وابستگی صوفیه به فراماسونرها
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صفی علیشاه از مدعیان قطبیت فرقه نعمتاللهی بهخاطر بهدرست آوردن قدرت و نفوذ، با کمک ظهیرالدوله داماد ناصرالدین شاه که بعدها بهعنوان جانیشین صفی علیشاه معرفی گردید، انجمنی به نام انجمن اخوت را تأسیس کردند که بیشتر اعضای این انجمن از فراماسونرها بودند. ظهیرالدوله و مرادش صفی علیشاه هر دو از جاسوسان و مهرههای دولت استعماری انگلستان بوده و رابطهی بسیار صمیمی با فرقهی اسماعیلیه و کمپانی هند شرقی داشتند. این دو قطب نعمتاللهی بهواسطه ارتباط گسترده با استعمار خارجی و استبداد داخلی جزو ثروتمندترین صوفیان بهحساب میآمدند. بدینگونه ظهیرالدوله تا آنجا رسید که صفی علیشاه به وی لقب «صفا علیشاه» داد و او را به جانشینی خود انتخاب کرد و اجازه دستگیری و ارشاد دراویش سلسله را به وی داد و پس از مرگ صفی علیشاه، ظهیرالدوله بهجای او نشست. [تاریخ صوفی و صوفیگری،ج 1، ص 461] ظهیرالدوله در لژهای فراماسونری مانند فراموشخانه میرزاملکم خان، مجمع آدمیت و لژ بیداری ایرانیان عضویت داشت، فعالیتهای انجمن اخوت نیز با محتوای فراماسونری و جذب صاحبان قدرت و وابستگان سلطنت و طبقه نوپای روشنفکری ایران شکل گرفت. [فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج 3، ص 476] فعالیت صوفیان و وابستگی آنها به تشکیلات فراماسونر تا زمان پهلوی نیز ادامه داشت که این ادعا با گزارش ساواک که در آن از ارتباط صوفیان سلطان علیشاهی (گنابادی) با تشکیلات فراماسونر پرده برداشته است ثابت میشود.
پینوشت:
عبدالله، مبلغی آبادانی، تاریخ صوفی و صوفیگری، ناشر حر، 1376، ج 1، ص 461
اسماعیل، رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، موسسه تحقیق رائین، 1373، ج 3، ص 476
آیا صوفیان نیز جزء تشکیلات فراماسونرها بودهاند؟ دلایل ارتباط صوفیه با فراماسونرها چیست؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صفی علی شاه پس از جدا شدن از سلسله نعمت اللهیه و ساخت خانقاه در تهران توانست در میان عوام و خواص شهرت گستردهای به دست بیاورد. لذا درصدد برآمد رجال سیاسی کشور را نیز جذب کند. بنابراین تصمیم گرفت انجمنی متشکل از مردم و درباریان به وجود آورد که با انجام این کار موفق شد مریدان سرشناسی در دستگاه دولتی و خاندان درباری گرد خود جمع کند. از این رهگذر بود که در اواخر پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار، افرادی همچون میرزا ابو تراب خان نظم الدوله و شاهزاده سلطان محمد میرزا سیفالدوله و میرزا نصرالله خان دبیر الملک و میرزا محمود کرمانی، که یکی از صوفیه پر شهرت کرمان بود به همراه ظهیرالدوله داماد ناصرالدینشاه گرد وی آمدند. [1]
پس از مرگ صفی علیشاه و بنا به وصیت او، علیخان ظهیرالدوله با لقب صفا علیشاه به جانشینی وی برگزیده شد. او فردی متجدد و نسبت به شرع مقدس بیقید، ولی در فرقه نعمتاللهی جزو مشایخ و اقطاب بسیار فعال بود. او با کمک صفی علیشاه صوفیگری را به جریان شوم فراماسونری گره زد و «بنیاد اخوت» را تأسیس کرد.. ظهیرالدوله و مرادش صفی علیشاه هر دو از جاسوسان و مهرههای دولت استعماری انگلستان بوده و رابطهی بسیار صمیمی با فرقهی اسماعیلیه و کمپانی هند شرقی داشتند. این دو قطب نعمتاللهی بهواسطه ارتباط گسترده با استعمار خارجی و استبداد داخلی جزو ثروتمندترین صوفیان بهحساب میآمدند. بدین گونه ظهیرالدوله تا آنجا رسید که صفی علیشاه به وی لقب «صفا علیشاه» داد و او را به جانشینی خود انتخاب کرد و اجازه دستگیری و ارشاد دراویش سلسله را به وی داد و پس از مرگ صفی علیشاه، ظهیرالدوله بهجای او نشست. [2]
صفا علیشاه با اخذ فرمانی از مظفرالدین شاه، قبل از صدور فرمان مشروطیت بهطور رسمی انجمن اخوت را تأسیس کرد. از آنجا که ظهیرالدوله در لژهای فراماسونری مانند فراموشخانه میرزاملکم خان، مجمع آدمیت و لژ بیداری ایرانیان عضویت داشت، فعالیتهای انجمن اخوت نیز با محتوای فراماسونری و جذب صاحبان قدرت و وابستگان سلطنت و طبقه نوپای روشنفکری ایران شکل گرفت. ظهیرالدوله همچنین هیئت 11 نفرهای موسوم به «هیئت مشاور انجمن» را بهعنوان هسته مرکزی انجمن که از رجال فعال و سرشناس تاریخ فراماسونری ایران بودند، انتخاب کرد تا اقدامات انجمن با نظارت آنها انجام شود. پس از کودتای رضاخان در سال ۱۲۹۹ باوجود توقف فعالیت احزاب و انجمنها و گروهها، انجمن اخوت همچنان به فعالیت خود ادامه داد. صفا علیشاه اساس کار خود را بر طبق آیین فراماسونری بنا نهاد. او 110 صندلی به یک شکل فراهم ساخت و نام افراد را بر روی صندلیها نوشت و علامت انجمن اخوت را مثلث نهاد که آرم فراماسونری است و کنایه از برادری و دوستی و برابری میکند.. [3]
صفا علیشاه تصوف و عرفان را از روند نخستین خود بیرون برد و شیوه صوفیگری را که بر ریاضت و ترک دنیا تأکید میورزید، با گروه بندیها و حزب بازیهای سیاسی آلوده و بدنام ساخت تا آنجا که بیشتر اعضای هیئت مشاوره انجمن اخوت، از اعضای فراماسونری بودند. [4]
در سال ۱۳۲۰ ه ش و با روی کار آمدن احزاب جدید، فعالیت انجمن محدود شد، اما در سال ۱۳۲۷ فعالیت اسمی انجمن مجدد گسترش یافت. علاوه بر آن همکاری انجمن با حزب عامیون که معروف به عضویت در سازمانهای فراماسونری بودند هم محکمتر شد. انجمن در دوران رژیم پهلوی دوم نیز همچنان فعالیتهایش را دنبال کرد تا جایی که عبدالله انتظام از افراد متنفذ دربار و رئیس شرکت ملی نفت و مشاور لژهای مهر، وفا و صفا، ریاست انجمن را بر عهده گرفت. [5] همچنین گزارشی از ساواک با موضوع "جمعیت فراماسونری در خراسان" از ارتباط دراویش سلطان علیشاهی (گنابادی) با تشکیلات فراماسونری در سال ۱۳۴۴ ه ش، خبر میدهد که در آن گزارش، ساواک به ارتباط و وابستگی مریدان صالح علیشاه با فراماسونرها اشاره میکند. [6] مهمترین دلیل ارتباط صوفیه با تشکیلات فراماسونری از زمان صفی علیشاه تاکنون را میتوان در به دست آوردن قدرت، نفوذ و ثروت اشاره کرد. چنانچه قدرتی که صفی علیشاه با حمایت فراماسونرها به دست آورد عملاً هیچکدام از اقطاب سلسله نعمتاللهی که صفی علیشاه با آنها بر سر قطبیت درگیر بود را نداشتند.
پینوشت:
[1]. عبدالله، مبلغی آبادانی، تاریخ صوفی و صوفیگری، ناشر حر، 1376، ج 1، ص 459
[2]. همان، ص 461
[3]. اسماعیل، رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، موسسه تحقیق رائین، 1373، ج 3، ص 476
[4]. نورالدین، چهاردهی، سیری در تصوف، ناشر اشراقی، 1361، ص 163 و 164
[5]. نورالدین، چهاردهی، سیری در تصوف، ناشر اشراقی، 1361، ص 163 و 164
[6]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، گزارش ساواک درباره جمعیت فراماسونری در خراسان، 12 / 2 / 1344
افزودن نظر جدید