ماجرای امداود و دعای استفتاح
خلاصه مقاله:
امام صادق(ع) فرمود: در ایام البیض ماه رجب، روزه بگیر؛ نزدیک ظهر روز پانزدهم غسل کن و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود دقیق و حساب شده انجام بده؛ آنگاه اعمال امداود و آداب دعای استفتاح را به جای آور؛ بهوسیله این دعا، درهای آسمان گشوده میشود و فرشتگان الهی دعاکننده را مژده اجابت میدهند و هیچ حاجتمند و دردمند و دعاکنندهای مایوس نمیشود و خداوند هم پاداش خواننده این دعا را بهشت قرار داده است.
همچنین میتوان این اعمال را در روز عرفهای که در روز جمعه قرار گرفته، یا در نیمه ماههای دیگر انجام دهد، به این صورت که در ایام البیض روزه میگیرد و آداب دعا را در ظهر روز پانزدهم پس از غسل و نماز ظهر و عصر، بهجا میآورد.
متن مقاله
یکی از فرزندان امام حسن مجتبی (علیهالسلام) که در کربلا حضور داشت و جانباز کربلاست، حسن مثنی است که در آن زمان 19 ساله بود و داماد امام حسین (علیهالسلام) هم بود، و در سال 85 هجری، پس از قیام نوه اشعث، و فرار ایشان، مسموم گردید که در آن زمان 44 سال داشت. (ایشان متولی موقوفات امیرالمؤمنین بود و پس از ایشان، عبدالله، فرزندش، متولی این موقوفات گردید و پس از زندانی شدن وی توسط منصور، در نقلی آمده خود منصور تولیت این موقوفات را گرفت و در نقل دیگر آمده، این تولیت به داود واگذار شد.)
یکی از همسران حسن مثنی، دختر عمویش، فاطمه، دختر امام حسین (علیهالسلام)، بود و همسران دیگر ایشان، كنيزی به نام حبيبه فارسی و دیگری فاطمه معروف به امداود است که مادر رضاعی امام صادق (علیهالسلام) نیز بوده است، و احتمالاً داود (نوه امام حسن)، همسن امام صادق (علیهالسلام) است، و برادر رضاعی امام.
فرزندان حسن مثنی از حبیبه فارسی، جعفر است که فرزند بزرگ حسن مثنی است، و از فاطمه دختر امام حسین (علیهالسلام) عبارتند از عبدالله محض، ابراهیم غمر[1] و حسن مثلث[2]، که هر سه در زندان ابوجعفر منصور، خلیفه عباسی، درگذشتند، و از ام داود، داود است.[3]
قیام محمد (نفس زکیه) و برادرش ابراهیم (قتیل باخمرا)، فرزندان عبدالله محض، برای پدر و عموهایشان مایه دردسر شده و همه در زندانهای منصور گرفتار شدند، (البته ممکن است این زندانیها قبل از قیام صورت گرفته باشد، چون منصور قصد قیام نفس زکیه را از قبل میدانست و 19 سال قبل قیام، خود منصور با نفس زکیه بیعت کرده بود، به این جهت پدرش را تحت فشار قرار میداد که مکان اختفای فرزندش را به منصور بگوید.) یکی از عموهای نفس زکیه، داود است که مانند دیگر برادرانش در زندانهای منصور گرفتار شد.
امداود ماجرایش را چنین نقل کرده است: منصور دوانیقی لشکری به مدینه فرستاد و با محمد بن عبداللّه بن حسن مثنی جنگید و او را در مدینه و برادرش ابراهیم را در باخمرا نزدیک کوفه کشت.
منصور همچنین عبداللّه محض، پدر محمد و ابراهیم غمر را با تعدادی از سادات حسنی دستگیر و اسیر کردند و به بند و زنجیر کشیده بودند و فرزند من داود هم در میان آنان بود که او را از مدینه به بغداد منتقل کردند و به سیاهچال انداختند.
حادثه دستگیری و زندانی بودن فرزندم (که از او اطلاعی نداشتم و گاهی هم خبر مرگ او را به من میدادند) برایم بسیار تلخ و دردناک بود و روزگارم با اشک و آه و گریه و ناله میگذشت، حتی برای رفع مشکل خود و اندوه جانکاهی که با آن دست به گریبان بودم، از اشخاص صالح و مؤمن درخواست میکردم برای رفع ناراحتیم دعا کنند، اما از دعای آنان هم نتیجهای نگرفتم.
روزی باخبر شدم امام صادق (علیهالسلام) که با فرزندم داود از من شیر خورده بود بیمار شده است، به دیدن ایشان شتافتم و از آن حضرت عیادت کردم. هنگامیکه میخواستم از حضورش مرخص شوم، فرمود: از داود خبر تازهای نداری؟ با شنیدن نام داود، داغ من تازه شد و اشکم سرازیر شد و ناله سردادم که مدت زیادی است از او خبری ندارم. فرزندم در عراق زندان است و من از دوری او و سرنوشت نامعلوم او، سخت در عذابم، از شما که برادر رضاعی او هستی تقاضا میکنم برای نجات و آزادی او دعا کنی.
