بهانهتراشی شیخاحمد احسایی برای جهل خود!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شیخ احمد احسایی (پیشوای مسلک شیخیه)، علومی فرای علوم اکتسابی متداول برای خود قائل بود. همچنان که وی خود را ماهر در علومی نظیر: حروف و رسوم، طب، قرائت، ریاضی، نجوم، کیمیا و... میدانست [1]؛ مدعی میشد که علومش را از طریق ائمهی اطهار (علیهم السلام) و خوابهایی که دیده کسب کرده است.[2] این ادعای شیخ در حالی بود که در عمل، دلیلی بر مدعای خود نداشت.
به عنوان مثال هنگامی که شیخ احمد احسایی به شیوهی اربابان کلیسا، اقدام به فروش یک باب بهشت به حاکم کرمانشاه برای ادای قروض خود نمود، عدهای از او پرسیدند: «مگر علم کیمیا نمیدانی؟ حال که از اسرار علم کیمیا سر رشته داری، چرا بهشت به شاهزاده میفروشی؟ از علم کیمیا استفاده کن و قروض خود را ادا نما»؛ وی در پاسخ گفت: «من علم کیمیا دارم، اما عمل آن را ندارم؛ همانطور که علم طیالأرض دارم؛ اما عمل آن را ندارم».[3]
با این حال؛ اگر شیخ احمد احسایی از چنین علومی برخوردار بود پس چرا به هنگام نیاز از آنان استفاده نمیکرد و روش اربابان کلیسا را در پیش گرفت؟! یا هم اگر به راستی و بر فرض محال، از چنین علومی برخوردار بود و اما اجازهی استفاده از آنان را نداشت، دیگر چه دلیلی برای فخرفروشی و اظهار آنان داشته است؟! آیا این دورویی، نشان از کذب مدعیات شیخ ندارد؟!
پینوشت:
[1]. ر.ک: سید محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 1، ص 133.
[2]. ر.ک: حاج ابوالقایم خان، الفهرست، کرمان: چاپخانه سعادت، بیتا، ج 1، ص 141.
[3]. میرزامحمد تنکابنی، قصص العلماء، بیجا: علمیه اسلامی، بیتا، ص 36.
افزودن نظر جدید