شاخصههای مشترک عرفانهای کاذب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- کثرت فرقههای نوظهور منجر به عدم شناخت آنها میشود، آیا این فرقه و شبه معنویتها دارای شاخصه و انحرافات مشترکی هستند که با آن انحرافات آنها را شناخت؟
عرفانهای نوظهور یا شبه معنویتهای نوپدید، مبتلا به انحرافات گوناگونی در مسائل اعتقادی و اخلاقی هستند، که در أغلب موارد، در این انحرافات مشترک بوده و یک مسیر را میپیمایند. این انحرافات در لابه لای اندیشه و آموزههای هر کدام از شبه معنویتهای نوپدید به صورتی کاملاً آشکار موج میزند. در میان این انحرافات، آنچه بیشتر به چشم میآید، دینگریزی و شریعتستیزی است، که اساس این انحرافات را تشکیل داده است. برخی از انحرافات مشترک شبه معنویتهای نوپدید عبارتند از:
تحریف مفهوم خدا
اولین و مهمترین انحراف بین شبه معنویتهای نوپدید، تفسیر نادرست و تحریف باورهای درست نسبت به مفهوم خدای متعال است. خدای مورد تبلیغ این شبه معنویتها، همواره از حالتی به حالت دیگر متغیر است. گاهی در حد یک تصور معنوی و گاه در حد یک شعور کیهانی و در برخی موارد آن را با نام انرژی و یا ندای درون تعریف میکنند. به عنوان نمونه، اُشو در کتاب راز بزرگ، خدا را همان روح دانسته و میگوید: «روح، خود خداوند است»[1] و ساتیا سای بابا بر این باور است که: «همه انسانها جزئی از خدای واحدند. آنچه در جسم به شکل روح الهی وجود دارد، خداوند است و شما همه سلولهای زندهای در بدن خداوند هستید.»[2]
بالابردن درجه انسان تا حد خدایی
محوریت بخشی به انسان در چرخه نظام آفرینش و تأکید به پرورش نفس و خود، با بالابردن انسان تا درجه خدایی و همچنین تنزّل دادن خدای یکتا و معرفی آن به منزله یک چیز درونی و شخصی در موجودات، از جمله انحرافات مشترک میباشد. به عنوان مثال؛ اشو در کتاب راز بزرگ اشو میگوید: «همه خدا هستند هیچکس نمیتواند غیر این باشد.»[3] «کلمه خدا فقط یک بهانه است. ابزاری است برای ابراز احساسات ما به کل، درواقع کل هستی خداست. وقتی شما لبریز احساسات الوهیت شوید، با کل هستی یکی خواهید شد. راهحل مشکل شما رسیدن به آن وحدت است. هرگاه انسان به نقطهای برسد که خودش را کاملاً خارج از ذهن ببیند، آن وقت انسان خدا شده است.»[4]
زندگی بی دغدغه و شاد بر اساس زیست حیوانی
ترویج بیاعتنایی به ارزشهای انسانی، به بهانه زندگی شاد و ترویج لاأُبالیگری و اباحیگری به بهانه زندگی معنوی، از جمله باورهایی است که أغلب شبه معنویتهای نوپدید بر آن تکیه زدهاند.
به عنوان مثال؛ در سخنان اُشو آمده است: «در هنگام سکس، شما به جهان هستی از همیشه نزدیکتر هستید. توسط سکس است که الوهیت میتواند تولید زندگی کند و زندگی جدیدی را خلق کند. بنابراین در سکس، ما به خالق از همیشه نزدیکتر هستیم. اگرما با قداست به سکس روی بیاوریم، با بازیگوشی میتوانیم به آسانی لمحهای از الوهیت را دریافت کنیم»[5]
ادعای سانسورگر بودن عقل
عمده جریانهای شبه معنوی، چنین ادعا میکنند که عقل همواره به علت ناتوانی از درک امور شهودی، قادر به فهم و برداشت صحیح از حقایق عالم نبوده و ناگزیر دست به سانسور حقایق میزند. بنابراین اولین راهکاری که از سوی آنان ارائه میگردد؛ حذف مراتب عقلی است. به عنوان مثال؛ پتنجلی هنگام تعریف یوگا، هدف یوگا را این چنین بیان میکند: «یوگا، حذف مراتب ذهنی و نفسانی و عقلانی است.»[6] وی ناکارآمدی عقل در مسائل معرفتی را عمده دلیل این تئوری میداند.
این باور، نه تنها غیر مستند و نادرست میباشد، بلکه زمینه گریز و رهایی سرکردهگان شبه معنویت را از آوردن استدلال و برهان فراهم مینماید. زیرا هر کجا که پای عقل باز گردد، ملزم به آوردن ادلّه متقن نسبت به سخنانشان خواهند بود. بنابراین؛ با کنارگذاشتن عقل، عرصه کار برای خرافه پراکنی درجامعه فراهم شده و بزرگترین مانع موفقیتشان، یعنی عقل را با برچسب بزرگترین سانسورگر قرن، از میدان به در میکنند.
