مخالفت دراویش گنابادی با نماز جمعه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نماز جمعه، یکی از فریضههای عبادی سیاسی و از موهبتهای ویژه خداوند متعال به امت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که در آغاز تشکیل اولین دولت اسلامی، یعنی حکومت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در مدینه تشریع شده است. اسلام دینی اجتماعی و نماز جمعه مظهر این اجتماع است. نماز جمعه مظهر وحدت جامعه اسلامی و تجلی قدرت و صلابت امتهای مسلمان است. اما همواره دشمنان دین خدا از صدر اسلام تاکنون با این فریضه الهی که به تمام جنبههای دنیوی و اخروی مسلمانان نگاه جدی دارد برخورد کرده و برای محدود کردن و حتی به تعطیلی کشاندن آن، تمام تلاش خود را بکار برده است. چراکه نماز جمعه یک عملِ صرفاً عبادی نیست؛ عملی است که در ذات و ترکیب خود، آگاهی بخش است؛ هم اجتماع عظیم مسلمانان را هر هفته تشکیل میدهد و به رخ دوست و دشمن میکشد و هم بهوسیله خطیب جمعه، اوضاع و احوال سیاسی برای آنها تشریح و تبیین میشود. حقیقتاً نماز جمعه در اسلام ترکیب عجیبی است؛ ازیکطرف، توصیه مردم به تقوا و پاکدامنی و اعراض از هواهای نفسانی است و از طرف دیگر، آگاه کردن مردم از جریانهای سیاسی و توطئههای دشمنان و نیازهای دوستان و اوضاع دنیای اسلام است. [1]
فرقه صوفیه گنابادی که خود را مقیّد به آداب و شریعت اسلامی میدانند درعینحالی که باید از مروجان این عبادت الهی باشند ولی متأسفانه ازجمله کسانی هستند که از نماز جمعه دوری کرده و اقطاب آنان نیز روی خوشی به این عمل وحدتآفرین و آگاهیبخش نشان ندادهاند و به بهانههای مختلف و واهی از حضور نماز جمعه سرباز زدند. صالح علیشاه از اقطاب این فرقه اگرچه حضور در نماز جمعه را بر همگان واجب میداند ولی برای عدم شرکت خود، در نماز جمعه توجیه تراشی کرده و میگوید: «یکوقت یکی از ما پرسید که آیا فردا نماز جمعه میخوانید؟ عین این عبارت را از حضرت امام صادق (علیه السلام) هم سؤال کردند که آیا برای نماز جمعه حاضر شویم؟ فرمودند: خیر. ما هم گفتیم: نه خیر، ما نماز جمعه نمیخوانیم، نماز ظهر میخوانیم. گفت: پس اینهمه تمجید که کردید، چه بود؟ گفتیم: حالا که نماز جمعه در مقابل بعضی نمیخوانیم، کافریم! اگر میخواستیم نماز جمعهای هم بخوانیم، بیش از این نسبت به ما بد میگفتند. این مربوط به آقایان علماء است که باید نماز جمعه بخوانند. آنها جلو روند ما هم واقعاً میرویم و اقتداء میکنیم.» [2] برفرض که در آن زمان در شهرستان گناباد نماز جمعه برگزار نمیشده است، سؤال اینجاست که چرا دراویش این فرقه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نماز جمعه هیچگاه در این فریضه الهی شرکت نکردهاند؟ شاید یکی از علل عدم شرکت دراویش گنابادی در نماز جمعه بدعتی است که بزرگان این فرقه بهجای نماز جمعه قرار داده و آن را مکفی از نماز جمعه میدانند. صالح علیشاه در ادامه توجیه خود از عدم شرکت در نماز جمعه، برپایی مجالس درویشی در شب جمعه را جایگزین نماز جمعه دانسته و میگوید: «بزرگانمان، عرفا فرمودهاند که چون نماز جمعه نیست آن عبادت و توجه به خدا را در شبهای جمعه کنند. شبهای جمعه را معین کردند برای اینکه در هر جا دو نفر درویش هستند باهم بنشینند، اما به یاد خدا باشند نه اینکه بنشینند افسانه بخوانند.» [3]
اما دراویش گنابادی باوجود برگزاری نماز جمعه بعد از انقلاب اسلامی همواره از حضور در آن اجتناب کردند و به همان بدعت اقطاب سلف خود اکتفا کرده و نماز جمعه را عملی سیاسی خوانده و در مقابل آن ایستادند و حاضر به شرکت در نماز جمعه نشدند. چنانچه نورعلی تابنده قطب پیشین این فرقه نماز جمعه را عملی سیاسی خوانده و میگوید: «راجع به آداب نماز که چطور باشد از احکام شریعتی است، کتابی بگیرید و بخوانید. البته رساله از کسی باشد که واقعاً یک قدری به او معتقد باشید. متأسفانه رسالههای حالا خیلیها سیاسی است. شما اوّل باید مرجع را بشناسید، بعد به او رجوع کنید. سیاسی به این معنی که خیلی راجع به نماز جمعه نوشته». نورعلی تابنده با این صحبت خود، نوع نگاه خود به نماز جمعه را نشان داده و آن را عملی سیاسی قلمداد کرده است که دراویش نهتنها به آن نیاز ندارند، بلکه که اگر رسالهای از مراجع تقلید نیز به نماز جمعه پرداخته بود، دراویش باید از انتخاب آن رساله و آن مرجع تقلید اجتناب کنند!!!
در حالی دراویش از نماز جمعه اجتناب میکنند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «بعضی از گروهها از ترک نماز جمعه بپرهیزند، در غیر این صورت بر دلهای آنان مهر نفاق زده خواهد شد. آنگاه در صف غافلین در خواهند آمد». [4] بهواقع اقطاب دراویش گنابادی مصداق بارز همین حدیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستند که باوجود تأکید ائمه اطهار (علیهم السلام) و علما بر حضور در این فریضه الهی، بازهم به بهانههای واهی و جعل و بدعتگذاری در مقابل این فریضه الهی از حضور در نمازجمعه اجتناب کردند و موجب غفلت و گمراهی بسیاری از مردم و مریدان خود شدند.
پینوشت:
[1]. مقام معظم رهبری، 5/ 5/ 1381
[2]. بیچاره بیدختی، محمدحسن (صالح علی شاه)، یادنامه صالح، نشر حقیقت، تهران، 1380 ش، صص 261 و 262
[3]. همان، ص 280
[4]. متقی، علی بن حسامالدین، کنزالعمال، نشر دارالکتب العلمیه، بیروت، 1419 ق، ج 7، ص 727، ح 21134
افزودن نظر جدید