رهبانیت و اشاره قرآن به آن
برخی از پژوهشگران، تاثیرات مسیحیت را بر تصوف امری انکار ناشدنی میدانند و برای خود دلایلی ذکر کردهاند. منشأ این دیدگاه، شباهت برخی از آموزههای مسیحیت و تصوف است. ازجمله آموزههای شاخص مسیحیت که در میان صوفیه هم جایگاهی ویژه دارد، "رهبانیت" و "عزلت" و افراط در آن است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از پژوهشگران، تاثیرات مسیحیت را بر تصوف امری انکار ناشدنی میدانند و برای خود دلایلی ذکر کردهاند. منشأ این دیدگاه، شباهت برخی از آموزههای مسیحیت و تصوف است. ازجمله آموزههای شاخص مسیحیت که در میان صوفیه هم جایگاهی ویژه دارد، "رهبانیت" است. برای آشنایی با رهبانیت، ابتدا به واژهشناسی آن میپردازیم، سپس ریشه قرآنی آن را بررسی میکنیم تا شباهت و قرابت رهبانیت را در مسیحیت و تصوف بررسی کرده باشیم.
رهبانیت از ریشه "ر هـ ب" به معنی "ترس" و "خشیت"[1] از مدتها پیش از ظهور اسلام تا اواخر قرونوسطی در میان مسیحیان و سرزمینی که اسلام در آن ظهور کرد، صفت مشخصه مسیحیت به شمار میرفت. شواهد تاریخی از آن حکایت میکند که راهبان مسیحی پیش از ظهور اسلام -تقریباً از سده پنجم میلادی- در نواحی مرزی عربستان پرشمار بودند. ازاینرو بیتردید اعراب با راهبان و شیوه زندگی آنان آشنا بودند. واژه راهب در ادبیات پیش از اسلام بهکاررفته است. شاعران پیش از اسلام گاهی در قصیدههای خود تصویر کلبه راهبان را همانند خانهای ترسیم کردهاند که در شب، چراغ روشن آن از فاصله دور خیال خویش سرپناه را برای مسافران به همراه دارد.[2] در ادبیات اسلامی نیز روایاتی از دوران جوانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و مواجهه ایشان با راهبان مسیحی نقلشده است. معروفترین این راهبان شخصی به نام بحیره بود که علایم پیامبری را در حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) جوان شناسایی کرده بود. در سیره ابن اسحاق از راهب دیگری به نام فیمیون سخن رفته است که مسیحیت را در نجران مستقر ساخته بود.[3] همچنین نقل است که صحابه ایرانی پیامبر (صلی الله علیه و آله) سلمان، به این سبب مسلمان شد که پیشتر با راهبانی ملاقات کرده بود که خبر ظهور محمد (صلی الله علیه و آله) را به وی داده بودند. [4]
واژه رهبانان (راهبان) در آیات قرآن
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ [المائده، آیه 82] بطور مسلم يهود و مشركان را دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهی يافت، ولی آنها را كه ميگويند مسيحی هستيم نزديكترين دوستان به مومنان میيابی، اين به خاطر آن است كه در ميان آنها افرادی دانشمند و تارك دنيا هستند و آنها (در برابر حق) تكبر نمیوزند.» همچنین در سوره توبه چنین آمده است: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ [توبه، آیه 31] (آنها) دانشمندان و راهبان (تاركان دنيا) را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند و (همچنين) مسيح فرزند مريم را، در حالی كه جز به عبادت معبود واحدی كه هيچ معبودی جز او نيست دستور نداشتند، پاك و منزه است از آنچه شريك وی قرار ميدهند.»
