عزاداری بر امام حسین در نگاه محمد بن عبدالوهاب
خلاصه مقاله
بنیانگذار وهابیت محمد بن عبدالوهاب در کتابش مینویسد: عزاداری شیعیان در شهادت امام حسین (علیهالسّلام) یکی از کارهای قبیح و بزرگترین منکر دوران جاهلیت است. که در پاسخ باید گفت عزاداری و سوگواری امری است عمومی و انسانی که در میان تمام اقوام و ملل، وجود داشته و دارد و هر فرد یا گروهی جهت تسلی، آرامش روحی و التیام ناراحتیهای درونی در برابر مصایب و حوادث جانسوز، مراسم و آداب ویژهای برگزار میکند؛ گرچه در نحوه انجام آن تفاوتهایی وجود دارد، امّا در برگزاری مجالس و مراسم عزا و اظهار اندوه در فراق عزیزان، اشتراک و اتفاق نظر دیده میشود.
متن مقاله
محمد بن عبدالوهاب در «رسالة فی الرد علی الرافضة» مینویسد: «یکی از کارهای قبیح شیعیان این است که شهادت امام حسین (علیهالسّلام) را، ایام عزا اعلام میکنند. نوحه کردن و عزاداری کردن از بزرگترین منکرات دوران جاهلیت است. بر این عزاداریهای شیعیان برای امام حسین (علیهالسّلام) آنقدر از منکرات و محرمات مترتب است که از شمارش خارج است و همه آنها بدعت و منکر هستند. اگر کسی عزاداری کند یا راضی به عزاداری باشد یا کمک به عزاداری کند یا اجیر برای عزاداری شود، همه اینها در بدعت شریکند و بر همه مؤمنین واجب است که این بدعتگذاران را از این بدعت قبیح نهی کنند.»[1]
در پاسخ باید گفت: عزاداری و سوگواری امری است عمومی و انسانی که در میان تمام اقوام و ملل، وجود داشته و دارد و هر فرد یا گروهی جهت تسلی، آرامش روحی و التیام ناراحتیهای درونی در برابر مصایب و حوادث جانسوز، مراسم و آداب ویژهای برگزار میکند؛ گرچه در نحوه انجام آن تفاوتهایی وجود دارد، امّا در برگزاری مجالس و مراسم عزا و اظهار اندوه در فراق عزیزان، اشتراک و اتفاق نظر دیده میشود. که به مواردی در کتابهای اهلتسنن میپردازیم.
- ابن کثیر در البدایة و النهایة مینویسد: «در زمان ناصر (حاکم حلب) درخواست شد که در روز عاشورا مصائب کربلا برای مردم بازگو گردد. سبط ابن جوزی بر فراز منبر قرار گرفت و به مدت طولانی سکوت کرد، سپس عمامه خود را از سر برداشت و به شدت گریست.» آنگاه با گریه این اشعار را خواند: «وای بر کسانیکه شفیعان آنها در صحرای محشر و در روز قیامت آنگاه که در صور دمیده میشود، با آنان دشمن شوند. ناگزیر روز قیامت، فاطمه با پیراهنی که آغشته به خون فرزندش حسین (علیهالسّلام) است، وارد صحرای محشر خواهد شد. سپس از منبر پایین آمد و با گریه به طرف محل سکونت خویش رفت... .»[2]
- امام الحرمین جوینی را در منزلش به خاک سپردند، بعد او را به کربلای معلی انتقال دادند و در ماتم او منبرها را شکستند، بازارها را تعطیل کردند، مرثیههای فراوانی در مصیبتش خواندند. وی چهارصد شاگرد و طلبه داشت در عزای او قلم و قلمدان را شکستند، یک سال عزاداری کردند و عمامههای خود را به مدت یک سال برداشتند، بدان حدی که کسی جرأت به سرگذاشتن عمامه را نداشت و در طول این مدت در سطح شهر به نوحه خوانی و مرثیه سرایی پرداختند.[3]
- ابن جوزی در المنتظم مینویسد: «در بغداد مردم در ایام عزاداری حسین (علیهالسّلام) دکانها را میبستند، پارچههای سیاه آویزان میکردند، به خیابانها میریختند، به سر و صورت میزدند و به برپایی مراسم سوگواری حسین (علیهالسّلام) میپرداختند.»[4]
پینوشت:
[1]. «و من قبائح هؤلاء الرافضة، أنّهم یتخذون یوم موت الحسین مأتما، فأما النیاحة فمن أعظم منکرات الجاهلیة، یترتب علی ما یفعلون من المنکرات و المحرمات کما لا یحصی و کل ذلک بدعة و منکر. کلّهم مشارکون فی البدعة... .» رسالة فی الرد علی الرافضة، محمد بن عبدالوهاب، ص 46.
[2]. البدایة و النهایة، ابن کثیر دمشقی، دارالفکر، بیروت، ج 13، ص 207.
[3]. «توفّی فی الخامس و العشرین من ربیع الآخر سنة ثمان و سبعین و أربع مئة و دفن فی داره ثمّ نقل بعد سنین إلی مقبرة الحسین فدفن بجنب والده و کسّروا منبره و غلّقت الأسواق ورثی بقصائد و کان له نحو من أربع مئة تلمیذ کسّروا محابرهم و أقلامهم و أقاموا حولا ووضعت المنادیل هن الرّؤوس عاما بحیث ما اجترأ أحد علی ستر رأسه و کانت الطّلبة یطوفون فی البلد نائحین علیه مبالغین فی الصّیاح والجزع...» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 18، ص 476.
[4]. «فی الیوم العاشر من المحرم أغلقت الاسواق ببغداد، عطل البیض م نصبت القباب فی الاسواق، علقت علیها المسموح و خرجت... .» المنتظم، ابن جوزی، ج 4، ص 208.
افزودن نظر جدید