دیدگاه بهائیان درباره‌ی تصویر بهاءالله!

  • 1398/05/23 - 07:20
پیامبرخوانده‌ی بهائی از لحاظ ظاهری برای خود چهره‌ای خارق العاده و اعجازگونه متصور بوده است. اما دست قضا بر آن شد تا پرده‌ی جلال جعلی که بهائیان برای پیشوای خود ساخته بودند کنار رود و برای همگان روشن شود که هرچه شایعه در مورد مقام و چهره‌ی خدای زندانی بهائیت گفته می‌شود، چیزی جز طبل توخالی نیست.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبرخوانده‌ی بهائیت در راستای حسّ خودستایی باطنی که برای خود قائل بود، مکان سکونتش در بغداد را به عنوان محل طواف و انجام اعمال حج قرار داده و محل دفنش را به عنوان قبله‌ی بهائیان تعیین کرده است.[1]
اما جالب است بدانیم که حسّ خودستایی حسینعلی نوری به امور باطنی محدود نشده و او از لحاظ ظاهری نیز برای خود چهره‌ای خارق العاده و اعجازگونه متصور بوده است. از این‌رو در کنار توصیف خود به زیباترین گلِ وجود: «ای بلدان فانی در گلزار باقی گلی شکفته که همه گل‌ها نزدش چون خار و جوهر جمال نزدش بی‌مقدار»[2]؛ چهره‌اش را دارای ویژگی‌های اعجازگونه می‌دانست. لذا عکس حسینعلی بهاء برای بهائیان احترام خاصی داشته و از این‌رو در منازل شخصی بهائیان نمایش داده نمی‌شود و بیشتر بهائی‌ها، تنها زمانی که برای زیارت به اسرائیل می‌روند، آن را در حیفا تماشا می‌کنند.
در این راستا عبدالحسین آیتی در کتاب کشف الحیل خود، تصویری از پیامبرخوانده‌ی بهائیت آورده و حکایت آن را این‌گونه به تحریر درآورده است: «شرح این عکس را در لندن شنیدم... یک نفر عکاس انگلیسی خواست عکس بهاء را بگیرد، بهاء قبول نمی‌کرد، زیرا او همیشه در پشت پرده‌ی جلال مخفی می‌شد!... می‌ترسید عکس او به اطراف برود و مردم ببینند که هرچه (شایعه در مورد مقام و چهره‌ی الهی او) می‌شنیدند، آواز دهل بوده و او با سایر مردم هیچ تفاوت و مزیّتی ندارد. این بود که از عکس گرفتن اندیشه داشت (می‌هراسید) و هر عکاسی که تقاضای عکس می‌کرد، به او می‌گفتند: نمی‌شود عکس برداشت! زیرا نور جمال مبارک شیشه را می‌شکند... آن عکاس گفت: اهمیتی ندارد! ما نقابی حایل صورت می‌کنیم تا شیشه نشکند... همین که عکس برداشته شد، اطرافیان دیدند بد افتضاحی به بار آمده و این عکس به قدری مضحک است که تدبیرات را هم از میان خواهد برد... لذا قول از او (عکاس) گرفتند که حکایت را بازگو نکنند و او هم چون فرنگی و اخلاقی بود بروز نداد؛ ولی یک دانه (نگاتیو عکس را) برای تفریح خودش نگاه داشته و اینک در لندن در محل مخصوصی است، که غیر از بنده (آیتی) چند نفر دیگر هم دیده‌اند... و حضرات (رؤسای بهائی) هم نمی‌توانند انکار کنند... و آن عکس را نه تنها من، بلکه همه‌ی مسافرین دیدند این است که نمی‌گذارند کسی کپی بردارد و زیاد شود؛ زیرا سرمایه‌ی دخل از دستشان خواهد رفت».[3]

آری؛ دست قضا بر آن شد تا پرده‌ی جلال جعلی که بهائیان برای پیشوای خود ساخته بودند کنار رود و برای همگان روشن شود که هرچه شایعه در مورد مقام و چهره‌ی خدای زندانی بهائیت گفته می‌شود، چیزی جز طبل توخالی نیست و تنهای موجبات خنده به این افسانه‌سرایی‌ها را فراهم می‌سازد.

پی‌نوشت:
[1]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، صص 28-7.
[2]. حسینعلی نوری، دریای دانش، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 132 بدیع، ص 30.
[3]. عبدالحسین آیتی، کشف الحیل، تهران: بی‌نا، 1326 ش، ج 2، ص 47.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.