تحمل نکردن فضائل اهلبیت
یکی از نمادهای دشمنی وهابیان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت آن حضرت، جرم دانستن محبت اهلبیت (علیهم السّلام)، تحمل نکردن فضائل آنان، برخورد فیزیکی و خانهنشین کردن ناقلین فضائل، جلوگیری از نقل و انتشار فضائل اهلبیت (علیهم السّلام) و تحمل نکردن انتقاد از امویان است. ابن قتیبه میگوید: بسیاری از محدثان از بازگو کردن فضائل حضرت علی (علیه السّلام) و اظهار مواردی که شایسته مقام آن حضرت بود خودداری میکردند. هر محدثی را که نامی از حضرت علی (علیه السّلام) میبرد یا حدیثی درباره فضایل ایشان بیان میکرد، طرد میکردند. بسیاری از محدثان از بازگو کردن فضایل حضرت علی (علیه السّلام) خودداری نموده و به جمعآوری فضایل معاویه و عمرو بن عاص پرداختند، هدف اصلی آنان از جمعآوری فضائل معاویه و عمرو بن عاص تنقیص حضرت علی (علیه السّلام) بود، نه جمعآوری فضیلت برای معاویه و عمرو بن عاص.[1] که در این مقاله به دو نمونه از برخوردهای فیزیکی با دوستداران اهلبیت (علیهم السّلام) اشاره مینماییم:
- محمد بن عبدالله بن محمد بن حمدویه بن نعیم بن حکم معروف به حاکم نیشابوری، یکی از بزرگان حدیث است که به دلیل نقل روایات فضائل حضرت علی (علیه السّلام) خصوصا حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»، نوشتن کتابی در فضائل فاطمه زهرا (علیها السّلام) و دشمنی با معاویه و امویان، مورد خشم و غضب عدهای قرار گرفته است و متهم به تشیع شده است. حاکم نیشابوری آشکارا و علنی از معاویه و عملکرد وی انتقاد میکرد و به خاطر همین موضعگیریها توسط کرّامیّه مورد تعرض قرار گرفت و منبرش شکسته شد و در منزلش محبوس شد. وی حتی جرأت رفتن به مسجد را نیز نداشت. ابوعبدالرحمن سلمی برای نجات حاکم از وضعیت پیش آمده به وی پیشنهاد میدهد تا روایتی را در فضیلت معاویه نقل کند، اما حاکم نیشابوری نمیپذیرد.[2]
- احمد بن علی بن شعیب معروف به نسائی، نویسنده یکی از کتب سته اهلسنت، یکی دیگر از بزرگان و حفاظ حدیث است که به دلیل نقل فضائل اهلبیت (علیهم السّلام) مورد غضب و ضرب و شتم طرفداران و حامیان امویان قرار گرفته است. هنگامی که نسائی وارد دمشق شد اکثر مردم بر اثر تبلیغات و شایعات امویان، دشمن اهلبیت (علیهم السّلام) بودند و نسبت به حضرت علی (علیه السّلام) بغض داشتند. نسائی برای آشنا کردن مردم با مقام و جایگاه حضرت علی (علیه السّلام)، کتاب «خصائص أمیر المؤمنین» را نوشت. امویان، رهبران فکری وهابیت، نوشتن چنین کتابی از نسائی را تحمل نکردند و به بهانه ننوشتن فضائل شیخین و انکار فضائل معاویه، به ضرب و شتم وی پرداختند و او را از مسجد جامع دمشق بیرون انداختند و از شهر اخراج کردند. این عالم بزرگ اهلست، به جرم دوست داشتن امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السّلام) و نقل فضائل آن حضرت و دشمنی با معاویه و عمرو بن عاص، مضروب شد و بر اثر همین واقعه از دنیا رفت.[3]
پینوشت:
[1]. «و تحامی کثیر من المحدّثین أن یحدّثوا بفضائله... حتّی تحامی کثیر من المحدّثین أن یتحدّثوا بها... .» فتح الملک العلی بصحة حدیث باب مدینة العلم علی، غماری، دلیل ما، قم، ص 274.
[2]. «قال ابن طاهر: کان شدید التعصّب للشیعة فی الباطن و کان یظهر التسنن فی التقدیم و الخلافة و کان منحرفا غالیا عن معاویة و عن أهل بیته، یتظاهر بذلک و لا یعتذر منه... .» سیر أعلام النبلاء، بیروت، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 17، ص 175.
[3]. «قال الوزیر ابن حنزانة: سمعت محمد بن موسی المأمونی صاحب النسائی قال: سمعت قوما ینکرون علی أبی عبدالرحمن النسائی کتاب «الخصائص» لعلیّ و ترکه تصنیف فضائل الشیخین، فذکرت له ذلک، فقال: دخلت دمشق و المنحرف... .» البدایة النهایة، ابن کثیر دمشقی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 11، ص 132.
افزودن نظر جدید