شافعی و پیراهن احمد بن حنبل
مسلمانان در طول تاریخ، به زیارت قبور انبیا، صالحان و علما رفته و با بوسیدن، دستکشیدن و گذاشتن صورت بر روی قبور، انبیا، صالحان و علمای خود احترام گذاشته و به آنها تبرک جستهاند اما ابنتیمیه و اتباع وی این اعمال را حرام دانسته و مسلمانان را به شرک و کفر متهم میکنند و آنان را «قبورین» و «عبادت کنندگان قبرها» مینامند.
وهابیان اعمال و رفتار مسلمانان را به رفتار مردم دوران جاهلیت با بتهای خود، تشبیه کرده و مسلمانان را همانند مشرکین صدر اسلام میدانند. ابنتیمیه بوسیدن و دست کشیدن بر روی قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبور سایر انبیا (علیهم السّلام)، صالحین، صحابه و اهلبیت (علیهم السّلام) را جایز ندانسته و این مطلب را به تمامی علما نسبت میدهد.[1]
این در حالی است ربیع بن سلیمان میگوید: شافعی به سمت مصر حرکت کرد و نامهای را به من داد تا به احمد بن حنبل برسانم و جواب آن را برایش بیاورم. ربیع بن سلیمان میگوید: وارد بغداد شدم. در نماز صبح احمد بن حنبل را ملاقات کردم. پس از اتمام نماز، نامه شافعی را به او دادم. احمد بن حنبل از من پرسید: آیا نامه را خواندهای؟ گفتم: نه. احمد بن حنبل نامه را باز کرد و آن را خواند. در حالی که نامه را میخواند، چشمانش پر از اشک شد. از محتوای نامه پرسیدم. احمد بن حنبل جواب داد: شافعی نوشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را خواب دیده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او گفته است: نامهای به احمد بن حنبل بنویس و سلام مرا به او برسان و بگو: آزمایش سختی در پیش است. از تو میخواهند که بگویی قرآن مخلوق خداست اما تو قبول نکن. اگر صبر کنی و قبول نکنی خداوند تو را تا روز قیامت شاخص قرار خواهد داد. ربیع بن سلیمان میگوید: به احمد بن حنبل گفتم: خوش به حالت! احمد بن حنبل یکی از از لباسهایش را از تنش بیرون آورد و به من داد و جواب نامه را نیز گرفتم و راهی مصر شدم و نزد شافعی آمدم و جواب نامه را به او دادم. شافعی از من پرسید: غیر از جواب نامه چیز دیگری نداد؟ گفتم: چرا پیراهنش را نیز به من داد. شافعی گفت: پیراهن را مرطوب کن و مقداری از آب را بیاور تا به آن تبرک بجویم.[2]
همچنین احمد بن حنبل پیراهن شافعی را شست و به خاطر تعظیم و احترام به علم، از آبی که پیراهن شافعی را در آن شسته بود، نوشید.[3]
پینوشت:
[1]. «اتفق العلماء علی أنّ من زار قبر النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أو قبر غیره من الأنبیاء و الصالحین ـ الصحابة و أهل البیت و غیرهم ـ أنّه لا یتمسح به و لا یقبله، بل لیس فی الدنیا من الجمادات ما یشرع تقبیلها إلّا الحجر الأسود.» مجموعة الفتاوی، ابنتیمیه حرّانی، مؤسسه دار الوفا، 27، ص 48.
[2]. «قال الربیع بن سلیمان: إنّ الشافعی خرج إلی مصر، فقال لی: فقال لی: یا ربیع! خذ کتابی هذا، فامض به و سلّمه إلی أبی عبدالله و ائتنی بالجواب،. قال الربیع: فدخلت بغداد و معی الکتاب، فصادت أحمد بن حنبل فی صلاة الصبح، فلمّا انفتل من المحراب سلّمت إلیه الکتاب و قلت: هذا کتاب أخیک الشافعی من مصر. فقال لی أحمد: نظرت فیه؟ فقلت: لا. فکسر الختم و قرأ و تغر غرت عیناه... .» طبقات الشافعیة الکبری، سبکی شافعی، ج 2، ص 36.
[3]. «روینا عن الامام أحمد أنّه غسل قمیصا للشافعی و شرب الماء الذی غسله به.» عمدة القاری، عینی حنفی، ج 9، ص 241.
افزودن نظر جدید