عزاداری پیامبر(ص) برای امام حسین در منابع اهل سنت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بدون شک یکی از مصیبتهای جانسوز و دلخراش در تاریخ اسلام، حادثه فراموش نشدنی عاشورا و کربلاست، بهطوری که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بارها درباره این حادثه سخن فرموده و ضمن پیشگوییهایی از چگونگی وقوع آن، بر شهادت مظلومانه فرزندشان امام حسین (علیه السلام) اشک ریختهاند. لذا پیامبر اکرم نسبت به حوادث و جریاناتی که امت اسلامی با آن روبرو بوده و یا پس از ایشان روبرو میشدهاند، از راه وحی و علم الهی آگاه بودهاند و این حقیقت را در مناسبتهای مختلف بیان میداشتند، مثلاً در روایات وارد شده است، که هرگاه پیامبر اکرم حضرت علی (علیه السلام) را میدید، به ایشان احترام زیادی میکرد و مکرراً میفرمود: پدرم به قربان شهید بییاور، و بعد اشک از دیدگان پیامبر سرازیر میشد. در مورد امام حسین (علیه السلام) همچنین پیشگوییهایی از آن حضرت نقل شده است. لذا در مجمع الزوائد از طبرانی ذیل روایتی وارد شده است که : هرگاه اندوه آن حضرت شدت میگرفت، پسرش حسین (علیه السلام) را در آغوش میگرفت و او را به مسجد میآورد، اشک از چشمان مبارکشان جاری میشد و تربت کربلا را بهدست گرفته، و کودک شیرخوار خود را به اصحاب نشان میداد و میفرمود: «انّ امتی یقتلون هذا و هذه تربته.[1] امتم فرزند مرا خواهند کشت و این خاک کربلای اوست.» سپس نحوه به شهادت رسیدن امام حسین (علیه السلام) را بیان داشته و میفرمودند: «ویح و واحزناه، ویح و الارض کرب وبلاء...[2] اندوه و بلا، وای از اندوه و بلا، کربلا سرزمین اندوه و بلا...»
لذا کسانیکه معتقدند برای اموات و اشخاص نباید گریه و عزاداری کرد، چرا که روحشان در عالم برزخ به سختی و عذاب میافتد، باید عرض کرد، این ناراحتی و عزاداری کردن را به تبع از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آموختهایم، بهخاطر اینکه پیامبر برای افراد مرده و یا کشته شده هم اشک و گریه و عزاداری میکردند، که نمونههای آن در تاریخ اسلام فراوان است، از جمله در شهادت عموی خود حمزه سید الشهداء گریه کرد و درباره او فرمود: «فسمع بکاء النوائح علی قتلاهم فذرفت عیناً رسول الله ثم قال: لکن حمزه لابواکی له.[3] پیامبر صدای گریه و نوحه زنان عزادار را شنید، چشمانش پر از اشک شد و بعد فرمود:... ولی عمویم حمزه گریه کننده ندارد.»
از طرف دیگر پیامبر برای افرادی که زنده هم بودند، عزاداری کرد و اشک میریخت که از باب نمونه به یک مورد اشاره میکنیم:
در مقتل خوارزمی روایتی نقل شده از علی بن حسین، امام سجاد (علیه السلام) و آن حضرت از اسماء بنت عمیس روایت میکند، که گفت: من در ولادت حسن و حسین (علیهماالسلام) قابله جدّهات فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بودم، وقتی حسین بهدنیا آمد، رسول خدا به سراغ من آمد و فرمود: ای اسماء! فرزندم را بیاور. حسین را در پارچهی سفیدی قنداق کرده، بهدست آن حضرت دادم. در گوش راست اذان و در گوش چپ اقامه گفتند؛ آنگاه او را در دامن خود گذاشته و گریستند، عرض کردم پدر و مادرم به فدایت باد، یا رسول الله! چرا گریه میکنید؟ فرمود: برای این پسرم گریه میکنم، گفتم او که تازه متولد شده است. فرمود: ای اسماء! پسرم را گروه ستمگران خواهند کشت، خداوند شفاعتم را نصیب ایشان نکند، آنگاه فرمود: ای اسماء! این مطلب را برای دخترم فاطمه بازگو نکن، چون تازه بچهدار شده است.»[4]
لذا در تاریخ اسلام این اولین مجلسی بود که در منزل رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای عزای امام حسین (علیه السلام) که هنوز زنده بود و تازه متولد گشته بود، گریه و اشک توسط پیامبر ریخته شد، چرا که تا آن زمان نه گوشی شنید و نه چشمی دید که در روز ولادت فرزند، بهجای سرور و شادی، مجلس ماتم و عزا بهپا شود و خبر شهادت طفل تازه بهدنیا آمده، داده شود، و از طرف دیگر بهجای هدایای خوشحال کننده، خاک قتلگاه فرزند به برخی از افراد، از جمله ام سلمه اهدا گردد.
در روایتی وارد شده است که ام سلمه میگوید: حسن و حسین (علیهما السلام) در جلوی رسول خدا در خانه من مشغول بازی بودند، ناگاه جبرئیل نازل شد و گفت: «یا محمد! ان امتک تقتل ابنک هذا من بعدک واوما بیده الی الحسین فبکی رسول الله و وضمّه الی صدره ثم قال رسول الله ودیعه عندک هذه التربه و قال رسول الله یا ام سلمه اذا تحولت هذه التربه دماً فاعلمی ان ابنی قد قتل.[5] ای محمد! امت تو فرزندت حسین را شهید خواهند کرد، آنگاه رسول خدا گریه نمود، سپس حسین را در آغوش گرفته و به سینه چسبانید و فرمود: این تربت در نزد تو امانت باشد، خاک را بوییدند و فرمودند: ای ام سلمه! هرگاه این تربت رنگ خون به خود گرفت، بدانکه فرزندم حسین به شهادت رسیده است.»
پس اینگونه روایات مواردی است که تصریح آشکاری به گریه و عزاداری پیامبر نسبت به افراد، خصوصاً فرزندش امام حسین (علیه السلام) دارد و کسانیکه معتقدند برای اشخاص نباید گریه و عزاداری کرد، این موارد جواب خوبی برایشان خواهد بود، که تاریخ را با دقت بیشتری مورد مطالعه و بررسی قرار دهند.
پینوشت:
[1]. مجمع الزوائد، هیثمی، دار الفکر، بیروت، لبنان، (1425ق)، باب مناقب حسین بن علی، ج9 ص304، شماره 15119.
[2]. همان، ج9 ص303، شماره 15118.
[3]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، کتاب جنائز، ج1 ص381.
سیره حلبیه، حلبی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، حوادث جنگ احد، ج2 ص260.
[4]. مقتل الحسین، خوارزمی، مسجد جمکران، قم، ایران، (1388س)، فصل 6، فضائل حسن و حسین، ج1 ص88.
ذخائر العقبی، محب الدین طبری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، باب 9، فی ذکر الحسن و الحسین و ذکر میلادهما، ص119.
[5]. مجمع الزوائد، هیثمی، دار الفکر، بیروت، لبنان،(1425ق)، باب مناقب الحسین بن علی، ج9 ص303.
افزودن نظر جدید