مکاتب فکری که منکر وجود خدا و دین میباشند چه مکاتبی هستند و نگرش این مکاتب به مکاتب فکری خداباور و دینباور چگونه میباشد؟
درواقع میتوان گفت منکران وجود خدا محدود به یک جریان فکری و مکتب نیستند بلکه دارای مکاتب مختلفی میباشند که ازجملهی آنها عبارتاند از:
آتئیسم (Atheism): به مکتب خداناباورانی میگویند که از اساس خداوند را قبول ندارند و به ضدیت با خداباوران میپردازند. آتئیست ها معمولاً تندخویانه، هتاکانه و همراه با تحقیر و توهین و از سر ستیز با خداباوران گفتگو میکنند.
آگنوستیکیسم(Agnosticism): به مکتب کسانی میگویند که در جبهه خداناباوران قرار دارند اما با ادبیاتی کم ستیز تر. این افراد همانطور که نسبت به وجود خدا تردید دارند و در براهین اثبات وجود خدا تشکیک میکنند، نسبت به اثبات عدم وجود خدا نیز معتقدند دلیل کافی وجود ندارد. لذا خود راندانم گرا میدانند. به جریان آگنوستیکیسم، علاوه برندانم گرایی، لاادریگری، و مکتب شکاکیت هم گفته میشود.
دئیسم(Deism): دئیست ها گروه سومی هستند که برخی بهاشتباه این گروه را در زمره خداناباوران قرار میدهند. درحالیکه دئیست ها در حقیقت به خداوند اعتقاددارند اما ادیان را قبول ندارند. این گروه به خداوند معتقدند اما باور دارند که انسان نیازی به الهام و وحی و اعتقاد به دین یا مذهب خاصی ندارد. این گروه معمولاً با اولیای الهی و بزرگان و شخصیتهای مقدس ادیان، با ستیز برخورد میکنند. دیدگاه آنان ازاینجهت دچار اشکال است که در ابزار شناخت خود دچار اشتباه شدهاند. توضیح آنکه ابزارهای شناخت، در کلیات عقل است و در جزئیات یا وحی و یا تجربه. بهعنوانمثال با دلایل و براهین عقلی میتوان پی به اصل وجود قیامت برد. اما جزئیات قیامت ازآنجاییکه تجربه پذیر نیست، باید با وحی برای ما بیان شود. مثال دیگر اینکه عقل بر هر انسانی اصل کلی تشکر از کسی که نعمتی به او داده است را لازم میداند، اما در نحوه تشکر عقل چیزی نمیگوید و وحی است که آن را بیان میکند. لذا در دئیسم بسیاری از حقایق بر فرد پوشیده مانده و گاه در جهل مرکب دستوپا میزند.
این از حیث اعتقادی بود. اما عملاً در گفتگو با هیچیک از این گروهها تفاوت محسوسی وجود ندارد و بیشتر افرادی که در این جریانات قرار میگیرند، با ستیزهجویی خاصی به مبارزه با ادیان و مقدسات برمیخیزند. افراد محدودی هم در میان آنها وجود دارند که در گفتگوها شرط ادب و احترام را حفظ میکنند.