آیا نظر شیخ نمازی موافق با نظر احمدالحسن است؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اتباع احمد بصری (مدعی یمانی) دست به تحریف و تدلیس کلام علما میزنند. آنها برای اثبات امامت مهدیین از ذریهی امام عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) کلام علما را تقطیع کرده و تحریف میکنند ولی پس از مراجعه به اصل متن کتاب حقیقت برای ما آشکار میشود. یکی از دروغهایی که اتباع احمد بصری در این رابطه گفتند؛ متن منسوب به شیخ نمازی صاحب مستدرک سفینة البحار است. شخصی در تلگرام مدعی شد که «شیخ نمازی نیز قائل به 12 حجت از ذریه امام عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)است. و گفت: «این بیانگر مراد از روایت ابیحمزه و منتخب بصائراست واشکالی هم ندارد مبنی براین که دلالت میکند بر وجود دوازده مهدی بعد از امام قائم، که آنها نیز هدایتگر و از اوصیاء قائم و قیام کننده برای امر او خواهند بود تا زمان ازحجت خالی نماند.»[1]
گفتم: «اتباع احمد تا چه زمانی میخواهند دروغ بگویند؟ مرحوم شیخ نمازی ابتدا روایتی میآورد؛ «از ابوبصیراست که گفت: به امام صادق (علیهالسلام) گفتم: یابن رسول الله ازپدرت شنیدم که فرمود: بعد از قائم دوازده مهدی خواهدبود؛ پس امام فرمود: پدرم تنها گفت دوازده مهدی و نگفته است دوازده امام... اما آنها عدهای ازشیعیان ما هستند که مردم را به موالات اهلبیت و معرفت حق ما دعوت میکنند.»[2] سپس شیخ نمازی درتعلیقش براین روایت که هیچ ادعایی نسبت به پیوند مهدیین به نسل امام زمان نداشته و ازطرفی ازبین برنده ادعای امامت این مهدیین است، مینویسد: می گویم: این بیانگر مراد از روایت ابی حمزه و منتخب بصائراست و اشکالی هم ندارد مبنی براین که دلالت میکند بر وجود دوازده مهدی بعد ازامام قائم، که آنها نیز هدایتگر واز اوصیاء قائم و قیام کننده برای امر اوخواهند بود تازمان ازحجت خالی نماند.
پس این کلام مرحوم نمازی دلالت بر اینکه 12 مهدی، از نسل و ذریه امام عصر باشد، ندارد.
ثانیا: شما ادامه این کلام را بخوانید؛ شیخ نمازی میفرماید: زمانی که مرگ سراغ حضرت حجت آید، آنی که او راغسل و کفن و حنوط کرده و به خاک می سپارد حسین بن علی است و وصی را جز وصی کفن ودفن نمی کند.» کلام شیخ نمازی دلالت دارد بر اینکه مراد از مهدیین که وصایت و زعامت امت را برعهده خواهند گرفت،همانا اول آنها حسین بن علی است و این عقیده همان عقیده متواتره رجعت است که شیعه به آن اعتقاد دارد.»
پینوشت:
[1]. مستدرک سفینة البحار، موسسه نشر اسلامی، قم، ج10، ص 517.
[2]. کمال الدین، ابن بابویه، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ج2، ص 358.
افزودن نظر جدید