مساله فرقه ناجیه و ابوریف
خلاصه مقاله
مساله فرقه ناجیه را با ابوریف (یکی از کاربران فضای مجازی) در میان گذاشتم. او معتقد بود که فرقه ناجیه، جریان سلفگرای کشور عربستان سعودی و یا همان وهابیت است. این در حالی است که عالمان وهابیت، که خود را داعیهدار اسلام میدانند به زعم عالمان جهان اسلام از اسلام حقیقی دور شدهاند.
متن مقاله
در کتابخانه به دنبال کتابی در باب شناخت بهتر جریان سلفیه میگشتم که کتاب «السلفیه و قضایا العصر» را مناسب دیدم. این کتاب را مطالعه کرده و یکی از مسائلی که به شدت ذهنم را درگیر کرد، مسأله "فرقه ناجیه" بود. این مسأله را در یکی از گروههای مجازی فعال در زمینه مباحث سلفیه مطرح کرده و از حاضرین توضیح خواستم. کاربران بسیاری، توضیحاتی را جسته گریخته داده که در این میان ابوریف بیان بهتری را با زبان عربی ارائه کرد که در ذیل به فارسی ترجمه شده است:
ابوریف: فرقه ناجیه برگرفته از روایت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است که دال بر ناجی بودن تنها یک فرقه از تمام گروههای اسلامی است، این فرقه را امروزه باید در جریان سلفیه یافت[1] که خود را پیرو پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اصحاب والای او میدانند.
من: سلفیه؟! ابوریف! لطفاً بیان کنید کدام گروه از سلفیه را فرقه ناجیه میدانید؟
ابوریف: جریان سلفیه حقیقی و واقعی، همان جریانی است که عالمان ما به دنبال تشریح مسائل آن در دانشگاههای کشور سعودی (عربستان) هستند که عربستان معاصر بر پایه آن شکل گرفته و امروزه نیز این بینش به سراسر جهان مخابره میگردد؛ همان جریان امام محمد بن عبدالوهاب و شیخ الاسلام ابنتیمیه.
من: دوست من! چگونه میتوان جریان سلفی عربستان را فرقه ناجیه دانست، در حالیکه ایشان خود را از ریشه اسلام دانسته، اما با افکار و عمل خود، آموزههای دین اسلام را انکار میکنند.
ابوریف: دروغ است! جریان وهابیت در مسیر اسلام گام برداشته و خود را متعهد به معارف اسلامی میداند.
من: اینچنین نیست. چرا که عالمان مسلمان علیه جریان سلفگرای عربستان، کلماتی را بیان کردهاند و ایشان را جریانی انحرافی در اسلام میدانند. به عنوان نمونه باید به کلام محمد قطب (عالم مشهور معاصر اهلسنت) اشاره کرد: «تفکر وهابیت مبنی بر توحید قبوری و یکتاانگاری در معنای عبادت، موجب انحراف در معنای لا اله الا الله است.»[2]
چه بسا به این دلیل باشد که محمد بن عبدالوهاب تنها راه مقابله با مخالفینش را در شمشیر میدید. این کلام را فتحی، یکی از هممسلکان شما میگوید.[3]
پینوشت:
[1]. زنیدی، عبدالرحمن، السلفیه و قضایا العصر، ریاض، دار اشبیلیا، چاپ اول، 1418ق، ص64-65.
[2]. قطب، محمد، مفاهیم ینبغی ان تصحح، بیروت، دار الشروق، چاپ نهم، 1415 ق. ص 127
[3]. فتحی، محمد، السلفیه فی المجتمعات المعاصره، کویت، دار القلم، 1414ق، بیتا، ص32.
افزودن نظر جدید