حکم سجده به غیر خداوند متعال چیست؟
خلاصه
طبق آیات و روایات و کلام علمای اسلام، هر سجدهای شرک نیست، بلکه سجده به نیت ربوبیت و الوهیت شرک است؛ اما وهابیت با فهم ناقص خودشان هر سجدهای را شرک میدانند، در حالیکه طبق آیات قرآن، ملائکه بر حضرت آدم (علیهالسلام) و برادران حضرت یوسف (علیهالسلام) بر ایشان سجده کردند، و این سجده محبت و احترام برای آنها بوده است، نه سجده عبادی؛ لذا اگر سجده به صورت مطلق شرک باشد، خداوند متعال، به شرک امر کرده است در حالیکه خداوند متعال در آیه 28 سوره اعراف میفرماید: خداوند به فحشاء امر نمیکند، و یکی از مصادیق بارز فحشاء عمل مشرکانه است.
شبهه
یکی از سؤالاتی که زیاد مطرح میشود این است که آیا سجده بر کسی موجب شرک میشود یا خیر؟ سجده بر غیر خدا، با هر نیتی که باشد، در دیدگاه وهابیت، عبادت است و شرک محسوب میشود. در کتاب «فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء» که توسط هیات کبار علمای وهابی عربستان نوشته شده، آمده است: «كل من آمن برسالة نبينا محمد صلى الله عليه وسلم وسائر ما جاء به في الشريعة إذا سجد بعد ذلك لغير الله من ولي وصاحب قبر أو شيخ طريق يعتبر كافرا مرتدا عن الإسلام مشركا مع الله غيره في العبادة، ولو نطق بالشهادتين وقت سجوده.[1] هر کسی به رسالت حضرت محمد (صلیاللهعليهوآله) و هر آنچه ایشان آورده ایمان آورد، اگر سجده بر غیر خداوند (اعم از ولی و صاحب قبر یا شیخ طریقی) بکند، کافر و مرتد از اسلام شمرده میشود و غیر خداوند را با خداوند شریک در عبادت قرار داده، و لو اینکه هنگام سجده شهادتین را بگوید.»
پاسخ
اولاً: بدون شک، سجده به غیر خداوند متعال در اسلام حرام است؛ پس بحث ما در شرک بودن است.
ثانیاً: سجده به غیر الله زمانی موجب شرک میشود که سجدهکننده به قصد ربوبیت مسجود، سجده کند. علما نیت و قصد را در سجده شرط دانستهاند و حتی ابن تیمیه حرانی و شوکانی غیر مقلد که مورد تأیید وهابیها هستند نیز این شرط را آوردهاند. ابتدا قول سمعانی را ذکر میکنیم سپس قول ابن تیمیه و شوکانی ذکر میشود:
سمعانی، متوفای 489 هجری از علمای حدیث، در تفسیر سجده پدر و مادر و برادران حضرت یوسف (علیهالسلام) بر ایشان «وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا.[یوسف/100] میگوید: «در این سجده بر حضرت یوسف (علیهالسلام) علما اختلاف کردند؛ پس اکثر علما قائل هستند پدر و مادر و برادران حضرت یوسف (علیهالسلام) بر او سجده کردند و این سجده محبت بوده است، نه سجده عبادی، و این سجده، مثل سجده ملائکه برای حضرت آدم (علیهالسلام) بوده است؛ ... اگر کسی بگوید چگونه سجده برای غیر خداوند جایز شده؟ و اگر سجده برای غیر خداوند جایز شده، پس چطور عبادت برای غیر خداوند جایز نشده؟ پاسخ این است که عبادت یعنی نهایت تعظیم که جز برای خداوند متعال جایز نیست، اما سجده، نوعی تذلل و خضوع است که با قرار گرفتن صورت و گونه بر زمین محقق میشود و این عمل غیر از عبادت است؛ پس از سجده بر بشر (سجده غیر عبادی) منع نشده، مانند اینکه در برابر بشر (برای احترام) خم نیز میشوند.»[2]
ابن تیمیه حرانی میگوید: «اعمالی که ظاهرش کفری است: مانند سجده بر بتها و سب پیامبر و مانند این اعمال، کفر است؛ چرا که مستلزم کفر باطنی است و الا اگر سجده بر بت، بدون نیت باشد، بلکه در قلب قصد سجده بر خداوند باشد، این سجده دیگر کفر نیست، و اگر کسیکه بین مشرکین زندگی میکند، بر جانش بترسد، سجده بر بت به قصد سجده بر خداوند جایز است. از اینرو با مشرکین در ظاهر موافقت میکند و در قلبش برای خداوند سجده میکند؛ همانگونه که برخی از علمای مسلمان و اهل کتاب این عمل را انجام می دادند تا بتوانند آنها را به اسلام دعوت کنند و آنها را مسلمان کنند و از همان ابتدا باعث نفرت و رویگردانی مشرکین نشوند.»[3]
نکته: ابن تیمیه معیار در شرک بودن سجده را، نیت قلبی میداند؛ حالا مجبور بودن ساجد حالت عارضی است که از باب مثال بیان کرده است.
شوکانی نیز مینویسد: «سجده برای غیر الله، حتما باید مقید به قصد ربوبیت سجده شونده باشد. در این صورت است که شرک محقق میشود و اله دیگری برگزیده شده است. اما اگر قصد ربوبیت در سجده نباشد و صرف تعظیم باشد، همانند تعظیمهایی که در برابر پادشاهان عجم میشود و زمین را میبوسند، کفر نیست.»[4]
بنابراین علمای اسلامی، صرف سجده که نهایت خضوع است را زمانی شرکی میدانند که قصد و نیت در آن باشد و الا موجب شرک نمیشود. معنی این حرف این است که اعمالی مانند استغاثه، زمانی شرک است که نیت ربوبیت داشته باشد و تا این قصد نباشد، شرک نمیشود.
پینوشت:
[1]. الدویش، أحمد بن عبد الرزاق، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، ج1، ص334، الرئاسة العامة للبحوث العلمية والإفتاء، بیتا.
[2]. «وَاخْتلفُوا فِي هَذِه السَّجْدَة فالأكثرون أَنهم سجدوا لَهُ، [و] كَانَت السَّجْدَة سَجْدَة الْمحبَّة لَا سَجْدَة الْعِبَادَة، وَهُوَ مثل سُجُود الْمَلَائِكَة لآدَم (عَلَيْهِالسَّلَام) ... فَإِن قَالَ قَائِل: كَيفَ جَازَ السُّجُود لغير الله؟ وَإِذا جَازَ السُّجُود لغير الله فَلم لَا تجوز الْعِبَادَة لغير الله؟ وَالْجَوَاب: أَن الْعِبَادَة نِهَايَة التَّعْظِيم، وَنِهَايَة التَّعْظِيم لَا تجوز إِلَّا لله؛ وَأما السُّجُود: نوع تذلل وخضوع بِوَضْع الخد على الأَرْض وَهُوَ دون الْعِبَادَة، فَلم يمْتَنع جَوَازه للبشر كالانحناء.» سمعاني، منصور، تفسير القرآن، ج3، ص67، تحقيق: ياسر بن إبراهيم وغنيم بن عباس بن غنيم، دار الوطن، الرياض، چاپ اوّل، 1418ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. «وما كان كفرا من الأعمال الظاهرة: كالسجود للأوثان وسب الرسول ونحو ذلك فإنما ذلك لكونه مستلزما لكفر الباطن وإلا فلو قدر أنه سجد قدام وثن ولم يقصد بقلبه السجود له بل قصد السجود لله بقلبه لم يكن ذلك كفرا وقد يباح ذلك إذا كان بين مشركين يخافهم على نفسه فيوافقهم في الفعل الظاهر ويقصد بقلبه السجود لله كما ذكر أن بعض علماء المسلمين وعلماء أهل الكتاب فعل نحو ذلك مع قوم من المشركين حتى دعاهم إلى الإسلام فأسلموا على يديه ولم يظهر منافرتهم في أول الأمر.» ابن تيميه حراني، احمد، مجموع الفتاوى، ج14، ص120، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدينة نبوية، 1416ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «وأما قوله: "ومنها السجود لغير الله" فلا بد من تقييده بأن يكون سجوده هذا قاصدا لربوبية من سجد له فإنه بهذا السجود قد أشرك بالله عزوجل وأثبت معه آلاها آخر وأما إذا لم يقصد إلا مجرد التعظيم كما يقع كثيرا لمن دخل على ملوك الأعاجم أنه يقبل الأرض تعظيما له فليس هذا من الكفر في شيء.» شوکانی، محمد بن علی، السيل الجرار المتدفق على حدائق الأزهار، ص979، دار ابن حزم، چاپ اول، بیتا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید