گفتن یا علی، یا عبدالقادر گیلانی و... شرک است؟!

  • 1400/02/01 - 11:28
گفتن یا علی و یا عبدالقادر گیلانی و ...، به عنوان شرک از سوی وهابیت مطرح است؛ این در حالی است که در آیات قرآن، خواندن غیر خداوند (صدا زدن غیر خداوند) تنها به معنایی نیست که از آن برداشت شرک شود، بلکه به معنای کمک گرفتن و نداء هم آمده است.

خواندن غیر خداوند، (مثل یا عبدالقادر، یا علی و ...) از جمله مسائلی است که زمینه‌ساز اتهام شرک از سوی وهابیت به مسلمانان بوده است؛ وهابیون بر این باورند که دعای (خواندن) غیر الله، همان عبادت غیر الله است،[1] و در این صورت، کسانی‌که غیر خداوند را خوانده و مثلا یا عمر!، و یا علی! می‌گویند، مشرک هستند؛ استناد وهابیت برای این‌که دعای غیر الله، همان عبادت غیر الله است، این آیات است:
«ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ.[اعراف/55] خدای خود را به تضرع و زاری و نهانی (به صدای آهسته که به اخلاص نزدیک است) بخوانید (و از اندازه مگذرید) که خدا هرگز متجاوزان را دوست نمی‌دارد.»
«وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا.[جن/18] و مساجد مخصوص (پرستش ذات یکتای) خداست؛ پس نباید با خدا، احدی غیر او را پرستش کنید.»
«وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ.[مومنون/117] و هر کس غیر خدا، کسی دیگر را به الوهیت خواند که هیچ دلیلی بر آن ندارد، حساب کار او نزد خدای اوست و البته کافران را (در روز کیفر) فلاح و رستگاری نیست.»
این کلام وهابیت زمانی صحیح است که آیات قرآن، واژه دعا را مترادف با عبادت قرار داده باشد و برای آن معنای دیگری در نظر نگرفته باشد؛ اما با جستجو در آیات قرآن، باید گفت که دعا دارای معانی دیگری نیز است:
- به معنای کمک گرفتن
«وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَی عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ.[بقره/23] و اگر شما را شکّی است در قرآنی که بر بنده خود [محمد (صلّی‌اللَه‌علیه‌وآله)] فرستادیم، پس بیاورید یک سوره مانند آن، و گواهان خود را بخوانید، به جز خدا، اگر راست می‌گویید.»
«وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَی وَلْيَدْعُ رَبَّهُ.[غافر/26] و فرعون (به درباریانش) گفت: بگذارید تا من، موسی را به قتل رسانم و او خدای خود را به یاری طلبد، می‌ترسم که آیین شما را تغییر دهد و در زمین فتنه و فسادی برانگیزد.»
- به معنای نداء
«قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ.[انبیاء/45] بگو که من شما را به وحی خدا (از عذابش) می‌ترسانم، ولی گوش کر، هنگام وعظ و اندرز، سخن و دعوت حق را نمی‌شنود.»
«فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُكُرٍ.[قمر/6] بنابراین از آن‌ها روی بگردان، و روزی را به یاد آور، که دعوت‌کننده الهی، مردم را به امر وحشتناکی دعوت می‌کند (دعوت به حساب اعمال!)»

با توجه به معانی دیگر کلمه دعا در قرآن، این باور که دعای غیر الله، همان عبادت غیر الله است، زیر سوال می‌رود؛ چه بسا کسی‌که دعای غیر الله انجام دهد، اما تنها از غیر الله، طلب کمک کند که در آیات پیشین به آن اشاره شد؛ در این صورت، دیگر مصداق عبادت آن شخص نیست.
اما در ادامه، وهابیت به گونه‌ای دیگر، مساله را بازخوانی می‌کنند و می‌گویند که دعای غیر الله، اگر به معنای کمک گرفتن باشد، نباید از مواردی باشد که تنها خداوند قادر بر آن است (طلب ما لا یقدر الا الله)[2] مثل شفای مریض و...، که در غیر این صورت، این دعای غیر الله، همان عبادت غیر الله خواهد شد و شخص داعی، مشرک است؛ در پاسخ به این مساله می‌توان گفت که در این صورت، باید نعوذ بالله پیامبران الهی را نیز مشرک دانست؛ چرا که حضرت سلیمان غیر خداوند را خواند و کاری که تنها در توان خداوند بود را از غیر او خواست. خداوند در این‌باره در قرآن می‌فرماید: «قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ.[نمل/38] [سپس] گفت: اى سران [كشور]! كدام‌يك از شما تخت او را پيش از آن‌كه مطيعانه نزد من آيند، براى من مى‌‏آورد.» آوردن تخت ملکه سبأ از فاصله‌ی دور، با آن سنگینی‌ای که دارد، کاری است که در قبضه خداوند متعال است، اما پیامبر الهی او را از اشخاص دیگر خواست!
حال اگر وهابیت بگوید که طلب امور خارق العاده که تنها در ید قدرت خداوند است، از شخصی غیر از خداوند، نشان از آن است شخصی که خوانده شده، دارای خصائص ربوبی (قدرت تصرف در کائنات) است و در این صورت این خواندن او، همان عبادت او و شرک است![3] در پاسخ به این سوال نیز باید گفت: چگونه می‌توان اعتقاد به وجود قدرت تصرف در کون و هستی را برای اشخاص غیر خداوند، شرک دانست، در حالی‌که خود خداوند، از داشتن این قدرت برای غیر خود خبر داده است! خداوند در این‌باره می‌فرماید: «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا.[نازعات/5] و سوگند به فرشتگانی که تدبیر می‌کنند.»
در این صورت، دعای غیر الله، طبق آیات قرآن، عبادت غیر خداوند نیست، مگر در صورتی‌که برای غیر خداوند، قدرت استقلالی در نظر گرفته شود.

پی‌نوشت:

[1]. محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، عربستان، انتشارات اوقاف، چاپ اول، 1418هـ.ق، ص20.
[2]. «أن تدعو مخلوقًا مطلقًا -سواء كان حيًا أو ميتًا - فيما لا يقدر عليه إلا الله فهذا شرك أكبر، لأن هذا من فعل الله لا يستطيعه البشر مثل: يا فلان اجعل ما في بطن امرأتي ذكرًا.» بن‌عثیمین، محمد بن صالح، مجموع فتاوی و رسائل، ترتیب: فهد بن ناصر، انتشارات دار الوطن، 1413هـ.ق، ج2، ص160.
[3]. «دعاء الميت أو الغائب بمثل هذا فإنه شرك؛ لأن الميت أو الغائب لا يمكن أن يقوم بمثل هذا فدعاؤه إياه يدل على أنه يعتقد أن له تصرفا في الكون فيكون بذلك مشركا.» بن‌عثیمین، محمد بن صالح، مجموع فتاوی و رسائل، ترتیب: فهد بن ناصر، انتشارات دار الوطن، 1413هـ.ق، ج7، ص27.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.