رقص سماع در محضر رسول خدا(ص) ؟!

  • 1395/08/02 - 21:22
یکی از ادله صوفیه در اثبات حقانیت و مشروعیت سماع، انتساب سماع به عصر رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) است و بزرگان صوفیه که اکثرا هم از اهل‌سنت می‌باشند برای اثبات این سابقه دست به جعل احادیث و داستان‌هایی دروغین زده‌اند که نه تنها هیچ سنخیتی با شخصیت و مقام و جایگاه پیامبراکرم (صلی‌الله علیه و آله) ندارد بلکه این احادیث در بین بزرگان فقها اهل‌سنت، مانند ابوحنیفه هم اعتباری ندارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه از گزارشات و سخنانی که بزرگان صوفیه از سماع داشته‌اند می‌توان به این مطلب پی برد که سماع در قرن سوم هجری شیوع نسبی پیداکرده بود. ازجمله قدیمی‌ترین سخنی که در مورد سماع گفته‌شده سخن ذوالنون مصری از بزرگان و متقدمان تصوف است که در مورد سماع تعبیری خاص دارد و می‌گوید: «سماع وارد حق است که دل‌ها بدو برانگیزد و بر طلب وی حریص کند، و هر که او را به‌حق شنود، به‌حق راه یابد و هرکه به نفس شنود، در زندقه افتد».[1] جنید بغدادی از بزرگان تصوف در قرن سوم نیز درباره سماع می‌گوید: «رحمت خدا در سه مورد بر صوفیان فرود می‌آید ... و یکی هنگام سماع است».[2]
اما کثرت تعابیر و تعاریفی که صوفیه از سماع در قرن سوم داشته‌اند نشان‌دهنده این است که صوفیه در پی به ظهور و بروز رساندن سماع و همچنین دفاع از سماع در مقابل متشرعین با تعاریف عرفانی از سماع بوده‌اند و با عرفانی خواندن سماع راه را برای توجیه و دفاع از سماع را باز کردند اما صوفیه در طول قرن‌ها در پی اثبات و مشروعیت بخشی بیشتر به سماع برای مقابله با اعتراض فقها نسبت به بدعت بودن و عدم سابقه سماع در شریعت پیامبر اکرم(صلی‌ الله علیه و آله) بوده‌اند و برای محقق کردن این امر دست به‌دروغ پردازی‌ها و انحرافات کثیری زده‌اند که اهانت به ساحت مقدس پیامبر اکرم (صلی‌ الله علیه و آله) و پایین آوردن شأن و مقام آن حضرت با توسل به جعل احادیث و داستان‌های دروغین برای نسبت دادن سماع به رسول خدا(صلی‌ الله علیه و آله) ازجمله آن انحرافات و کج‌روی‌ها بوده است، که به‌عنوان نمونه ابونصر سراج در اللمع آورده است که: «پیامبر (صلی‌ الله علیه و آله) روزی وارد خانه عایشه شد و دید، دو کنیزک برای او دف می‌زنند، به آهنگ می‌خوانند. چون این صحنه را دید، آنها و عایشه را از کارشان بازنداشت، گفته‌اند عمر (در بعضی روایات ابوبکر) خشمناک شد و فریاد زد، آیا ابزار شیطان در خانه‌ی پیامبر باید درآید؟ پیامبر گفت: عمر، رهایشان کن، هر گروهی عید و شادی خود را دارند»[3] ابونصر در توضیح این روایت می‌گوید: «اگر سماع امری نادرست بود، عید و غیر عید نداشت و حرام بود؛ پس حرام نبوده است.»[4]
همچنین احمد بن محمد طوسی صوفی قرن هفتم، درباره‌ی جواز سماع با دف و غنا، روایاتی کذب از رسول خدا(صلی‌ الله علیه و آله) آورده که او را شنونده‌ی آواز، دف و غنا دانسته و منکرین دف و غنا را کافر دانسته است.[5] یکی از روایاتی که آورده این است: «ربیع دختر معوذ بن عضراء گفت: روز عروسی من، رسول خدا(صلی‌ الله علیه و آله) به خانه من آمد و بر فرش من نشست، دو کنیز اینجا بودند که دف می‌زدند و فضایل شهدای بدر را بیان می‌کردند و ضمن آن، یکی از ایشان گفت: میان ما پیامبر بزرگواری است که می‌داند فردا چه اتفاق خواهد افتاد، حضرت ختمی‌مرتبت فرمودند: این سخن را رها کن و بگو آنچه را که می‌گفتی.»[6] اما جدای از بحث رجالی این حدیث، کذب بودن این حدیث از متن آن به‌وضوح آشکار است، چطور ممکن است رسول خدا(صلی‌ الله علیه و آله) در مجلس عروسی دختری در کنار عروس و در مجلس زنانه نشسته باشد و در حال مشاهده دف و غنای کنیزان باشد و با آنان هم‌نشینی داشته باشد درحالی‌که رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) همسرانش را از نشستن در مقابل مردان نابینا هم نهی می‌کرده است.ازجمله کسانی که سماع را به رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) نسبت داده است محمد غزالی عارف صوفی است که در کتاب مشهورش احیاءالعلوم، قائل به وجود سماع در عصر رسالت بوده و برای ادعای خود روایاتی جعلی و دروغ را آورده و می‌گوید: «پیامبر(صلی‌ الله علیه و آله) عایشه را به مسجد می‌برد و زیر لباس خود پنهان می‌کرد تا مراسم سازوآواز و رقص حبشی‌ها را تماشا کند! و تا زمانی که عایشه از تماشای صحنه نمایش سیر نمی‌شد، پیامبر ازآنجا حرکت نمی‌کرد!»[7]
جای سؤال اینجاست که چطور ممکن است که حبشی‌ها درجایی مثل مسجد مسلمین که از مقدس‌ترین امکان مسلمانان بوده است مراسم ساز و آواز و رقص برپا کرده باشند ولی رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) و اصحاب آن حضرت معترض آنان نشده باشند درحالی‌که حضرت با هرگونه انحراف و کج روی مبارزه می‌کرده است و اصلاً فرض برپا کردن مراسم غنا و رقص در مسجد مسلمین آن‌هم در عصر رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) که محال به نظر می‌رسد چه رسد به حضور رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) در این مجلس گناه.
اما نکته قابل‌توجه اینکه، باوجود اینکه اکثر این روایات در کتب عامه نقل‌شده است باز در بین بعضی از خود اهل سنت، نیز این روایات جایگاهی ندارد و شخصیت‌هایی خاص و بزرگ عامه همچون ابوحنیفه ساز و آواز و رقص سماعی را حرام دانسته[8] و این خود نشان از بی‌اعتباری این روایات و جعلی و دروغ بودن این احادیث دارد.

پی‌نوشت:

[1]. هجویری، ابوالحسن علی بن عثمان، کشف‌المحجوب، تصحیح عابدی، ناشر سروش، تهران، 1389، ص 527
[2]. شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، الطبقات الکبری، نشر بیروت، 1367، ج 1، 85
[3]. ابونصر سراج طوسی، اللمع فی التصوف، به تصحیح رینولد آلن نیکلسون، ترجمه مهدی محبتی، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، 1388، ص.310
[4]. همان
[5]. مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ صوفی و صوفیگری، قم، انتشارات قم، چاپ اول، 1376، ج 2، ص 846 - 847
[6]. همان، ص 845
[7]. غزالی ابوحامد محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، ج 2، ص 277
[8]. طوسی، احمد بن محمد، سماع و فتوت (الهدیه السعیدیه فی معانی الوجدیه)، محقق احمد مجاهد، نشر منوچهری، تهران، 1360، ص 6

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.