قتل فتوادهنده عدم وجوب مدح صحابه در خطبه نمازجمعه
از تعصبات مذهبی نقل شده در اوایل قرن 10 هجری، این است که فردی را به جرم تبلیغ برای شیعه گردن میزنند؛ نقلی که در تاریخ آمده است این است که ابنعماد حنبلی در شذرات الذهب مینویسد: «ظهیر الدین اردبیلی حنفی مشهور به قاضی زاده؛ ... او عالم کامل و صاحب سخن و وقار و هیبت و فصاحت بود و با علوم مخصوصاً انشا و شعر آشنایی داشت و خطش نیکو بود؛ علائی میگوید احمد پاشا به اعتقاد شاه اسماعیل صفوی متمایل شده، برای کمک طلبیدن از او با نامه و ... و قصد بر ظاهر کردن شعار رافضه و اعتقاد امامیه بر منبر تا اینکه گفت که ستایش کردن از صحابه بر روی منبر واجب نیست و نگفتن آن به خطبه (نمازجمعه) صدمهای نمیزند؛ پس ظهیرالدین را در روز پنجشنبه، دهم ربیع الثانی با احمد باشای وزیر گرفتند، و سر او را قطع کرده و بر درب زویله قاهره آویزان کردند.»[1]
در این عبارت نشانهای که برای اعتقاد شیعه مطرح شده است، حکم دادن به عدم وجوب مدح صحابه بر روی منبر یا در خطبه نمازجمعه است؛ این نقل نشاندهنده تعصب شدیدی است که برای این فتوا، کشتن و بریدن سر و نصب بر دیواری را حکم میکنند.
سؤال این است که آیا ستایش کردن از صحابه بر روی منبر واجب است و نگفتن آن به خطبه (نمازجمعه) صدمهای میزند؟!
اگر کسی بگوید ستایش کردن از صحابه بر روی منبر واجب نیست و نگفتن آن به خطبه (نمازجمعه) صدمهای نمیزند، شیعه است؟! و اگر این کلام نشانهی شیعه بودن است، حکمش قتل است؟!
پینوشت:
[1]. «ظهیر الدین الأردبیلی الحنفی الشهیر بالقاضی زاده ... كان عالماً كاملاً صاحب محاورة ووقار وهیبة وفصاحت و كانت له معرفة بالعلوم خصوصاً الأنشاء والشعر و كان یكتب الخط الحسن و ذکر العلائی انه استمال احمد باشا الی اعتقاد اسماعیل شاه الصوفی طلبا لاستمداده و استظهاره معه بمکاتبات و غیرها و عزم علی اظهار شعار الرفض و اعتقاد الامامیه علی المنبر، حتی قال أن مدح الصحابة علی المنبر لیس بفرض ولا یخل بالخطبة فقبض علیه مع أحمد باشا الوزیر یوم الخمیس عشری ربیع الثانی و قطعت رأس صاحب الترجمة وعلقت علی باب زویلة بالقاهرة.» شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلی، ج10، ص240. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
الكواكب السائرة بأعيان المئة العاشرة، نجمالدین غزی،ج1، ص160، شرح حال احمدپاشا.
افزودن نظر جدید