سه شرط قطعی امامت نزد شیعه و اهل سنت
خلاصه مقاله
برخی از بزرگان فریقین آوردهاند: «علما بر این مطلب اتفاق نظر دارند که در رهبر و امام جامعه اسلامی، ویژگیهایی شرط شده است، از جمله: عدالت، دانش، اجتهاد، شجاعت، و صاحب رأی صحیح و...» این ویژگیها به صورت جامع و کامل فقط در حضرت علی (علیهالسلام) وجود داشت، مثلاً ایشان با صراحت میگوید: «از من بپرسید پیش از اینکه من در میان شما نباشم.» در حالیکه سؤالاتی که از دیگر خلفا میشد، معمولاً بی جواب میماند؛ و پیامبر دربارهی ایشان میفرماید: «من شهر علم هستم و علی دروازهی آن، هر که خواهد به شهر علم من درآید، از دروازه داخل شود.» عمر دربارهی رشادت حضرت میگوید: «به خدا سوگند اگر شمشیر علی (علیهالسلام) نبود، پرچم اسلام برافراشته نمیشد.» و در نتیجه این شروطی که برای امام و خلیفه جامعه اسلامی بیان شده، جز در امیرالمؤمنین یکجا وجود نداشت.
متن مقاله
در تمام مذاهب اسلامی، خصوصاً در کتب کلامی و روایی آنها، اگر رجوع کنیم خواهیم دید که همگان اذعان دارند که کسیکه رهبر و امامت جامعه اسلامی را بر عهده میگیرد باید شرایط ویژهای داشته باشد. مهمترین آن شرایط که بالاترین خصوصیات یک فرد باید باشد عبارتند از: دانش، شجاعت، عدالت. که البته برخی از بزرگان فریقین در کتب خود صفات دیگر را آوردهاند. مثلاً در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، اینطور آمده است: «اتفقوا علی انّ الامام یشترط ان یکون... عادلاً عالماً مجتهداً شجاعاً ذا رأی صائب...[1] علما بر این مطلب اتفاق نظر دارند که در رهبر و امام جامعه اسلامی، ویژگیهای شرط شده، از جمله: عدالت، دانش، اجتهاد، شجاعت، و صاحب رأی صحیح و...» این ویژگیها به صورت پراکنده در میان صحابه بود، اما به صورت جامع و کامل در وجود حضرت علی (علیهالسلام) قرار داشت، چرا که وقتی کسی مورد تأیید خداوند و پیامبرش باشد، باید هم شاخص و ممتاز در میان صحابه و امت اسلامی باشد.
مثلاً در رأس حکومت اسلامی، باید کسی باشد که به جای نمیدانم، با صراحت تمام بگوید: «سلونی قبل ان تفقدونی...[2] از من بپرسید پیش از اینکه من در میان شما نباشم...» و یا پیامبر هم دربارهی او بگوید: «انا مدینه العلم و علیّ بابها؛ فمن اراد العلم فلیأته من بابه.[3] من شهر علم هستم و علی دروازهی آن، هر که خواهد به شهر علم من درآید، از دروازه داخل شود.»
لذا اگر در لابلای کتب فریقین جستجو کنیم به سخنان برخی صحابه از جمله: ابن عباس، عایشه، ابوبکر، معاویه، عمر بن خطاب و... میرسیم که در سخنان خود به مرجعیت علمی حضرت علی (علیهالسلام) معترف بودند. و پیامبر هم بارها و بارها با عناوین مختلف آن را بیان نموده است.
و یا مثلاً در تمام جنگهایی که در صدر اسلام روی داد، به برکت شمشیر امیرمومنان به پیروزی رسیده و احدی منکر شجاعت و دلاوریهای این امام همام نشد، چنانچه عمر بن خطاب دربارهی رشادت حضرت میگوید: «... والله لولا سیفه لما قام عمود الاسلام.[4] به خدا سوگند اگر شمشیر علی (علیهالسلام) نبود، پرچم اسلام برافراشته نمیشد.»
و یا مثلاً در رابطه با عدالت حضرت امیرمومنان علی (علیهالسلام) همین بس که رسول خدا دربارهی او بفرماید: «قال لی رسول الله لیله الهجره فی الغار، کفّی و کفّ علیّ فی العدل سواء.[5] ... دست من و دست علی در گسترش عدالت یکسان است.»
و در نتیجه این سه شرط و شروط دیگر که برای امام و خلیفه جامعه اسلامی بیان کردهاند، جز در امیرالمؤمنین یکجا وجود نداشت و این ویژگیها باید باشد تا امام، جامعه را به طرف تکامل و رشد فکری و فرهنگی و عقیدتی رهنمون کند.
پینوشت:
[1]. الفقه علی المذاهب الاربعه، جزیری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، شروط الامامه، ج5 ص416.
[2]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، خطبه189 ج2 ص130.
[3]. المعجم الکبیر، طبرانی، مکتبه الزهرا، موصل، عراق، ج11 ص65. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج12 ص51.
[5]. لسان المیزان، عسقلانی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج1 ص286 حدیث847.
دیدگاهها
حسین
1397/10/18 - 19:03
لینک ثابت
جالب بود استفاده کردم. منتها
افزودن نظر جدید