عبور از شریعت
در طول تاریخ بشری، أغلب رويكردهای مادهگرايی، به همراه اصيل دانستن لذت مداری ظهور یافته است. و لازمه اصيل دانستن لذت در حوزه مدرنيسم، كنار گذاشتن هر ضابطه و قانونی است كه آزادی و لذت مادی انسان را محدود میكند. در چنين نگاهی، مهمترین چیزی که میتواند انسان را با راه بندهای گوناگون، به کنترل خود درآورده و از برخی لذائذ دنیوی محروم نماید، شريعتباوری و التزام به بایدها و نبایدهای آن میباشد. از اين رو، رویکرد مادی در شبه معنویتهای نوپدید، منجر به كنار راندن شريعت از مدار دین شده است. به عنوان نمونه؛ اشو در کتاب آواز سکوت گفته است: «این کلمه را به یاد داشته باشید؛ در شریعت شما بیچاره میمانید، چون در کنار یک پیکر بی جان قرار میگیرید.»[7] همچنین پائولو کوئیلیو در کتاب اعترافات یک سالک، در جواب سوال «مذهب یعنی چه؟» میگوید: « من آن را نحوه گروهی پرستش می دانم. آدم می تواند بودا، الله یا خدای مسیح را پرستش کند، فرقی نمیکند. برای من مذهب یعنی این و نه مجموعهای از قراردادها و دستوراتی که به دیگران تحمیل شود»[8]
فقدان جهان بینی و ایدئولوژی
شبه معنویتهای نوپدید، به هیچ وجه از یک نظام عقیدتی منسجم و عمیق برخوردار نبوده و از حیث تئوریک و نظری، بسیاری از آنها اصول جهان شناختی و فلسفی مشخص و قابل ارائهای ندارند. به عنوان نمونه، اشو در کتاب ریشهها و بالها میگوید:«من صاحب هیچ نظام فلسفی نیستم... من حتی نمیدانم که دیروز چه گفتهام. به این موضوع اصلا فکر نمیکنم. من فقط پاسخگوی این لحظهام. من پاسخگوی حرفهای دیروز نیستم. برو از دیروزی بپرس. قطعاً پیدایش نخواهی کرد. فردا نیز مرا نخواهی یافت. نه دیروزی وجود دارد و نه فردایی تنها همین لحظه است که واقعیت دارد»[9]
لیبرالیسم جنسی[10]
در ميان پيروان و پدیدآورندهگان بسياری از شبه معنویتها، مفاسد اخلاقی فراوانی گزارش شده است. به عنوان نمونه؛ بر اساس گزارشی كه بی بی سی و برخی دیگر از رسانههای اروپایی منتشر ساختهاند؛ سای بابا متهم به سوء استفاده جنسی از برخی مریدان خود میباشد. اُشو درکتاب الماسهای اشو میگوید: «سکس بزرگ ترین هنر مدیتیشن است. این پیشکشِ تنتره به دنیاست. پیشکش تنتره از همه عالیتراست. زیرا کلیدهایی را در اختیارت قرار می دهد که از پستترین به عالیترین استحاله پیدا کنی، کلیدهایی را در اختیارت قرار میدهد که لجن را به نیلوفر آبی بدل کنی و عشق از آمیزش جنسی زاییده میشود»[11]
پینوشت
[1]. راز بزرگ، اشو، روان کهریز، نشر باغ نو، ص10.
[2]. تعلیمات معنوی(6)، ساتیا سای بابا، رؤیا مصباحی مقدم، ص 10 الی 96.
[3]. عشق پرنده آزاد است، اشو، ترجمه مجید پزشکی، نشر هودین، ص 99.
[4]. راز بزرگ ، اشو، ترجمه روان کهریز، نشر باغ نو، ص66.
[5]. از سکس تا فرا آگاهی، اشو، ترجمه محسن خاتمی، نشر پنگوئن، ص ۲۲.
[6]. ادیان و مکتبهای فلسفی هند، داریوش شایگان، ج 2، ص652.
[7]. آواز سکوت، اشو، مارجم سیدحسینی، نشر هودین، ص 79.
[8]. اعترافات یک سالک، پائولو کوئلیو، دل آرا قهرمان، ص 33.
[9]. ریشهها و بالها، اشو، مسیحا برزگر، ص 175.
[10]. آزادی جنسی، سکس آزاد
[11]. الماسهای اشو، اشو، مرجان فرجی، ص 240.
افزودن نظر جدید