مردم سوریه از دید بهاءالله
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از آموزهها و تعالیم مهم بهائیت، وحدت عالم انسانی است، تا جایی که عبدالبهاء، وحدت عالم انسانی را آرزوی بهائیان معرفی میکند: «پس عنايت کن و مرحمت فرما تا علم وحدت عالم انسانی بلند نمائيم و نورانيّت آسمانی شرق و غرب را احاطه کند جميع احزاب متّحد شوند و حيات ابدی جويند و ترويج وحدت عالم انسانی نمايند».[1]
از اینرو بهائیان شعارهایی از این دست را بسیار در تبلیغات خود مورد استفاده قرار میدهند؛ نظیر: «نمیدانم کجا متولد شدهام، اما خوب میدانم که وطنم کُرهی زمین است... بدان که چه هندی باشی، چه انگلیسی، چه ایرانی، چه... برای من فرقی نمیکند؛ به تو هیچ احساس کینه و دشمنی ندارم؛ بلکه مالامال از عشق، دستم به سویت دراز میکنم...».[2]
با نادیده گرفتن ابراز بیوطنی و افتخار به آن (که سبب شده تا بهائیان به عنوان جاسوسان بالفطره قرار گیرند [3])؛ بسی جای تعجب است که چرا منادیان شعار وحدت عالم انسانی، خود بدان پایبند نیستند. ملاحظه نمودیم که بهائیان در شعارهای تبلیغاتی، خود را تُهی از هرگونه کینه و دشمنی نسبت به سایر انسانها معرفی میکنند؛ در حالی که نظر رهبرانشان نسبت به برخی ملّیتها و قومیتها، نشانگر حقیقتی دیگر است.
به طور مثال، حسینعلی نوری، پیامبر خودخواندهی بهائیان، مردم شام و سوریه را به دور از عنایت خداوند و آنان را نَحس معرفی میکند: «...ای نبیل بارها امر نمودیم و باز هم می گوئیم در بریّه شام ذکر مالک انام جائز نبوده و نیست چه که اهل آن به غایت از شاطی قرب بعیدند و از رحیق عنایت محروم. اَرض آن به غایت مبروک است و خلق آن به غایت منحوس».[4]
پیامبر خودخواندهی بهائیت، در حالی مردم شام را در نهایت نحسی میداند، که وحدت عالم انسانی بهائیان، به عنوان اصلیترین شعارشان، گوش عالمیان را کَر کرده است. آیا آن وحدت عالم انسانی که بهائیان از آن دم میزنند، مردم سوریه در آن جای ندارند؟! آیا کلام عبدالبهاء که میگوید: «همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار؛ به عالم انسانی مهربانی کنید و به نوع بشر مهرپور گردید...»[5]؛ صرفاً جنبهی تبلیغاتی داشته و اعتقادی پشت آن نیست؟! آیا شعار وحدت عالم انسانی، با توهین رهبران بهائی به مردم سوریه، آفریقا [6]، ترکزبانان [7]، شیعیان [8] و... سازگاری دارد؟!
پینوشت:
[1]. عباس افندی، مجموعهی مناجاتها، ناشر: آلمان: موسسه ملّی مطبوعات امری، صفحه 46.
[2]. به نقل از شبکههای مجازی وابسته به فرقهی بهائیت.
[3]. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران: اطلاعات، 1369، ص 375.
[4]. فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، جلد 5، صفحه 200؛ به نقل از شبکههای مجازی بهائیت.
[5]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 160.
[6]. عباس افندی، خطابات عبدالبهاء، ص 119؛ به نقل از در جستجوی حقیقت، نوشتهی علیرضا روزبهانی.
[7]. اسدالله فاضل مازندرانی، اسرالآثار خصوصی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 124 بدیع، ج 2، ص 154.
[8]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج 4، ص 141-140.
افزودن نظر جدید