نکوهش بخاری به دلیل اعتقادش
خلاصه مقاله
ابوزرعه و ابوحاتم از عالمان اهل سنت، به دلیل عقاید بخاری، که آن را غلط میپنداشتند، از او نقل نمیکردند، سبکی این شیوه را در جرح و تعدیل نکوهش میکند و رد کردن راوی را به سبب عقایدش ممنوع و خسارتبار میداند؛ ذهبی نیز نام بخاری را به دلیل جرح او توسط ابوزرعه و ابوحاتم در کتاب المغنی فی الضعفاء آورده است و با اینکه او را توثیق کرده، و گفته است برخی مثل ابوزرعه و ابوحاتم، احادیث او را ترک کردهاند و نقل نکردن روایت بخاری از آنان اهمیتی ندارد ولی این کار او توسط مناوی بسیار نکوهش شده است.
متن مقاله
ذهبى در «ميزان الاعتدال»، در شرح حال على بن مدينى مینویسد: «ابراهيم حربى روايات على بن مدينى را نقل نمیکند، چون وى به احمد بن ابىداود گرايش داشت و در حق وى، نيكى مىكرد؛ همچنين مسلم به همين علّت در صحيح خود از نقل روايات وى خوددارى کرد، همچنان كه ابوزرعه و ابوحاتم نيز به جهت مخلوق بودن قرآن، روايات شاگرد وى، محمّد (بخاری) را نقل نمىكردند.»[1]
سُبكى از عالمان اهل سنت نیز از ابوحاتم رازی و ابوزرعه رازی نقل میکند که آنها به روایات بخاری استناد نمیکردند، سپس از این عمل این دو عالم اهل سنت شکایت کرده و مىگوید: «خداوند به فرياد مسلمانان برسد! آيا جايز است برخى، بخارى را متروك تلقّى كنند و حال آنكه وى پرچمدار دانش حديث و پيشرو اهل سنّت و جماعت، بهشمار مىرود؟!»[2]
شمس الدين ذهبى نیز نام بخارى را در كتاب «المغنی فی الضعفاء» آورده است.[3] و با اینکه او را توثیق کرده، و گفته است برخی مثل ابوزرعه و ابوحاتم، احادیث او را ترک کردهاند و نقل نکردن روایت بخاری از آنان اهمیتی ندارد، امّا مناوى با ابراز تأسّف از اين امر (آوردن نام بخاری در کتاب المغنی فی الضعفاء که مخصوص راویان ضعیف است) مىنويسد: «بخارى، زيور امّت، افتخار پيشوايان، نگارنده صحيحترين كتاب پس از قرآن و صاحب فضل جاودان است؛ همو كه امام پيشوايان، ابن خزيمه درباره وى مىگويد: در سراسر جهان، دانشمندتر از بخارى به حديث، يافت نمىشود. برخى گفتهاند: بخارى يكى از آيات الهى است كه در روى زمين راه مىرود و ذهبى در الكاشف مىنويسد: بخارى، انسانى ديندار، پرهيزكار و داراى متانت بود؛ امّا با اين وجود سنّى بودن خويش را ناديده گرفته و در كتاب الضعفاء والمتروكين مىگويد: بخارى به جهت مخلوق بودن قرآن از بدگويى مردم در امان نماند و براى همين ابوزرعه رازى و ابوحاتم رازى، از نقل روايات او، دست شستند؛ از خداوند طلب آمرزش مىكنم. از خداوند متعال، آرزوى سلامت داريم و از بىكسى به او پناه مىبريم.»[4]
پینوشت:
[1]. «وقد تركه إبراهيم الحربى، وذلك لميله إلى أحمد بن أبي دواد، فقد كان محسنا إليه، وكذا امتنع مسلم من الرواية عنه في صحيحه لهذا المعنى، كما امتنع أبو زرعة وأبو حاتم من الرواية عن تلميذه محمد لاجل مسألة اللفظ.» ميزان الاعتدال، ذهبی، ج3، ص138. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «فيالله وَالْمُسْلِمين أَيجوزُ لأحد أَن يَقُول البُخَارِيّ مَتْرُوك وَهُوَ حَامِل لِوَاء الصِّنَاعَة ومقدم أهل السّنة وَالْجَمَاعَة ...» طبقات الشافعية الكبرى، سبكی، ج2، ص12.
[3]. «5310 - مُحَمَّد بن إِسْمَاعِيل أَبُو عبد الله البُخَارِيّ قدم بَغْدَاد طَالب حَدِيث على رَأس الْخَمْسمِائَةِ وَكتب عَن الْمَوْجُودين قَالَ ابْن الْجَوْزِيّ وَغَيره كَانَ كذابا فَأَما
5311 - أَبُو عبد الله مُحَمَّد بن إِسْمَاعِيل البُخَارِيّ مولى الجعفيين فحجة إِمَام وَلَا عِبْرَة بترك أبي زرْعَة وَأبي حَاتِم لَهُ من أجل اللَّفْظ لِأَنَّهُ مُجْتَهد فِي الْمَسْأَلَة بل ومصيب.» المغنی فی الضعفاء، ذهبی، ج2، ص557.
[4]. «(خ للبخاري) زين الأمة وافتخار الأئمة صاحب أصح الكتب بعد القرآن ساحب ذيل الفضل على مر الزمان الذي قال فيه إمام الأئمة ابن خزيمة " ما تحت أديم السماء أعلم بالحديث منه " وقال بعضهم إنه من آيات الله التي يمشي على وجه الأرض. وقال الذهبي: " كان من أفراد العالم مع الدين والورع والمتانة " هذه عبارته في الكاشف ومع ذلك غلب عليه الغض من أهل السنة فقال في كتاب الضعفاء والمتروكين: " ما سلم من الكلام لأجل مسألة اللفظ تركه لأجلها الراويان " هذه عبارته وأستغفر الله نسأل الله السلامة ونعوذ به من الخذلان.» فیض القدیر، مناوی، ج1، ص17.
افزودن نظر جدید