آیا صوفیان وارثان تعالیم باطنی اسلامند؟

  • 1395/10/28 - 17:16

آیا تعالیم باطنی که صوفیان مدعی آن هستند، در هدایت بشر به سوی حقیقت و کمال نقش دارد یا خیر؟ و اگر منظور از تعالیم باطنی همان روش عملی معنوی و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که مخفی نبوده و در منظر همه‌ی مسلمانان از آن وجود مقدس صادر شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعثت انبیاء الهی به منظور هدایت تمام مردم صورت گرفته و رسولان حق آمدند تا صراط مستقیم را به همه‌ی انسان‌ها نشان دهند، ایشان را به نیکی سفارش کرده و به پاداش آن بشارت دهند و از بدی‌ها انذار داده و از ارتکاب به آن بیم دهند. آیات مختلف قرآن کریم بر این موضوع صراحت دارند. «اِنّا اَرسَلنـاكَ بِالحَقِّ بَشيرًا و نَذيرًا و اِنْ مِن اُمَّة اِلاّ خَلا فيها نَذيرٌ[سوره‌ فاطر، آیه 24] ما تو را بحق براى بشارت و انذار فرستاديم؛ و هر امّتى در گذشته انذاركننده‌اى داشته است.»
برخی پیامبران به انبیاء اولوالعزم معروفند[1] که دعوت ایشان جهان شمول بوده و دارای شریعت، دین و کتاب الهی هستند و سایر پیامبران مأمور به تعلیم و ترویج دین ایشان بوده‌اند.[2] آنچه که رسولان حق از طرف خدا آوردند برای همه‌ی مردم بوده[3] و هیچ کس را از تعالیم الهی محروم نکردند و مستثنی نساخته‌اند.
بر خلاف نص آیات و سیره‌ی انبیاء الهی، متصوفه برای توجیه موجودیت و تشکیلات خود مدعی‌اند که تعالیم باطنی پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای عده‌ای معدود و خاص بوده و خود را مصداق و مخاطب این تعالیم می‌دانند! زرین‌کوب در این رابطه می‌گوید: «صوفیان ادعا می‌کنند که تعالیم محمد (صلی الله علیه و آله) دوگانه بود؛ مخاطب تعالیم ظاهری همه‌ی مسلمانان بودند، در صورتی که تعالیم باطنی تنها برای شماری از صحابه‌ی نزدیک برملا می‌شد. صوفیان وانمود می‌کردند که علم باطن را از اصحاب نزدیک پیامبر به ارث برده‌اند، چه به عقیده‌ی آنها مشایخ ایشان به آن صحابه متصل بودند. داشتن علم باطن آن‌چنان مشایخ صوفی را در نزد پیروانشان بزرگ جلوه می‌داد که غالباً آئین‌های پرستش‌گونه‌ای پیرامون آن‌ها شکل می‌گرفت.»[4]
این سوال به ذهن می‌رسد که آیا تعالیم باطنی که صوفیان مدعی کفالت آن هستند در هدایت بشر به سوی حقیقت و کمال نقش دارد یا خیر و اگر منظور از تعالیم باطنی همان روش عملی معنوی و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که مخفی نبوده و در منظر همه‌ی مسلمانان از آن وجود مقدس صادر شده است.
آنچه روشن و محرز است، این مطلب است که پیامبران بنا به دستورات الهی و نص آیات قرآن همه‌ی آنچه برای هدایت انسان لازم بوده را بدون کم و کاست بیان کرده و با مقام عصمتی که عقلاً برای ایشان ثابت است، هیچ خللی در ارسال این دستورات صورت نگرفته است.[5] بنابراین به نظر می‌رسد این ادعای صوفیانه در راستای توجیه عملکرد ایشان و انحراف و اشتقاقی که بین امت اسلامی به نام زهدگرایی و عمل به تعالیم باطنی راه انداخته‌اند بوده و إلا آنچه در رابطه با شرعیات و اخلاقیات از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) صادر شده، برای عموم مردم بوده و ایشان همواره همه‌ی بشر را به انجام و رعایت آن دعوت کرده‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی و پیامبر اسلام حضرت محمد (علی نبینا و آله و علیهم السلام)
[2]. "و أُولُو العَزْمِ من الرُّسُلِ: الذینَ عَزَمُوا على أَمرِ الله فیما عَهِدَ إلیهم، لسان‏العرب، ج 12، ص 399
[3]. واَرسَلنـاكَ لِلنّاسِ رَسولاً(سوره‌ی مبارکه‌ی نسا/79) ما تو را رسولی برای همه‌ی مردم فرستادیم.
[4]. تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، عبدالحسین زرین‌کوب، ترجمه کیوانی، ص 49
[5]. وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى، سوره‌ی مبارکه‌ی نجم آیات 3و4

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.