کژ اندیشی طاهری با نام گذاری خدا به «به نام بینام او»!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ طاهری سرکردهی عرفان حلقه، مدعی شده بود که: «ما الان به مرحلهای رسیدیم که میتوانیم در مورد «بی نامی خداوند» صحبت کنیم.»[1] وی در فایلهای صوتی و تصویر خود در هنگام شروع سخنرانی به جای «بسماللهالرحمنالرحیم» از واژهی «به نام بینام او» استفاده میکند. این کژفکری طاهری بدعتی بزرگ و نابخشودنی برای اسلام است که باید با این گونه مسائل برخورد شود.
یکی از استنادهایی که اصحاب حلقه بر این سخن و نامگذاری میکنند، یکی از آثار امام خمینی است که میفرماید: «بدان که هویت غیبیه احدیه و عنقاء مُغربی که در غیب هویت مستکن است و حقیقتی که تحت پردههای نوری و حجابهای ظلمانی در «عماء» و بطون و غیب پنهان است، نه اسمی از او در عوالم ذکر حکیم هست و نه رسمی...[2]
با اندکی تأمل در این متن متوجه سوء برداشت اصحاب حلقه میشویم، براین اساس که امام(ره) در یکی دیگر از آثار خود دوباره این موضوع را مطرح کرده و میفرماید: «باید دانست که مرتبه احدیت دو اصطلاح دارد، اول ذات غیبی که اسم و رسم ندارد، چراکه وجود به شرط لا به علم و سایر صفات وصف نمیشود، دوم مرتبه ذات با تعیین به اسماء ذاتیه است.»[3]
و لذا چون انسان به ذات الهی دسترسی ندارد، نحوه ارتباط انسان با خداوند از طریق همین اسماء و صفات خداوند است. در واقع، اسماء الهی واسطه میان ذات و مخلوقات خداوند هستند.[4]
و لذا سؤالی که میتوان برای پیروان شبهه عرفان حلقه مطرح کرد این است که آیا خداوند در جایی از قرآن به این واژهی (بینامی خود) استناد کرده است و یا پیامبر و یا امامی از بینامی خداوند سخنی به میان آورده است؟
درحالی که خداوند در سه جای قرآن فرموده که برای او اسماء حسنی وجود دارد. «وَ لِلَّهِ الْأَسمَْاءُ الحُْسْنىَ فَادْعُوهُ بهَِا وَ ذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فىِ أَسْمَئهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كاَنُواْ يَعْمَلُون.[اعراف/180] و نيكوترين نامها [به لحاظ معانى] ويژه خداست، پس او را با آن نامها بخوانيد؛ و آنان كه در نامهاى خدا به انحراف مىگرايند [و او را با نامهايى كه نشان دهنده كاستى و نقص است، مىخوانند] رها كنيد؛ آنان به زودى به همان اعمالى كه همواره انجام مىدادند، جزا داده مىشوند.»
آیا برای پیروان حلقه، فقط همین یک آیه برای توبه و بازگشت، کافی نیست؟
پینوشت:
[1]. دوره ششم، محمد علی طاهری، سلسله مباحث عرفان کیهانی، بیتا، بیجا، ص 91.
[2]. امام خمینی، مصباح الهدایة الی الخلافه و الولایة، نشر آثار امام خمینی(ره)، 1395، ص13.
[3]. امام خمینی، تعلیقات بر شرح فصوص الحکم، نشر آثار امام خمینی(ره)، 1395، ص 176.
[4]. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، نشر جامعة مدرسین، 1378، ص461.
افزودن نظر جدید