرش و قطبش چنین کاری بکند، آیا وهابیت تکفیری آنها را قبوری و مشرک نمیداند؟!
پینوشت:
[1]. ابن کثير دمشقی، اسماعيل بن عمر (م 774)، البداية والنهاية، ج14، ص135، دار الفکر، 1407 ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. البداية والنهاية، ج14، ص135. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. البداية والنهاية، ج14، ص136. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. البداية والنهاية، ج14، ص136. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. البداية والنهاية، ج14، ص136. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید