آیا توسل به اولیاء الهی، عبادت غیرالله است؟
خلاصه
فهم ناصحیح آیات و روایات، یکی از مهمترین بلایایی است که امروزه گریبانگیر جامعه اسلامی شده است. بدینسان که برخی از مذاهب منحرف، برای اثبات مدعای غلط خود، آیات و روایات متعددی را اشتباه معنی کرده و بدان استناد میکنند؛ نمونه بارز چنین کارهایی را از وهابیت به وفور مشاهده کردهایم؛ بهعنوان نمونه، وهابیت به آیاتی که در بردارنده عبارت «تدعون من دون الله» است، استناد جستهاند تا بدینوسیله اموری همچون توسل، طلب شفاعت و استغاثه از اولیاء الهی را عبادت غیرالله و ممنوع اعلام کنند. حال آنکه آیات مورد استناد وهابیت به هیچوجه بر ممنوعیت امور مذکور دلالت نمیکند، همچنین ادله متعددی بر مشروعیت واسطهجویی از اولیاء الهی دلالت میکند.
شبهه
شبکه کلمه یکی از مهمترین شبکههای وهابی مسلکی است که در این سالها، با دعوت از کارشناسان همسو، درصدد تبلیغ بیش از پیش افکار تکفیری- وهابی است. از همینرو امیر شکری از کارشناسان شبکه مزبور، در برنامهای که در تاریخ 20 اردیبهشت 1400 اجرا کرده است، مدعی شده است که آیه «قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه...[فاطر/40] بگو: این معبودانی را که جز خدا میخوانید به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریدهاند، ...» بر ممنوعیت خواندنِ غیرالله دلالت میکند؛ بنابراین از آنجایی که انواع واسطه جوییها همانند توسل، از مصادیق خواندنِ غیرالله هستند، میتوان آنها را داخل در آیه مذکور دانسته و شرک تلقی کرد.
پاسخ
این ادعا در حالی از سوی جناب شکری مطرح شده است که باید دانسته شود، واژه «تدعون» در قرآن کریم، 17 مرتبه تکرار شده است و مفسرین فریقین، بسیاری از این موارد را به معنی «تعبدون» دانستهاند؛ لذا آیه در مورد عبادت من دون الله است، نه صرفِ خواندنِ غیرالله؛ بر همین اساس، مسلمانانی که برای رفع حوائج خود، به اشخاص صالح توسل میجویند را نمیتوان، غرق در عبادت غیرالله تلقی کرد؛ چرا که قائل به الوهیت و ربوبیت احدی غیر از خدای متعال نیستند. همچنین باید توجه داشت مشروعیت اموری همچون توسل را میتوان بهواسطه روایات متعددی اثبات کرد. چنانکه پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) در تشییع پیکر مطهر حضرت فاطمه بنت اسد (سلاماللهعلیها)، اینگونه دعا فرمودند: «اغْفِرْ لِأُمِّي فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ، ولَقِّنْهَا حُجَّتَها، وَوَسِّعْ عَلَيْهَا مُدْخَلَهَا، بِحَقِّ نَبِيِّكَ وَالْأَنْبِيَاءِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِي فَإِنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.[1] خدايا! مادرم فاطمه بنت اسد را بيامرز و حجتش را به او تلقين کن و قبرش را براي او وسيع کن، به حق من که رسولت هستم و به حق انبيائی که قبل از من بودند، همانا تو ارحم الراحمين هستی.»
در مورد سند این روایت باید گفت تمامی راویان این روایت، افرادی ثقه هستند، فقط تنها کسیکه برخی از رجالیون در ثقه بودنش تشکیک کردهاند، «روح بن صلاح» است که در اینباره باید گفت: عدهای همچون ابن حبان و حاکم نیشابوری، «روح بن صلاح» را توثیق کردهاند.[2]
در روایت دیگری چنین میخوانیم: هنگامیکه حضرت آدم (علیهالسلام)، مرتکب ترک اولی شد، اینگونه دعا کرد: «أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ إِلَّا غَفَرْتَ لِي.[3] خدایا! از تو مسئلت میکنم که بهحق محمد (صلیاللهعلیهوآله) مرا بیامرزی.»
هر چند ممکن است برخی این روایت را تضعیف کنند، ولیکن باید توجه داشت، مالک بن انس (پیشوای مالکیه) این روایت را قبول داشت؛ چنانکه وقتی شخصی در حرم نبوی (صلیاللهعلیهوآله) از مالک میپرسد: در این مکان مقدس، رو به قبله دعا کنم یا رو به ضریح مطهر؟ مالک اینگونه پاسخ میدهد: «وَلم تَصْرفْ وَجْهَكَ عَنْهُ وَهُوَ وَسِيلَتُكَ وَوَسِيلَةُ أَبِيكَ آدَمَ (عليهالسَّلَامُ) إِلَى اللَّهِ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ؟[4] رویَت را از حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) برمگردان؛ چرا که او وسیله تقرب تو و پدرت حضرت آدم (علیهالسلام) بهسوی خدای متعال است در روز قیامت.» در این عبارت، مالک تلویحا از توسل حضرت آدم (علیهالسلام) به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) سخن گفته است.
روایات متعدد دیگری نیز بر مشروعیت توسل به اولیاء الهی وجود دارد که بهجهت اختصار، از ذکر آن روایات، صرفنظر میشود.
نکته قابل تذکر دیگر نیز این است که علاوه بر روایات فوق، علمای متعددی نیز به توسل به اشخاص صالح، ملتزم بودهاند؛ چنانکه ابن حِبّان در کتاب «الثقات» مینویسد: «قد زرته مرارا كثيرة وما حلت بي شدة في وقت مقامي بطوس فزرت قبر علي بن موسى الرضا (صلواتاللهعلىجدهوعليه) ودعوتالله إزالتها عنى إلا أستجيب لي وزالت عنى تلك الشدة وهذا شيء جربته.[5] هنگامیکه در طوس(مشهد) بودم و مشکلات بهسوی من روانه میشد، به زیارت قبر مطهر امام رضا (علیهالسلام) میرفتم و در آنجا از خدا میخواستم تا مشکلم را برطرف کند، به برکت دعا در چنین مکان مقدسی، دعایم مستجاب و مشکلم حل میشد.»
برهمین اساس مشخص میشود، نمیتوان توسل به اولیاء الهی را از مصادیق عبادت من دون الله بهحساب آورد؛ چرا که اثبات مشروعیت توسل، بهواسطه روایات متعدد و سیره پیشوایان اسلامی، امری سهل و راحت است.
پینوشت:
[1]. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر الطبرانی، ج24، ص351، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، چاپ اول، 1415هق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. تاریخ الاسلام، ذهبی، ج5، ص821، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، 2003 م.
[3]. طبرانی، سلیمان، المعجم الصغیر، ج2، ص182، بیروت، دارعمار، چاپ اول، 1405هق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. قاضی عیاض، ابوالفضل، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج2، ص41، دار الفكر الطباعة والنشر والتوزيع، 1409هق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. ابن حبان، الثقات، ج8، ص457، هند، دائرة المعارف العثمانية، چاپ اول، 1393هق.
نویسنده: محمد باغچیقی(باغچقی)
افزودن نظر جدید