بهاءالله: انکار معجزات حضرت موسی (ع) برای توجیه عجز خود!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کتاب آسمانی قرآن، از دو معجزهی حضرت موسی (علیه السلام)، با تعبیر دو برهان یاد میکند؛ همچنان که میخوانیم: «وَ أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها جَانٌّ وَلَّي مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسي أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنينَ اسْلُکْ يَدَکَ في جَيْبِکَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَيْکَ جَناحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِکَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّکَ إِلي فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقينَ [قصص/32-31]؛ (ندا داده شد) عصایت را بیفکن! هنگامی که (عصا را افکند و) دید همچون ماری با سرعت حرکت میکند، ترسید و به عقب برگشت، و حتّی پشت سر خود را نگاه نکرد! ندا آمد: «برگرد و نترس، تو در امان هستی» دستت را در گریبان خود فرو بر، هنگامی که خارج میشود سفید و درخشنده است بدون عیب و نقص و دستهایت را بر سینهات بگذار، تا ترس و وحشت از تو دور شود! این دو (معجزه عصا و ید بیضا) برهان روشن از پروردگارت بسوی فرعون و اطرافیان اوست، که آنان قوم فاسقی هستند».
مدعی پیامبریِ بهائیت، که قدرت معجزات پیشوایان الهی را در تضاد با عَجز خود میدید، درصَدد انکار و تأویل معجزات پیامبران از جمله حضرت موسی (علیه السلام) برآمد. همچنان که وی در توجیه معجزهی حضرت موسی (علیه السلام) مدعی میشود: «در داستان حیات حضرت موسی مذکور، هنگامی که آن حضرت، فرعون را به امر الهی دعوت نمود او اعراض کرد و به ساحران که همان روحانیان زمان بودند گفت که با موسی مقابله کنند... مقصود از حِبال (ریسمان) ساحران، همان ادلّه و استدلالهای آنان بود و مقصود از عصا که مانند اژدها شد و آن مارها را بلعید، دلایل قوی و الهی مظهر اَمر بود که برادلهی باطل علما پیروز شد».[1]
اما جالب است بدانیم پیامبرخواندهی بهائیان در حالی ظاهر و صریح آیات قرآنی را تأویل میکند که خود، صراحتاً از تأویل نصوص الهی و حمل آنها بر معنای غیرظاهری، منع کرده بود: «إنَّ الَّذی یأَوّلُ مَا نُزِّلُ مِن سَماءِ الوَحی و یخرُجُه عَن الظاهِر إنَّهُ مِمَّن حَرَّف کلمةالله و کانَ مِن الأخسَرین فِی کِتابٍ مُبین [2]؛ هرکس که آنچه از آسمان وحی نازل شده را تأویل کند و از معنای ظاهری آنها بیرون بَرَد، کلام خدا را تحریف کرده و در کتاب مبین، از زیانکارترین افراد خواهد بود». اشراق خاوری (از مبلّغان سرشناس این فرقه) نیز میگوید: «از جمله وصایای حتمیه و نصایح صریحه اسم اعظم (یعنی بهاء)، این است که ابواب تأویل را مسدود نمایید و به صریح کتاب، یعنی به معنی لغوی مصطلح قوم تمسک جویید!»[3]
گذشته از آن، حتی اگر ادعای بیسابقه و خلاف ظاهر پیشوای بهائیان را بپذیریم و قائل شویم که منظور از عصای حضرت موسی (علیه السلام)، استدلالهای ایشان بوده است؛ پس چرا و چگونه (بر اساس آیه) ایشان از معجزهی الهی فرار کردند؟! آیا از استدلال خود ترسیدند؟!
پینوشت:
[1]. حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، 1998 م، بند 12.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخه الکترونیکی، ص 102.
[3]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنیجنه حدود و احکام، نسخه الکترونیکی، ص 340-341.
افزودن نظر جدید