حدیثی تعیین کننده و معیار حق و باطل، در فضیلت عمار
عمار بن یاسر، صحابه بزرگوار پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، از پیشتازان به اسلام و از یاران نزدیک و نخستین شیعیان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود، و او کسی است که بهشت مشتاق اوست.
از احادیث متواتر نزد مسلمانان، فرمایش پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در مدح ایشان است و اخبار غیبی حضرت که عمار را گروهی باغی (باندی شورشگر و طغیانگر) به قتل میرساند.
این حدیث در صحیح بخاری و صحیح مسلم و در دیگر مجامع حدیثی اهل سنت آمده است و به هیچ وجه قابل تشکیک نیست.
ابن عبدالبر این حدیث را متواتر و از صحیحترین احادیث دانسته است.[1]
بخاری که بیش از یکبار این روایت را در صحیح خود آورده است، در یکجا میگوید: «عن عكرمة قال لي إبن عباس ولإبنه علي إنطلقا إلى أبي سعيد فإسمعا من حديثه فإنطلقنا، فإذا هو في حائط يصلحه فأخذ رداءه فإحتبى، ثم أنشأ يحدثنا حتى أتى ذكر بناء المسجد، فقال: كنا نحمل لبنة لبنة وعمار لبنتين لبنتين فرآه النبي (ص) فينفض التراب عنه ويقول ويح عمار تقتله الفئة الباغية يدعوهم إلى الجنة ويدعونه إلى النار؛ قال: يقول عمار أعوذ بالله من الفتن.[2] عکرمه میگوید: روزی ابنعباس به من و به پسرش علی، گفت: نزد ابوسعید بروید و از او حدیث بشنوید؛ ما نزد ابوسعید رفتیم و دیدیم که او در حال تعمیر دیوار خانهای است؛ پس عبایش را جمع کرد و گوشهای نشست و شروع کرد به نقل روایت، تا اینکه رسید به روایت ساختن مسجد، گفت: ما در ساخت مسجد خشتها را یکی یکی برمیداشتیم و میبردیم، ولی عمار دوتا دوتا خشت میبرد. پیامبر وقتی این صحنه را دید، با دستان خود خاک را از سر و روی عمار پاک کرد و فرمود: وای بر عمار! گروه نابکار او را میکشند، در حالیکه عمار آنان را به بهشت و آنان عمار را به سوی آتش میخوانند؛ ابوسعید گفت: عمار گفت: من از دست فتنهها به خدا پناه میبرم.»
این حدیث، معاویه و لشکر شام را رسوا میسازد، زیرا پیامبر اکرم میفرمایند: «عمار را گروهی باغی میکشد، در حالیکه عمار آنها را به بهشت دعوت میکند و آنها عمار را به دوزخ فرا میخوانند.»
بهراستی اگر معاویه خواستار حق بود، و قصد و غرض الهی داشت و به دنبال راه باطل نبود، حداقل میبایست با تحقق خبر غیبی پیغمبر اکرم، فوراً توبه کرده و از کشته شدن بیش از پیش مسلمانان جلوگیری میکرد؛ او باید از مسیر باطل برمیگشت و به سوی حق میآمد و با امام علی (علیهالسلام) بیعت میکرد، زیرا که عمار معیار حق بود و حجت نبوی و الهی ظاهر گشته است.
حاکم نیشابوری در «مستدرک» و ابن سعد در «الطبقات الکبری» آوردهاند که خزیمه بن ثابت در جنگ جمل و صفین حاضر شد، ولی شمشیر از غلاف بیرون نیاورد، ولی در جنگ صفین، هنگامیکه دید عمار به دست لشکر معاویه کشته شده، گفت: اکنون گروه گمراه برای من مشخص شد و در رکاب امیرالمؤمنین جنگید، تا اینکه به شهادت رسید.[3]
اما معاویه نه تنها توبه نکرد، بلکه به جنگ و نیرنگ بازی خود ادامه داد و علاوه بر خروج علیه خلیفهی شرعی، و استمرار جنگ با او، خون هزاران مسلمان را ریخت.
قرآن کریم سفارش میکند: «وإِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتي تَبْغي حَتَّى تَفيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون.[حجرات/9و10] و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتی دهید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد و هرگاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو، به عدالت، صلح برقرار سازید و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست میدارد؛ مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!»
بنابراین طبق کلام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، معاویه و اهل شام باغی هستند و حکم باغی بر اساس قرآن و عقل، پایان دادن به بغی خود و رجوع به حق است؛ اما معاویه به جای آن، به فریبکاری و عوام فریبی خود ادامه داد و توجیه بسیار زیبایی کرد که قاتل عمار، علی (علیهالسلام) است، چون او عمار را به میدان جنگ آورد!!![4] وقتی خبر به امام علی (علیهالسلام) رسید، فرمودند که اگر چنین است، پس قاتل حمزهی سیدالشهداء نیز، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است؛ چون ایشان حمزه را در جنگ احد، به میدان آوردند.
بماند که موضوع آیه سوره حجرات، جنگ بین مؤمنین است و جنگ با امیرمؤمنین و خلیفهی شرعی، به مراتب شدیدتر بوده که قابل قیاس با آن نیست و نزد فریقین، گناهی است بس بزرگ.
اما آیا این تأویل معاویه و توجیه او، چیزی جز حقه بازی و عوام فریبی و بازی با دین است؟!!
به راستی چگونه میتوان گفت که قاتلین جناب عمار به بهشت میروند، در حالیکه پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) آنان را اهل دوزخ دانسته است و قرآن عزیز میگوید: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبينا.[أحزاب:36] هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارند که اگر خدا و رسول او حکمی دادند، اختیاری از خود داشته باشند، و هر کس، خدا و رسول او را نافرمانی کند، به گمراهی آشکاری دچار شده است.»
پینوشت:
[1]. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، 1415ق، ج3، ص231، بینا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. بخاری، الصحیح، الصلاة، التعاون في بناء المسجد، ح428، بینا، بیتا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. حاکم نیشابوری، المستدرك علی الصحيحين، ج3، ص434، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1411ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج3، ص259.
[4]. امام احمد بن حنبل، مسند، ج4، ص199، ح17813. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید