نحوه بوجود آمدن قبله بهاییان !
حسینعلی نوری بعد از خروج از باغ رضوان در اوائل ماه مه 1863 ميلادي بغداد را به اتفاق برادرش ازل و فاميل و 26 نفر از يارانش به طرف استانبول ترک کرد . اين اظهار و ادعاي جديد بهاء الله ظاهراً مخفيانه و بدور از چشم ازل و ياران وي بوده است زيرا در اين سفر ميرزا يحيي ازل به حسب ظاهر اختلافي با برادر ندارد و همراه بهاءالله به استانبول ميرود و گرچه به موجب آنچه عبدالبهاء دراين باره مينويسد در کنار وي احساس امنيت نيز مي نموده است :
ودراين مدّت ميرزا يحيي مستور و پنهان و بر روش و سلوک سابق باقي و برقرار بود. حتّي چون فرمان اعليحضرت پادشاه عثماني به حرکت بهاءالله از بغداد صادر شد، ميرزا يحيي نه مفارفت نمود و نه مرافقت. گاهي تصوّر سفر هندوستان نمود و گاهي قرار در ترکستان و چون مصمّم به هيچ يک ازاين دو رأي نشد عاقبت به خواهش خويش پيش از جميع به هيئت درويش درلباس خفا و تبديل عازم کرکوک و اربيل شد و از آنجا به حرکت متواصل واصل موصل گشت و چون اين جمعيت وارد شدند در کنار قافله منزل و مأوي نمود. با وجود آنکه درآن سفر حکّام و مأمورين کمال رعايت و احترام را مجري داشتند و حرکت و قرار به حشمت و وقار بود مع ذلک دائماً در لباس تبديل پنهان و به تصوّر احتمال حصول تعرّض، احتراز داشت. و بر اين قرار وارد اسلامبول شدند. (1 ).
بهاءالله و همراهان درنيمه اوت 1863 وارد استانبول شده و بعد از چهار ماه اقامت در استانبول مجدداً مقامات دولت عثماني بهاءالله و همراهانش را در ماه دسامبر و سرماي شديد به شهر ادرنه تبعيد شدند. ( 2).
ادرنه شهری بود که بهاءالله پنج سال توام با تنش وکشمکش با ازل و طرفدارانش در آن اقامت کرد . با اوج گرفتن اختلافات بها و ازل در سال چهارم دولت عثماني تصميم به جدا سازي آنها از هم گرفت وبه دنبال اين تصميم ميرزا يحيي صبح ازل به جزيره ماغوسا (فاماگوستا) در قبرس و بهاءالله واتباعش را به عکّا تبعيد نمودند.(3)
تبعيد و اقامت در عکا
عکّا در فلسطين اشغالي و در نزديکي بندر حيفا قرار دارد آب و هواي نا مطبوع عكا در اولين سالهاي بها و يارانش در اين شهر منجر به بيماري و فوت برخي از ياران بهاءالله گرديدتا حدي كه بهاءالله نتوانست به آن بي توجه باشد و در آثار خود از آن ياد نكند وي در يكي از آثار خود مي گويد : «كذلك امر ربك اذكان مسجوناً في أخرب البلاد». ( 4) (پروردگارت چنين امر كرد ، زماني كه در خراب ترين شهرها زنداني بود » بهر صورت ميرزا حسين علي بهاءالله به عنوان يک زنداني تبعيدي در سال ۱۸۶۸ وارد آن شهر گرديد.
نکته قابل توجه اينکه بها وپسرش عبدالبهاء در شهر عکا همواره خود را مسلماناني متدين و مبادي آداب شريعت اسلام معرفي ميکردند ، در نمازهاي جماعت حضور يافته و به پيروان دستور اکيد داده بودند که در آن صفحات از تبليغ خودداري کنند
عمده الواح بهاءالله از اين شهر ارسال شده که برخي از آنها براي شاهان و رؤساي جمهور کشورهاي مختلف بوده است وسرانجام ميرزا حسينعلي نوري ملقب به بـهاءالله در دوم ذي القعده ( هفتادم نوروز ) سال ١٣٠٩ هـ. ق. برابر با ٢٩ مي ١٨٩٢ م . در هفتاد و پنج سالگي در قصر بهجي نزديک شهر عکّا( 5) طومار عمر پر حادثه اش در هم پيچيده شد و به علت بيماري اسهال خوني درگذشت . در همان جابه خاک سپرده شد که امروز قبله بـهائيان است.
........................................................................................
پی نوشت :
1.مقاله شخصي سياح ، ص 3
2.بهاءالله شمس حقيقت ح.م. باليوزي، ترجمه از انگليسي، مينو ثابت ، ص 51-48. GEORGE ROLAND PUBLISHER 1980 ، ص 273-272
3.عباس افندی ، مقاله سیاح ، سایت جامع آثار بهائی ص 57
4.همان، ص .342
5.علاءالدين قدس جورابچي.بهاءالله موعود کتابهاي آسماني کتابخانه الکترونيکي جامع آثار بهائي ص281
دیدگاهها
علی بابا
1392/08/09 - 15:10
لینک ثابت
با سلام
antibahai
1392/08/11 - 00:20
لینک ثابت
با سلام و تشکر از شما محقق
افزودن نظر جدید