تبرک به غلام سیاه چهره
یکی از موضوعات و مسائل اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، مسأله تبرک جستن به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و صالحان و آثار به جا مانده از آنان است. مسلمانان در طول تاریخ، به زیارت قبور انبیا، صالحان و علما رفته و با بوسیدن، دستکشیدن و گذاشتن صورت بر روی قبور، انبیا، صالحان و علمای خود احترام گذاشته و به آنها تبرک جستهاند اما ابنتیمیه و اتباع وی این اعمال را حرام دانسته و مسلمانان را به شرک و کفر متهم میکنند و آنان را «قبورین» و «عبادت کنندگان قبرها» مینامند.
وهابیان اعمال و رفتار مسلمانان را به رفتار مردم دوران جاهلیت با بتهای خود، تشبیه کرده و مسلمانان را همانند مشرکین صدر اسلام میدانند. ابنتیمیه بوسیدن و دست کشیدن بر روی قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبور سایر انبیا (علیهم السّلام)، صالحین، صحابه و اهلبیت (علیهم السّلام) را جایز ندانسته و این مطلب را به تمامی علما نسبت میدهد.[1]
آلوسی در تفسیر آیه «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير [حجرات/13] ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست)، گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.» به ماجرای جالبی اشاره کرده و مینویسد: یکی از منتسبین به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و فرزندان آن حضرت در خراسان زندگی میکرد. این شخص بر خلاف نسب خود که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) منتهی میشد به سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل نمیکرد، بلکه آشکارا به فسق و فجور میپرداخت. در همان زمان شخص سیاه چهره دیگری که نسب و ریشه خوبی نداشت و جزء موالی و بردگان به شمار میرفت، بر خلاف آن شخص منتسب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، انسان عالم و با تقوایی بود و به سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، احکام و دستورات دین اسلام عمل میکرد. مردم نیز به او احترام گذاشته و او را تعظیم میکردند. عبد سیاه چهره روزی از خانهاش خارج شد و به سمت مسجد حرکت کرد. افراد زیادی اطراف او را گرفته و او را همراهی میکردند و به او تبرک میجستند. ناگهان با همان شخصی که از فرزندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) محسوب میشد. در حالی که شراب خورده و مست بود، مواجه شدند. مردم او را از مسیر راه عبد سیاه چهره کنار میزدند و اجازه نزدیک شدن به وی را نمیدادند اما او خودش را به عبد سیاه چهره رساند و در حالی که فحاشی میکرد، گفت: ای سیاه پوست! ای کافر فرزند کافر! من در حالی که فرزند رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) هستم، ذلیل و خوار هستم و مردم به من اهانت میکنند ولی تو در میان مردم مورد احترام هستی و با عظمت از تو یاد میکنند. دلیلش چیست؟ مردم از جسارت او به عبد سیاه چهره عصبانی شدند و تصمیم به زدن او گرفتند اما عبد سیاه چهره گفت: جسارت او را به خاطر جدش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تحمل میکنیم. سپس علت رفتار مردم را برایش شرح داد و گفت: من باطنم را سفید کردم اما باطن تو سیاه است. مردم به سفیدی باطن من نگاه میکنند و کاری با سیاهی چهرهام ندارند اما به سیاهی باطن تو نگاه میکنند و همان سیاهی باطنت سفیدی چهرهات را نیز از بین برده است. من به سیره جد تو عمل میکنم اما تو به سیره جد من عمل میکنی. مردم مرا در سیره جد تو میبینند و فرزند جد تو میپندارند اما تو را در سیره جد من میبینند و فرزند جد من میدانند. با تو همان رفتاری را میکنند که با جد من میکردند و با من همان برخوردی را دارند که با جد تو داشتند.[2]
پینوشت:
[1]. «اتفق العلماء علی أنّ من زار قبر النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أو قبر غیره من الأنبیاء و الصالحین ـ الصحابة و أهل البیت و غیرهم ـ أنّه لا یتمسح به و لا یقبله، بل لیس فی الدنیا من الجمادات ما یشرع تقبیلها إلّا الحجر الأسود.» مجموعة الفتاوی، ابنتیمیه حرّانی، مؤسسه دار الوفا، 27، ص 48.
[2]. «فاتفق أن خرج یوما من بیته یقصد المسجد، فاتبعه خلق کثیر یتبرکون به.» روح المعانی، آلوسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 26، ص 440.
افزودن نظر جدید