نقد و بررسی سلسله توالد
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ریشههای عقیده تناسخ، نخستین بار به صورت مکتوب در اوپنیشادها به چشم میخورد. طبق اعتقاد هندوان، روح آدمی یک سلسله توالد و تجدید حیات را طی کرده، پیاپی از کالبدی به کالبد دیگر در میآید.[1]
انواع تناسخ:
- انتقال روح به کالبد انسان (نسخ یا تناسخ)؛
- انتقال روح به کالبد حیوان (مسخ)؛
- انتقال روح به کالبد گیاه (فسخ)؛
- رسوخ روح به جمادات (رسخ).[2]
با این توصیف، تناسخ، تنها به معنای انتقال روح به کالبد انسان است. در آیینهای عرفانی هندی، تناسخ به معنای عام به کار رفته، تمام این چهار قسم را شامل میشود. کابالیستها معتقدند، تناسخ در همه ادیان هست و فلیپ برگ (رئیس فرقهی انحرافی کابالا) میگوید: «تناسخ یکی از اعتقادات متبادی مذهبی بشریت است، تقریبا مانند اعتقاد به خدا.»[3] و نیز میگوید: «تناسخ، مربوط به گذشته نیست؛ تاریخ برگشت ارواح است.»[4] در آیین کابالا در اینباره آمده است: تناسخ به ایمان ربطی ندارد؛ بلکه موضوعی منطقی است و کتاب مقدس سرچشمه این بحث است. در کتاب خروج، تفسیر کاملی از تناسخ آمده است.
بررسی و نقد:
الف) عقلی:
1. ناممکن بودن تبدیل فعلیت به قوه: بر اساس حرکت جوهری در نفس، میتوان گفت که نفس نخست، بالقوه است و به تدریج به سمت فعلیت پیش میرود. چنانچه تناسخ پذیرفته شود، باید نفس از فعلیت به قوه بازگردد و خروج از فعلیت به قوه امری محال است؛ زیرا فعلیت، وجدان، و قوه، فقدان است و هرگز وجدان به فقدان تبدیل نمیشود.[5]
2. اصل ناممکن بودن تعطیلی نفوس: براساس این نظریه تناسخ، نفس، در زمانی از بدنی جدا شده، و در زمان دیگر، به بدن دیگر میپیوندد. این دو زمان در دو «آن» صورت میپذیرند که قطعا متبایناند. در فاصله میان این دو «آن»، گرچه بسیاری کوتا باشد، نفس، بدون بدن است و این، محال است.[6]
3. امتناع اجتماع دو نفس در بدن واحد: تعلق گرفتن روح یک بدن جدید نیاز دارد که یک بدن، دو روح داشته باشد؛ زیرا وقتی مزاج انسانی به مرحله قبول فیض میرسد، خداوند روح را در کالبد او میدمد و این روح در بدن دیگر دمیده نمیشود؛ پس جای گرفتن دو روح در یک بدن محال است. توضیحات بیشتر اینکه «چون نفس، موجودی حادث است که در بدن حدوث مییابد؛ بنابراین در بدن باید آمادگی خاصی باشد. هرگاه آمادگی ایجاد شد، نفس از علل مفارق به بدن افاضه میشود. بدن خاص، مقتضی نفسی خاص است. چنانچه تناسخ درست باشد، باید بدن واحد، دارای دو نفس باشد؛ یکی نفسی که برای آن آمادگی دارد و دیگری نفسی که از بدنی دیگر میآید و این، محال است.»[7]
4. تناسخ و چرخه بازگشت به عالم، به هر صورت، به منظور اجرای عدالت یا کفاره گناهان در بطن خود نوعی انکار معاد و نظام پاداش و جزای الهی را به دنبال دارد.
پینوشت:
[1]. آفتاب و سایهها، محمد تقی فعالی، تهران، نجم الهدی، ص 16.
[2]. از نظر دین مبین اسلام و علمای دین، همهی اقسام تناسخ باطل و بیاساس است.
[3]. بازگشت روح(تناسخ)، فلیپ اس برگ، نیویورک، کبالا سنتر، ص 30.
[4]. همان، ص 30.
[5]. اسفار، صدرالدین شیرازی، قم، انتشارات مکتبة المصطفوی، ج9، ص 2.
[6]. همان.
[7]. النجاة من الغرق فی بحر الظلالات، ابن سینا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ص 386.
برای اطلاع بیشتر: اسارت حلقه، جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، تسنیم اندیشه، ص 316.
افزودن نظر جدید