صحابه و مخالفت با نصوص
صحابه (یاران) پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) از دیدگاه عالمان اهلسنت، دارای جایگاه ویژهای بوده و از این جهت ایشان بحثهای دامنهداری درباره اقوال و رفتار صحابه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) مطرح کردهاند. به عنوان مثال اهلسنت در باب آنچه از یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به دست ما در قالب روایات رسیده است، میگویند: اگر آنچه صحابه نقل کردند، با قیاس (مقایسه با کتاب و سنت) موافق بود، این از اجتهادات خود صحابه است؛ اما اگر با قیاس (مقایسه با کتاب و سنت) مخالف بودٰ از اجتهادات خود ایشان به حساب نمیآید.[1]
این کلمات خالی از اشکال نیست. با چشمپوشی از حجیت و یا عدم حجیت مساله قیاس، میتوان گفت صحابه نه تنها از امر قیاس با نصوص در اجتهادات خود بهره نبردهاند، بلکه در تقابل با نصوص گام برداشتهاند و این مخالفتها در کتابی با عنوان اجتهاد در مقابل نص، نگاشته سید عبدالحسین شرفالدین جمعآوری شده است. به همین علت گفته شده است که آرای صحابه تنها در چارچوب قیاس نبوده، بلکه گاهی از استحسان، مصالح مرسله و ... نیز استفاده کردهاند.[2]
پینوشت:
[1]. زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی، دمشق، دار الفکر، 1406 ه، ج 2، ص 856.
[2]. عبدالهادی، محمد ابوسریع، اختلاف الصحابه، قاهره، مکتبه المدبولی، بی تا، ص 72.
افزودن نظر جدید