بررسی دیدگاه بهائیت پیرامون تمدن پویا

  • 1395/07/03 - 23:53
کارشناس بهائی، با بیان این‌که معضل پیش‌روی ادیان همیشه هویت بر اساس تقابل بوده است، بهاءالله را الگوی از میان بردن هویت‌های محدود دانست. در پاسخ می‌گوییم که اولاً: با بررسی سخنان حسینعلی بهاء، خلاف این ادعا را کشف می‌کنیم و ثانیاً: رهبران و پیروان بهائی که سازش را میان خود نتوانستند برقرار کنند، چگونه داعیه‌ی جهانی دارند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از برنامه‌های شبکه تلویزیونی آئین بهائی، به مسأله‌ی تمدن پویا از دید این فرقه‌ی بهائی و راه‌کار این فرقه، برای رسیدن به آن پرداخته شد. دکتر ثابتی از کارشناسان این شبکه، در ادامه‌ی نشست «آئین بهائی و آفرینش یک واقعیت جدید» با بیان این‌که معضلی که در ادیان قبلی بوده، این است که همیشه هویت بر اساس تقابل ما و آن‌ها تعریف شده است، گفت: «دانشمندان به این مسأله توجه نکردند که چطور پیروان دین جدید، واقعیت اجتماعی جدید خود را به دیگران بقبولانند که آن را بپذیرند».[1]
وی در ادامه افزود: «آن چیزی که واقعیت اجتماعی مطلوب مورد نظر بهائیان است، ایجاد یک حس یا آگاهی شهروندی جهانی یا یک هویت جهان شمول، فراتر از هویت‌های محدود ملّی، قومی، جنسی، نژادی، دینی یا زبانی است که همه این‌ها در بیانات حضرت بهاءالله متبلور است». [2]
در ادامه لازم می‌دانیم، به بررسی دو اشکال وارده به تمدن پویای مورد ادعای فرقه‌ی بهائیت بپردازیم:
اشکال اول: کارشناس برنامه مدعی شد که ایجاد یک حس شهروندی جهانی و به دور از هویت‌های محدود، در بیانات حسینعلی بهاء متبلور است؛ اما باید دانست که در واقع و بر خلاف ادعای کارشناس بهائی، چنین دیدگاهی در حسینعلی بهاء یافت نمی‌شود؛ چرا که حسینعلی بهاء بر خلاف ادعای گوینده، انسانی متعصب نسبت به فرقه‌ی خویش بوده، تا جایی که ایشان، مخالفین خود را کافر و مشرک خطاب می‌کرده: «لَعَمر الله حزب شیعه از مشرکین از قلم اعلی در صحیفه حمراء، مذکور و مسطور» [3] و به پیروانش دستور می‌داده که از ارتباط با افرادی که بهائی نشده‌اند، پرهیز کنند: «پس ای اهل رضوان من، خود را از سموم انفس خبیثه و اریاح عقیمه (بادهای ناباور) که معاشرت با مشرکین و غافلین است، حفظ نمایید».[4] او همچنین به پیروان خود دستور می‌دهد: «کُن کَشعلة النّار لِأعدائی و کُوثَرِ البَقَاء لِأحِبائِی [5]؛ بر دشمنانم شعله آتش باش و برای دوستانم کوثر بقاء». با این حال، چگونه می‌توان بیانات این شخص را به عنوان الگوی وحدت جهانی معرفی نمود!
اشکال دوم: بهائیان، به ویژه رهبران ایشان، نه تنها در گفتار به سخنان خود پیرامون هویت جهان شمول پایبند نبوده‌اند، بلکه در رفتار نیز هیچ‌گونه تعهدی نسبت بدان نداشته‌اند؛ چرا که رهبران این فرقه، برای حفظ منافع شخصی و ریاست خود، یکدیگر را سوسک، کلاغ، روباه، گرگ و کرم خاکی نامیدند. [6] پیروان ایشان نیز بالتبع، سر سازش با یکدیگر پیدا نکرده و با داشتن جمعیتی بسیار کم، به دسته‌های مختلف تقسیم شدند. [7]
در نتیجه، فرقه‌ای که نتوانسته وحدت را میان پیروان اندک خود حفظ کند، با چه رویی سخن از هویت جهان شمول به میان می‌آورد و سران فاسد و متعصب خود را به عنوان الگو در این زمینه معرفی می‌کند!

پی‌نوشت:

[1]. شبکه‌ی آئین بهائی، برنامه: گفتگو (هدف از خلقت انسان، ایجاد یک تمدن پویا)، کارشناس: دکتر ثابتی.
[2]. همان.
[3]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، بی‌جا: مؤسسه ملی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 141-140.
[4]. همان، ج 8، مطلب 53، ص 38.
[5]. افنان مهری، نفخات، فضل، کانادا: مؤسسه معارف بهائی، 144 بدیع، ص 16.
[6]. عباس افندی، مکاتیب، ج 1، مصر: به همت فرج‌الله زکی الکردی، مطبعه العلمیه مصر، 1330 ق، ص 443-442.
[7]. اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، تهران، مؤسسه تحقیقی رائین، بی‌تا، ص 16-15.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام علیکم این مقاله در کانال نقد و بررسی بهائیت و شیخیه منتشر شد. به ✡ کانال نقد بهائیت و شیخیه✡ بپیوندید. https://telegram.me/joinchat/DImSwD9aTSylaU60Rh8B2A

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.