اعتیاد عبدالبهاء به سیلی زدن!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بر اساس کتاب اقدس حسینعلی نوری، بهائیان از هرگونه جدال، نزاع و کتک زدن منع شدهاند؛ همچنان که میخوانیم: «قَد مُنعتُم فی الکتاب عن الجدال و النّزاع و الضّرب و أمثالها عمّا تحزن به الأفئدة و القلوب [1]؛ شما در کتاب منع شدهاید از جدال و نزاع و زدن و همانند آنها از آنچه که باعث ناراحتی قلبها میشود».
اما دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، بر خلاف حکم پدر، دست به کتک و سیلی خوبی داشته است. از اینرو یکی از نزدیکان و معتمدین عبدالبهاء به نام خلیل شهیدی، در نقل یکی از خاطرات سیلی زدن عبدالبهاء به مخالفینش مینویسد: «آن شخص از مصر وارد حيفا شد. حضرت عبدالبهاء او را احضار فرمودند. پس (از) آنكه حضور يافت به او فرمودند تو به جماعت من اذيت میكنی. آنگاه در تحت تهديد و توبيخ و چند كشيده قرار گرفت. پس از آنكه خارج شد، مجدداً بلافاصله او را خواستند. پيش خود تصور كرده بود شايد ورق برگشته است ولی چنين نبود، زيرا در حين ورود مره اُخری (: بار ديگر) اَشدّ (: سختتر) از ماقبل شروع فرمودند».[2]
جالب آنکه شهیدی در ادامه، اینگونه برخوردهای عبدالبهاء را زیاد و از شمارش خارج دانسته: «آری، از این پیشامدها و وقایع به صور مختلفه و اشکال متنوعه بسیار به وقوع پیوست که از تعداد لا تحصی (: غیرقابل شمارش) است»[3] و به نقل از او مینویسد: «با بعضی اشخاص هزار نصائح و مواعظ جای یک کشیده را نمیگیرد».[4]
پینوشت:
[1]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 139، بند 148.
[2]. خلیل شهیدی، خاطرات خلیل شهیدی، نسخهی خطی، صص 254-253.
[3]. همان، صص 255-254.
[4]. همان، ص 254.
افزودن نظر جدید