امام صادق (علیهالسلام) با مشاهده وضع نگران کننده من، فرمود: چرا تاکنون از «دعای استفتاح و اجابه و نجاح» غفلت کردهای؟ مگر نمیدانی که بهوسیله این دعا، درهای آسمان گشوده میشود و فرشتگان الهی دعاکننده را مژده اجابت میدهند و هیچ حاجتمند و دردمند و دعاکنندهای مایوس نمیشود و خداوند هم پاداش خواننده این دعا را بهشت قرار داده؟
از حضرت سوال کردم: ای مولای من و ای فرزند خاندان پاک و معصوم، آن دعا چیست؟ و آداب آن چگونه است؟
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: ای مادر داود! ماه محترم رجب نزدیک است و در این ماه مبارک دعا مستجاب میگردد، همینکه ماه رجب رسید «سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم» آن را که ایام بیض و شبانهروز نورانی نام دارد روزه بگیر. نزدیک ظهر روز پانزدهم غسل کن و هشت رکعت نماز با رکوع و سجود دقیق و حساب شده انجام بده. آنگاه حضرت دستور کامل اعمال و آداب دعای مخصوص را به من تعلیم داد،[4] که در کتب ادعیه آمده است.[5]
ام داود میگوید: امام صادق (علیهالسلام) دعا را برایم نوشت و به منزلم برگشتم؛ ماه رجب فرا رسید، ایام البیض را روزه گرفتم، و اعمالی که امام صادق (علیهالسلام) گفته بود، انجام دادم و پس از نماز مغرب و عشاء افطار کردم؛ شب در خواب پیامبر (صلىاللهعليهوآله) را دیدم، که به من فرمود: دخترم! امداود! ... بشارت بر تو که خداوند پسرت را حفظ کرد و به تو بازخواهد داد، انشاءالله!
از خواب بیدار شدم؛ به خدا قسم! پس از آن نگذشت، مگر به مقدار زمانی که یک سواره از عراق به مدینه، با سرعت بیاید، تا اینکه داود به من رسید؛ پس گفت من در عراق در زندانی بسیار کوچک در اذیت بودم و امیدی به آزادی نداشتم؛ در شب نیمه رجب در خواب دیدم، دنیا جمع شده و شما را در سجادهتان دیدم و افرادی دور شما بودند که سرشان در آسمان و پاهایشان روی زمین بود، و تسبیح میگفتند، و کسی به زیبایی و بوی خوب و خوش بیانی پیامبر به شما فرمود: بشارت بر شما که خداوند دعایت را مستجاب کرد، پس بیدار شدم، در همان لحظه پیک منصور نزد من آمد و به بازکردن زنجیرها فرمان داد و به من احسان کرد و 10هزار درهم به من داد؛ سوار بر اسبی شدم و با شدت و سرعت به سمت مدینه آمدم.[6]
پسرم داود آزاد شد، داود را نزد امام صادق (علیهالسلام) بردم و آن حضرت به فرزندم گفت: علت آزادی تو از زندان این بود که منصور دوانیقی، علی (علیهالسلام) را در خواب دیده بود و امیرالمؤمنین به منصور فرموده بود اگر فرزند مرا آزاد نکنی، تو را در آتش خواهم انداخت، منصور هم درحالیکه آتش را نزد خود مشاهده میکرد، ناچار به آزادی تو اقدام کرد.[7]
ابنطاوس مینویسد: امداود گفت از امام صادق (علیهالسلام) سوال کردم: ای مولای من! آیا این دعا را در غیر ماه رجب هم میتوان خواند؟ آن حضرت فرمود: اگر روز عرفه در روز جمعه قرار بگیرد، این دعا را میتوان خواند و هر کس به این دعا اقدام کند، فارغ نمیشود از این دعا تا اینکه خداوند او را میبخشد، و در هر ماه کسی بخواهد این اعمال را انجام دهد، در ایام البیض روزه میگیرد و به همان طریقهای که گفته شد، آداب دعا را بهجا میآورد.[8]
پینوشت:
[1]. او پدربزرگ ابراهیم طباطبا، جد «سادات طباطبایی» است. (ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن مثنی)
[2]. حسین بن علی، معروف به «شهید فخ» نوه اوست که به همراه جمعی از علویان قیام کرده و در منطقه فخ به شهادت رسید.
[3]. برخی جعفر و داود را از یک مادر به نام حبیبه رومی دانستهاند؛ آل طاووس از نسل داود هستند (از حسن بن محمد بن سلیمان بن داود بن حسن مثنی)، بنابراین جد اعلای سید بن طاوس، داود بن حسن مثنی، نوه پسری امام حسن (علیهالسلام) و چون همسر داود، امّ کلثوم دختر امام زینالعابدین (علیهالسلام) بود، آل طاوس از سادات حسنی حسینی به حساب میآیند.
«ذكر حال داود بن حسن مثنّى و اولاد او»
[4]. فضائل الاشهر الثلاثه، شیخ صدوق، ص34.
[5]. مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص807 الی 812.
[6]. فضائل الاشهر الثلاثه، شیخ صدوق، ص36.
[7]. فضائل الاشهر الثلاثه، شیخ صدوق، ص37.
[8]. الإقبال بالأعمال الحسنة، سید بن طاوس، ج3، ص251.
افزودن نظر جدید