با این حال هرچند در سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) تاکید به زهد اسلامی به معنی دل نبستن به دنیا شده است، ولی از زهد افراطی به معنی رهبانیتی که در میان مسحیت مشهور و معروف بوده است، نهی شده است. به همین خاطر حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) توصیههای فراوانی در خصوص زهد اسلامی و تفاوت رهبانیت مسیحی با زهد اسلامی به یاران و پیروان خود کردهاند. از همین موارد میتوان به این توصیه حضرت درباره دوری از زن و فرزند که در میان رهبانان مسیحی رواج داشته است اشاره داشت که فرمودند: «عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ يَكُونَ مَتْجَرُهُ فِي بِلَادِهِ وَ يَكُونَ خُلَطَاؤُهُ صَالِحِينَ وَ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ يَسْتَعِينُ بِهِ- وَ مِنْ شَقَاءِ الْمَرْءِ أَنْ يَكُونَ عِنْدَهُ امْرَأَةٌ يُعْجَبُ بِهَا وَ هِيَ تَخُونُهُ فِي نَفْسِهَا قَالَ عُثْمَانُ بْنُ مَظْعُونٍ لِلنَّبِيِّ ص إِنِّي قَدْ هَمَمْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَنْ أَخْتَصِيَ فَقَالَ مَهْلًا يَا عُثْمَانُ فَإِنَّ الِاخْتِصَاءَ فِي أُمَّتِي الصِّيَامُ وَ الصَّلَاةُ قَالَ فَإِنِّي قَدْ هَمَمْتُ بِالسِّيَاحَةِ فَقَالَ مَهْلًا يَا عُثْمَانُ فَإِنَّ السِّيَاحَةَ فِي أُمَّتِي لُزُومُ الْمَسَاجِدِ وَ انْتِظَارُ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصَّلَاةِ قَالَ فَإِنِّي قَدْ هَمَمْتُ أَنْ لَا آكُلَ لَحْماً فَقَالَ مَهْلًا يَا عُثْمَانُ فَإِنِّي آكُلُ اللَّحْمَ وَ أُحِبُّهُ وَ لَوْ وَجَدْتُ كُلَّ يَوْمٍ لَأَكَلْتُهُ وَ لَوْ سَأَلْتُ اللَّهَ لَأَطْعَمَنِيهِ قَالَ فَإِنِّي يَا نَبِيَّ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي قَدْ هَمَمْتُ أَنْ لَا أَتَطَيَّبَ أَبَداً قَالَ مَهْلًا يَا عُثْمَانُ فَإِنِّي أَتَطَيَّبُ وَ أُحِبُّ الطِّيبَ- الطِّيبُ مِنْ سُنَّتِي وَ سُنَّةِ الْأَنْبِيَاءِ قَبْلِي. [5] عثمان بن مظعون به پيامبر (صلّى الله عليه و آله) فرمود: اى رسول خدا من قصد كردهام خود را از مردى بياندازم، فرمود: اى عثمان آرام باش، اخته كردن در امت من به روزه گرفتن و نماز خواندن است. عرض كرد: من به گردش خيلى اهميّت مىدهم، فرمود: اى عثمان صبر كن، گردش امت من حضور هميشگى در مسجدها و انتظار كشيدن نماز بعد از نماز است،گفت: من قصد كردهام كه ديگر گوشت نخورم. فرمود: اى عثمان مهلت بده، من گوشت میخورم و آن را دوست دارم و اگر هر روز هم آن را بيابم خواهم خورد و اگر هم از خدا بخواهم به من مىخوراند، گفت: اى پيامبر خدا... پدر و مادرم قربانت، من قصد كردهام كه ديگر عطر نزنم. فرمود: اى عثمان تأمل كن، من خود را معطّر مىكنم و بوى خوش را دوست دارم، بوى خوش از سنّت من و سنّت پيامبران قبل از من است.»
از اینرو رهبانیتی که در مسیحیت به آن تاکید میشود، تفاوتهای آشکاری با زهدی اسلامی داشته و افعال صوفیهای که با رویکرد مسیحیت به رهبانیت میپردازند، معارض تعالیم قرآن و سنت است.
پینوشت:
[1]. ابن منظور، لسانالعرب، دارالصادر، بیروت، 1414 قمری، ج 1، ص 436
[2]. ن ک به: الشابشتی ابوالحسن علی بن محمد، الداریات، به کوشش کوریس عواد، بغداد، 1966 میلادی
[3]. کلینی محمد بن یعقوب، کافی، دارالکتب اسلامیه، تهران، 1365، ج ، ص 31
[4]. همان، ج 1، صص 217 و 218
[5]. طبرسی فضل بن حسین حفید، مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، حیدریه، نجف، 1385 قمری، ص 262.
افزودن نظر جدید