بدعتی شوم از بنیامیه
یکی از بدعتهای شوم و ناپسندی که توسط بنیامیه در میان جامعه اسلامی و مسلمانان پایهگذاری شد و در قرون بعدی توسط جریان وهابیت رواج بیشتری پیدا کرد، دشمنی با اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، سبّ و لعن آنان مخصوصا صحابی بزرگوار، جانشین و وصی ایشان، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السّلام) بود. این بدعت شوم، به خاطر تحریکات و تلاشهای بعضی از وهابیها و سلفیها، بین محدثان و راویان اهلسنت نیز گسترش پیدا کرده و متأسفانه علمای اهلسنت نیز جواب روشن و عکسالعمل قاطعی مقابل جریان دعوت به بغض و دشمنی و تحقیر اهلبیت (علیهم السّلام) ندادهاند. یکی از جلوههای دشمنی وهابیت و پیشوایان آنان با پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و اهلبیت آن حضرت، تجلیل و تکریم دشنام دهندگان به زوج بتول و پدر سبطین، حضرت علی (علیه السّلام) و توثیق چنین راویانی و نقل روایت از آنان توسط وهابیت است که در این مقاله برای نمونه به سه مورد از آنان اشاره مینماییم:
- محمد بن زیاد الهانی حمصی؛ وی نیز یکی دیگر از دشمنان اهلبیت (علیهم السّلام) میباشد که مورد توثیق علمای جرح و تعدیل قرار گرفته است و روایات او نیز در صحاح و سنن منعکس شده است. حاکم نیشابوری شافعی با تعجب از رفتار بخاری مینویسد: بخاری از حریز بن عثمان و محمد بن زیاد که مشهور به نصب و دشمنی با اهلبیت (علیهم السّلام) هستند، روایت نقل کرده است.[1] ذهبی سلفی پس از ذکر و متهم کردن وی به شیعه بودن، به مذهب شامیان اشاره میکند و مینویسد: اکثر شامیین درباره امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) توقف کردهاند و خود را أولی به حق میدانند.[2]
- عبدالله بن شقیق عقیلی؛ عبدالله بن شقیق یکی از راویانی است که از طرفداران و دوستداران عثمان بن عفان بود و نسبت به امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السّلام) مواضع خصمانه داشت و به آن حضرت جسارت میکرد. احمد بن حنبل، ابنمعین، ابوحاتم، ابنخراش، ابنعدی، ابوزرعه و عجلی با علم به دشمنی عبدالله بن شقیق با حضرت علی (علیه السّلام) به توثیق وی پرداختند.[3]
- اسماعیل بن سمیع کوفی یکی دیگر از راویانی است که جزء خوارج و دشمنان حضرت علی (علیه السّلام) میباشد. وی در طول چهل سال مجاورت و همسایگی با مسجد، در هیچ نماز جمعه و جماعتی شرکت نکرد.[4] سفیان بن عیینه، زائده بن قدامه و جریر بن عبدالحمید به خاطر همین اعتقادات باطل از اسماعیل بن سمیع کنارهگیری کردهاند و از نقل روایات وی خودداری نمودهاند، اما احمد بن حنبل، بخاری و عدهای دیگر او را توثیق کردهاند.[5]
پینوشت:
[1]. «قال الحاکم النیشابوری: محمد بن زیاد الالهانی و حریز بن عثمان من أهل البدع ممن اشتهر منهما النصب.» التعدیل و التجریح لمن خرج عنه البخاری فی الجامع الصحیح، سلیمان بن خلف باجی، وزارة الأوقاف و الشؤون الاسلامیة، مراکش، ج 2، ص 689.
[2]. «بلی غالب الشامیین فیهم توقف عن أمیرالمؤمنین علیّ من یوم صفین و یرون أنّهم و سلفهم أولی الطائفتین بالحق.» میزان الإعتدال فی نقد الرجال، ذهبی سلفی، دار الکفر، بیروت، ج 3، ص 551 ـ 552. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دار الفکر، بیروت، ج 5، ص 224.
[4]. «جارو المسجد أربعین سنة، لم یر فی جمعة و لا جماعة.» تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دار الفکر، بیروت، ج 1، ص 266.
[5]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دار الفکر، بیروت، ج 1، ص 267.
افزودن نظر جدید