مشروعیت عزاداری و اشک
از شاخصههای فرقهی وهابیت به پیروی از سرکرده و سردمدار خود، «ابنتیمیه حرّانی» به کارگیری کلمات و عبارات تند، زشت و اهانتآمیز نسبت به اهلبیت (علیهم السّلام) و شیعیان است؛ چنان که گویا فرهنگ استدلال و احترام به نظر مخالف، جایی نزد او و پیروانش ندارد. ابنتیمیه و پیروانش در موضوع عزاداری سیدالشهداء (علیه السّلام) نیز تعبیرات زشت و زنندهای به کار بردهاند؛ چنان که او میگوید: «شیطان به سبب کشته شدن امام حسین (علیه السّلام) دو بدعت در میان مردم رواج داده؛ یکی بدعت محزون شدن، گریه کردن و نوحهسرایی برای امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا و دیگری بدعت شادی و خوشحالی که اهلسنت در این روز دارند.»[1] که در پاسخ با مرور و بررسی مواردی از رفتارهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در موضوع عزاداری و جایگاه اشک و گریه نزد آن حضرت، بهتر میتوان در مشروعیت این موضوع قضاوت نمود:
- گریه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر فاطمه بنت اسد (علیها السّلام)؛ همسر حضرت ابوطالب و مادر امیرمؤمنان (علیه السّلام) یعنی فاطمه بنت اسد (علیها السّلام) نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیار محبوب بود؛ همو که در سرپرستی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیار کوشید. فاطمه بنت اسد در سال سوم هجری درگذشت، پس از درگذشت او پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که او را همچون مادر خویش میدانست از رحلتش بسیار اندوهناک شد و گریست، مورخان میگویند: «هنگامی که خبر درگذشت فاطمه بنت اسد را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دادند، حضرت بر او گریست و خطاب به او فرمود: خداوند جزای خیر به تو عنایت فرماید که خوب مادری برای من بودی.»[2]
- گریه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شهادت حضرت حمزه؛ حمزه فرزند عبدالمطلب، عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از چهرههای برجسته و قهرمان اسلام بود که در نبرد احد به شهادت رسید و تأثیر شگرفی بر قلب و روح آن حضرت گزارد، زیرا یکی از بزرگترین مدافعان مکتب توحید و حامیان راستین خویش را از دست داد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را «سید الشهدا» نامید و در فراقش گریست: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چون پیکر خونین حمزه را یافت بر او گریست و چون از مثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند گریه کرد.»[3]
- گریهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شهادت جعفر بن ابی طالب؛ جعفر بن ابی طالب پسر عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از فرماندهان جنگ موته بود که چون حضرت، خبر شهادتش را شنید به دیدار فرزندانش شتافت: «هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) وارد خانه شد فرزندان جعفر را فرا خواند و در حالی که آنان را میبویید اشک از چشمان مبارکش جاری گردید؛ اسماء همسر جعفر با تماشای این صحنه احساس کرد که برای همسرش اتفاقی افتاده، به همینرو پرسید: پدر و مادرم فدایت! آیا از جعفر و یارانش خبری شنیدهای فرمود: آری، امروز به شهادت رسیدهاند. اسماء فریادش بلند شد، زنها دورش حلقه زدند. فاطمه زهرا (علیها السّلام) وارد منزل شد و با گریه فرمود: «وا عمّاه!» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: گریه کنندگان باید بر همانند جعفر گریه کنند.»[4]
پینوشت:
[1]. «و صار الشّیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للنّاس بدعتین بدعة الحزن و النّوح یوم عاشوراء... و کذلک بدعة السّرور و الفرح.» منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه حرّانی، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 4، ص 554.
[2]. «و أمّه فاطمة بنت أسد بن هاشم ن عبد مناف... و هی ربت النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) و یوم ماتت صلّی النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) علیها و تمرّغ فی قبرها و بکی و قال جزاک الله من أمّ خیرا فقد کنت خیر أمّ.» تاریخ مدینة دمشق، إبن عساکر، بیروت، ج 42، ص 574.
[3]. «... عن جابر قال لمّا جرّد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حمزة بکی فلمّا رأی ما مثّل به، شهق.» الکامل فی ضعفاء الرجال، جرجانی، دارالفکر، بیروت، ج 6، ص 409.
[4]. «عن أمّ جعفر محمد بن جعفر، عن جدّتها أسماء بنت عمیس، قالت: أصبحت فی الیوم الّذی اصیت فیه جعفر و أصحابه فأتانی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و لقد هیّأت أربعین منّا من أدم... .» مسند، أحمد بن حنبل، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 6، ص 370.
افزودن نظر جدید