ابنتیمیه حرّانی در نگاه برخی از معاصرین
خلاصه مقاله
یکی از کسانیکه در طول چندین قرن، مورد توجه خاص وهابیان قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قائلند، تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» است. او کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه میگیرد. وهابیان برای او کنگرههای علمی گرفته و کتابهایی در مدح و منزلت و شخصیت علمیش تألیف کردهاند و در حقیقت او را مؤسّس مذهب خود میدانند؛ اگر چه آنان در ظاهر این مطالب را اظهار نکرده و خود را سلفی مینامند. در مقابل این جریان میبینیم برخی از علمای اهلسنت مواضع تندی در مقابل این شخصیت دارند که از جمله آنان محمد زکی ابراهیم، شیخ عبدالله هروی معروف به حبشی و محمّد بن علوی مالکی هستند
متن مقاله
یکی از کسانیکه در طول چندین قرن، مورد توجه خاص وهابیان قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قائلند، تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» است. او کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه میگیرد. وهابیان برای او کنگرههای علمی گرفته و کتابهایی در مدح و منزلت و شخصیت علمیش تألیف کردهاند و در حقیقت او را مؤسّس مذهب خود میدانند. اما در مقابل میبینیم برخی از علمای اهلسنت مواضع تندی در مقابل این شخصیت دارند که در این مقاله برای نمونه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
- محمد زکی ابراهیم؛
او میگوید: «اختلاف در توسل به میّت صالح است، و در جواز آن هیچیک از علمای سلف تا قرن هفتم اختلاف نکرده است، تا اینکه ابنتیمیه فتنهگر این اختلاف را بدعت گذاشت.»[1]
- شیخ عبدالله هروی معروف به حبشی؛
او میگوید: این وضعیت ابنتیمیه است که به حدیث جعلی موافق با هوای نفسش احتجاج کرده و در صدد تصحیح آن برمیآید، و در مقابل، احادیث و اخباری را که ثابت و متواتر است به جهت مخالفت با رأی و عقیدهاش آنها را تضعیف میکند، ... و اینگونه کارها از کسیکه سمهای فلاسفه و مصنّفات آنها را بلعیده غریب نیست.»[2]
- محمّد بن علوی مالکی؛
او مدتها در عربستان و در مکّه مکرمه ساکن بوده و در مسجد الحرام کرسی تدریس داشت و دارای تخصص در علم حدیث و فقه و تاریخ بود. او که عالمی سنّی بود، پرچم مخالفت با ابنتیمیه و وهابیان را در کشور عربستان به دست گرفت و با سخنان خود و کتابهایش به مقابله با انحرافات وهابیان پرداخت. بعد از انتشار کتابهایش در عربستان و سرتاسر جهان، وهابیان او را محاکمه کرده و محکوم به اعدامش کردند، ولی او ادّعا کرد که حاضر است با بزرگان آنان بحث کند و لذا با بحثهای فراوان با وهابیان، آنان را محکوم کرده و لذا مجبور شدند تا حکم خود را پس گرفته و ادّعا کنند که اختلاف ما با او اجتهادی است و برداشتها مختلف است. بدین جهت او را رها کرده، ولی درس و تدریس و شاگردانش را شدیداً تحت نظر قرار دادند. او کتابهایی را در ردّ افکار و مبانی و عقاید و فتاوای وهابیان دارد که انصافاً علمی و قابل استفاده است. ایشان در کتاب «التحذیر من المجازفة بالتکفیر» مینویسد: «ما به کسانی مبتلا شدهایم که در توزیع کفر و شرک و صادر کردن احکام با القاب و اوصاف غیر صحیح تخصص دارند، اوصافی که لایق مسلمان شهادت دهنده به توحید و نبوّت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) نیست، مثل اینکه برخی از آنان به افرادی که مخالف خود در رأی و مذهب هستند عنوان: تحریف کننده، ... دجال، ... شعبده باز، ... بدعتگذار، ... و در آخر مشرک... و کافر را اطلاق میکنند؛ ... از بسیاری از سفیهانی که خودشان را به عقیده نسبت میدهند، شنیدهایم که چگونه امثال اینگونه الفاظ را جزافی و به طور گسترده، به کار میبرند و حتی برخی از آنها پا از این فراتر نهاده و بر مخالف خود عنوان: (دعوت کننده به شرک و گمراهی در این زمان، و تجدید کننده ملّت عمرو بن لحیّ آقای فلانی...) را به کار میبرند... اینگونه از برخی سفیهان میشنویم که به صورت گسترده امثال این دشنامها و فحشها و الفاظ قبیح را به کار میبرند، الفاظی که تنها از افراد کوچه و بازار صادر میشود، کسانیکه اسلوب و روش دعوت و طریقه ادب در مناقشه را به خوبی نمیدانند... .»[3]
پینوشت:
[1]. «الخلاف هو علی التوسل بالمیت الصالح و لم یکن یختلف علی جوازه احد من السلف... .» الافهام و الإفحام، محمد زکی ابراهیم، ص 7.
[2]. «فانّه یحتج بالحدیث الموضوع الذی یوافق هواه و یحاول ان یصحّحه، و یضعّف الأحادیث و الأخبار... .» المقالات السنیة، حبشی، ص 206.
[3]. «لقد ابتلینا بجماعة تخصصت فی توزیع الکفر و الشرک و اصدرا الأحکام بالقاب و اوصاف لا یصحّ و لا یلیق ان تطلق علی مسلم یشهد ان لا اله الّا الله و انّ محمدا رسول الله، کقول بعضهم فیمن یختلف فی الرأی... .» التحذیر من المجازفة بالتکفیر، محمد بن علوی مالکی، دار القاضی عیاض للتراث، ص 8 ـ 9. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید