پیشینهی جریانهای تکفیری از صدر اسلام تا به الان
اگر نگاهی به تاریخ اسلام داشته باشیم، جریانهای تکفیری زیادی ظهور کردند و بعد از مدتی کوتاه سقوط نمودند. یکی از این جریانهای تکفیری گروه خوارجی بودند که مخالفین خود را کافر و مشرک دانسته و جان و مال و خون و اموالشان را حلال شمردند. پیدایش این فرقه به اوائل قرن اول هجری و در نبرد صفین برمیگردد که با حیله و مکر عمروعاص از سپاه حضرت علی(علیه السلام) جدا شده و گروه جدیدی به همین نام را بوجود آوردند. خود خوارج بعدها به فرقههای متعدد دیگری تقسیم شدند، اما یک نقطه اشتراک بین این فرقهها وجود داشت و آن این که جملگی امیرالمومنین علی(علیه السلام) و عثمان بن عفان و سیاست حکمین، اصحاب جمل، و هر کسی که راضی به تحکیم حکمین بودند را در نهایت تکفیر کردند و حتی کسانی که مرتکب گناه کبیره میشدند هم از این موضوع جدا نکردند.[1] پس از این گروها، این عقیده -تکفیر خواندن- در سدههای بعدی دین اسلام بصورت ضعیف و بعضاً بسیار قوی ادامه داشت به این که فقط به بهانهی این که همچون خلق قرآن، تشبیه، تجسیم و... مخالفان خود را کافر شمرده و خونشان مباح میشد. تا این که در قرن هفتم این گونه جریانهای افراطی چنان تأثیر گذار بود که شخصی به نام ابن تیمیه با عقائد و افکار باطل و خشک افراطی تمام مسلمانان را به خاطر توسل، تبرک، شفاعت، زیارت قبور و... کافر دانست و شروع به فتوایی بر علیه مسلمانان مبنی بر وجوب جهاد با آنان را صادر کرد و آن تفکر باعث گردید که خونهای زیادی به خاطرش ریخته شود.
پس از ابن تیمیه شاگردان او، خصوصاً ابن قیم جوزی ادامه دهندهی راه او مطالب فراموش شدهی ابن تیمیه را با رنگ و بوی اسلامیتر بر سر زبانها انداخت و باز خونهای بیگناهی که ریخته نشد، با این حرکت ابن قیم، بزرگان اهل سنت به مانند سبکی شافعی، ابن حجر هیثمی و دیگران با آگاهی دادن مردم و پاسخهای کوبنده و قاطع، سخنان ابن تیمیه و شاگردان او را مورد هجمه و تهاجم گسترده قرار دادند و اندیشهی افراطی آنها برای چند سدهی بعدی در لابلای کتابهای ایشان دفن شد، تا این که در قرن دوازدهم هجری محمد بن عبدالوهاب و اتحاد او با محمد بن سعود در سال (1157 هجری) در منطقه درعیه عربستان این افکار شوم و خشک و باطل سر از لابلای کتابها بر آمد و این بار با شدت هر چه تمامتر به مرحله عمل رسید و آتش زیر خاکستر دوباره شعله ور گردید، محمد بن عبدالوهاب کلمات و واژههایی همانند مشرک، کافر، مباح بودن خون، مال و جان و... را دربارهی مسلمین به کار برد و حکومت ظلم و وحشت یعنی محمد بن سعود با عقائد خشک دینی و افراطی یعنی محمد بن عبدالوهاب با در آمیخته شدن در همدیگر شروع به کشتار بیرحمانه مسلمانان مناطق اسلامی مثل مکه، مدینه، و... و سایر بلاد اسلامی کردند تا دستخوش فجائع ناگواری گردید. در نتیجه با فتواهای مستقیم محمد بن عبدالوهاب بود که به وسیله حاکمان آل سعود انجام شد.[2]
و از زمان ظهور محمد بن عبدالوهاب یعنی اوائل قرن دوازدهم تا به الان که نزدیک به سه قرن گذشته است جریانهای وهابیگری با افت و خیزهایی به همراه بود چرا که جریان وهابیت با دستگیری عبدالله بن سعود به دست حاکم عثمانی مصر –ابراهیم پاشا- در میدان بایزید استامبول ترکیه از بین رفت، ولی بار دیگر این جریان وهابیت به دست ترکی بن عبدالله دوباره احیاء شد که این جریان هم به دست آل رشید نابود شد و باز به وسیله عبدالعزیز بن عبدالرحمن و با پشتیبانی دولت انگلیس برای بار سوم با تکیه بر منابع نفتی و گازی روی کار آمد و تا به امروز سرپا نگه داشته شد. و در این دهههای اخیر هم این جریانهای تکفیری وهابی با تکیه بر سرمایه بیکران نفتی کشور عربستان سعودی و با پشتیبانی فکری، اطلاعاتی،... کشورهای غربی صهیونیستی رشد کرد و گروههایی به مانند القاعده، طالبان، سپاه صحابه، لشگر جنگوی، داعش، جبهه النصره و... بوجود آمدند که با فتوای مفتیان تندروی وهابی خون هزاران بیگناه خصوصاً خون، مال، جان، و نوامیس مسلمین مورد تهاجم و ظلم و ستم قرار گیرد و این حرکت پروژهای قوی در مقابل اسلام ستیزی از طرف غرب برنامه ریزی شده تا دین اسلام را دین کشتار، بیرحمی، انفجار، هتک به نوامیس، خشونت و... معرفی کنند. و خودشان با کمال آسایش و خیال آسوده به چپاول منابع مسلمین و کشتار مسلمان به دست مسلمان نظارهگر باشند.
پینوشت:
[1]. المواقف، عبدالرحمن ایجی، دارالجیل، بیروت، لبنان، ج3 ص548.
الفرق بین الفرق و بیان الفرقه الناجیه، بغدادی، دارآلافاق، بیروت، لبنان، ج1 ص55.
[2]. عنوان المجد فی تاریخ نجد، شکری آلوسی، بینا، (1415ق)، تحقیق محمد بهجه اثری، چاپ دوم، ج1 ص78.
افزودن نظر جدید