وهابیان مخالف برگزاری مراسم عزاداری
یکی از مسائل و موضوعات اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، مسأله «سوگواری و عزاداری» است. وهابیان هر چند با استناد به گریه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مرگ فرزندش ابراهیم[1]، اصل گریه کردن بر اموات و اشک ریختن در غم فراق عزیزان را پذیرفتهاند؛ اما برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری را بدعت میدانند از باب نمونه ابنتیمیه حزن و ناراحتی، به سر و صورت زدن، گریه کردن کردن و مرثیه خوانی در ایام شهادت امام حسین (علیه السّلام) را نه تنها مستحب و واجب نمیداند، بلکه آن را از بدعتهای شیعیان در مقابله با بدعتهای امویان و شادی کردن آنان در چنین ایامی میداند.[2]
این در حالی است که خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «لَّا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ [نساء/148] خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدیهای (دیگران) را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد.» در بخش اول آیه کریمه، بدگویی و افشای عیوب دیگران با صدای بلند و آشکارا مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته است؛ اما در بخش دوم آیه مبارکه، خداوند به تمامی کسانی که در حق آنان ظلم شده است، نه تنها اجازه فریاد و افشاگری علیه ستمگران را داده است، بلکه به مقتضای استثنا، این عمل را مورد ستایش نیز قرار داده است. بخش عمده و اعظم مراسم عزاداری شیعیان در مصائب امام حسین و اهلبیت (علیم السّلام) نیز به بازخوانی و بازگویی ظلمها و جنایات دشمنان اسلام و اهلبیت (علیهم السّلام) اختصاص دارد و اگر بپذیریم که «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ» بر این عمل صدق میکند و خداوند آن را دوست ندارد؛ اما به مقتضای استثنای مذکور در آیه نه تنها هیچ مشکلی ندارد، بلکه مورد ستایش و تأیید خداوند نیز میباشد.
از طرفی عزاداری و اظهار غم و اندوه در ایام شهادت امام حسین و ائمه (علیهم السّلام) از نشانههای مهم دوستی با اهلبیت (علیهم السّلام) و همدردی و همدلی در سوگ آنان و عمل به آیه مبارکه «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى [شوری/23] بگو من هیچگونه اجر و پاداشی از شما بر این دعوت درخواست نمیکنم، جز دوست داشتن نزدیکانم (اهلبیتم)» نیز میباشد.
همچنین مطابق آیه «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَي الْقُلُوبِ [حج/32] این است [ فرایض خدا ] و هر کس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت ، آن [ حاکی ] از پاکی دلهاست.»، تعظیم شعائر، نشانهها و علامتهای دین الهی از نشانههای تقوای دلها شمرده شده است.
پینوشت:
[1]. «عن أنس بن مالک قال: دخلنا مع رسول الله (صلی الله علیه و آله) علی أبی سیف القین و کان ظئرا لإبراهیم (علیه السّلام) فأخذ رسول الله (صلی الله علیه و آله) ابراهیم، فقبّله و شمّه، ثمّ دخلنا علیه بعد ذلک ... .» صحیح بخاری، بخاری، دارالمعرفة، بیروت، ج 1، ص 226.
[2]. و صار الشیطان بسبب قتل الحسین یحدث للناس بدعتین، بدعة الحزن و النوح یوم عاشوراء من اللطم و الصراخ و البکاء و العطش و إنشاد المراثی... فإنّ هذا لیس واجبا و لا مستحبا باتفاق المسلمین، بل، إحداث الجزع و النیاحة للمصائب القدیمة من أعظم ما حرّمه الله و رسوله.» منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه حنبلی، مؤسسة الریان، بیروت، ج 3، ص 174 ـ 175.
افزودن نظر جدید