ملاقات با دراویش، ننگ سیاسیون...
ریاست جمهوری با اختیارات بسیار وسیع، مهمترین و موثرترین حیطهی مدیریتی کشور است. عمده مدیریتهای کشور در اختیار رئیس قوه مجریه و مستقیماً زیر نظر ریاست جمهوری است. بودجه مصوب کشور در اختیار ریاست جمهوری است و امکانات حکومتی کشور اغلب در اختیار اوست .
رئیس جمهور باید سمبل انسجام، نظم و پیوستگی فکری باشد. باید از تفکر تحلیلی برخوردار باشد. باید مبنای همه امور را تخصص و تعهدگرایی قرار دهد. باید نماد عقلانیت و پیشرفتگرایی باشد. باید جامعنگر و برخوردار از دانش مدیریتی کارآمد باشد. باید فهم عمیقی از راهبردها و اصول اساسی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. باید به قوانین و ارکان نظام حکمرانی احترام بگذارد و همراه باشد. باید تقویت کنندهی عزت ملی، اعتماد ملی و حس عضویت ملی باشد. باید رها از خودخواهی و هوای نفس بوده و مستغرق عشق خداوند باشد. باید مردمی باشد و با درد و شادی مردم همراه و همدل باشد. باید مجری قدرتمند سیاستهای کلی نظام باشد. باید در امور مهم و خطیر سرعت عمل داشته و تصمیمساز باشد و موجب تقویت سرمایههای انسانی و اجتماعی اجتماعی کشور باشد.
این بایدها و بسیاری بایدهای دیگر را در کنار شرایط مندرج در قانون اساسی و مصوبه جدید شورای نگهبان درباره شرایط ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری، شامل رجل سیاسی و مذهبی، ایرانی الاصل بودن، تابعیت ایرانی، مدیر و مدبر بودن، حسن سابقه و امانتداری، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور، تقوا و ترس از خدا قرار دهید و از خود بپرسید؛ آیا سید حسن خمینی با توجه به این قوانین تایید صلاحیت میشد؟ و آیا به فرض تایید صلاحیت با توجه به شرایط مدنظر جامعه و نخبگان و نیازهای کشور مورد اقبال مردم قرار میگرفت؟
داشتن سوابق اجرایی قوی و مدیریت کلان کشوری جزو ملاکهای شورای نگهبان برای تصدی پست ریاست جمهوری است، که سید حسن خمینی چنین سابقهای ندارد. از سوی دیگر مواضع سیاسی او در سالهای اخیر نشان میدهد که افق نگاه او بسیار کوتاهتر از تراز اهداف انقلاب است.
خلاصه اینکه بررسی سوابق سید حسن خمینی نشاندهنده آن است که ایشان در عرصهی مدیریتی، فاقد کارنامهی خاصی میباشد. تولیت حرم بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، عضویت در هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس موسسه تنظیم و نشر آثار امام تنها مسئولیتهای ایشان محسوب میشوند که هیچکدام از این موارد رابطهای با دغدغهها و نیازمندیهای مردم و مشکلات عدیدهی کشور ندارد. تنها داشتهی سید حسن خمینی، انتساب او به بیت امام و یادگار یادگار امام بودنش است که البته گاه و بیگاه با افکاری اصلاحات مآبانه بر آرمانهای جد بزرگوارش میتازد! پای فرزندان بازرگان را که در نظر امام راحل از منافقین بدتر بودند به جماران باز میکند، با سرکردهی دراویش داعشی دیدار میکند و هرگز علاقهای به مرزبندی با سران فتنه در کشور ندارد و ...
به زعم بسیاری از مردان عالم سیاست، کاندیداتوری او برای ریاست جمهوری ایران اسلامی یک اشتباه فاحش بود که ظاهراً ایشان و اطرافیانش دیر به این اشتباه پیبردند و البته به شیوهای ناجوانمردانه به اصلاح این خطا پرداختند!
چندی پیش خبری در رسانهها درج شد، مبنی بر اینکه حسن خمینی به رسم همیشه به دیدار رهبر انقلاب میرود و طی این دیدار رهبر انقلاب کاندیداتوری ایشان در انتخابات را به صلاح ندانسته و با بیان اینکه سید حسن را مانند فرزند خود میدانند، از ایشان خواستند که در شرایط فعلی به این عرصه ورود نکنند.
با توجه به سخنان چند روز گذشتهی رهبر معظم انقلاب، درباره شرکت یا عدم شرکت برخی از افراد عنوان نامزد احتمالی عدهای تلاش کردند که ماجرای نیامدن حسن خمینی را به عنوان تناقض سخنان ایشان و یا دیکتاتوری درباره نامزدهای اصلاح طلب نشان دهند در حالی که ابهام ایجاد شده به دلیل روایت ناقص سید یاسر خمینی از دیدار رهبر انقلاب با برادرش بوده است.
اصل ماجرا این بوده که سید حسن خمینی به دیدار رهبری میرود و بعد از اصرار فراوان برای گرفتن نظر ایشان، رهبری میگویند: من نفیاً و اثباتاً نظری نمیدهم. سیدحسن میپرسد، اگر فرزندانتان بخواهند ثبتنام کنند چه میکنید؟ ایشان میگویند: فرزندانم بخواهند ثبتنام کنند منعشان میکنم. سیدحسن هم میگوید من هم مثل فرزندتان هستم !
ایشان با جعل و تحریف این دیدار، هم از نامزدی در انتخابات پا پس کشیدند و آبروی سیاسی و اجتماعی خویش را خریدند و هم خود را مطیع امر رهبری و ولایتمدار معرفی کرده و روغن ریخته را نذرامامزاده کردند، هم به جامعه اینگونه القا کردند که رهبری با ورود ایشان به عرصهی ریاست جمهوری مخالف است .
اینان استاد نشانهگیری همزمان چند هدف هستند !
افزودن نظر جدید