دستبرد به روایت توسط دجال بصری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ناظم العقیلی، سخنگوی رسمی احمد دجال، [1] چنین نوشته است: در کتاب بشارة الاسلام به نقل از بحار الانوار، در بخشی از یک روایت طولانی از سطیح کاهن چنین آمده است: «فعندها یظهر ابنالمهدی.[2] در آن زمان پسر مهدی ظهور میکند»؛ و این به صراحت نشاندهنده این است که پسر امام مهدی قبل از قیام امام مهدی ظهور میکند و این فرزند همان است که در دعاهای اهلبیت بر او تأکید شده است.
اما وقتی که به کتاب شریف بحارالانوار مراجعه میکنیم، میبینیم که ایندو انسان خبیث، روایت را تحریف کردهاند؛ چون اصل عبارت اینگونه است: «فعندها یظهر ابن النبی المهدی.» «در آن زمان پسر پیامبر، مهدی ظهور میکند.» یعنی آنان کلمه «النبی» را حذف کردهاند و عبارت «ابن المهدی» شده است تا روایت را بر احمد دجال دروغگو تطبیق دهند و طوری حدیث را بیان میکنند که مخاطب را در این توهم بیندازند که این حدیث از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و یا اهلبیت (علیهالسلام) است؛ حال آنکه این روایت از سطیح کاهن است!
علامه مجلسی (رحمهالله) در کتاب بحارالانوار، چنین نوشتهاند: «بابی کمیاب در آنچه کاهنان و امثال آنان، پیشگویی کردهاند و نوشتههایی که در لوحها و صخرهها پیدا شدهاند.» «بُرسی در مشارق انوار الیقین از کعب بن حارث نقل کرده که: زمانی که ذاجدن[3] (پادشاه یمن در زمان جناب عبدالمطلب(علیهالسلام))، درباره مسئلهای به شک افتاده بود به همین خاطر کسی را به دنبال سطیح کاهن فرستاد. وقتی که سطیح میخواست وارد شود، برای اینکه علم او را امتحان کند، یک دینار را زیر پایش مخفی کرد، آنگاه اجازه داد سطیح وارد شود. به سطیح گفت: ای سطیح! چه چیزی را برایت پنهان کردهام؟
سطیح گفت: ای شاه! قسم به کعبه و حرم و سنگ و شب تاریک و صبح و به هر گویا و لال، یک دینار را بین کفش و پای خود پنهان کردهای! پادشاه به او گفت: ای سطیح! این علم را از کجا آوردهای؟ گفت: برادری از جن دارم که هرجا میروم به همراه من است. پادشاه گفت: مرا از اتفاقات آیندهی جهان خبر ده!
سطیح گفت: ای شاه! هنگامیکه نیکان از میان بروند و اشرار به جاه و مقام برسند و مقدرات الهی را تکذیب نمایند و اموال را به سختی حمل کنند و مردم در برابر گناهکاران کرنش کنند و قطع رحم نمایند و... در آن موقع مهدی فرزند پیغمبر ظاهر گردد و... .»[4]
آنچه از مجموع روایات به دست میآید این است که سیف بن ذی یزن (پادشاه یمن) و جناب عبدالمطلب (علیهالسلام)، میدانستند که ظهور پیامبر اسلام نزدیک است و حتی جناب عبدالمطلب (علیهالسلام)، میدانستند که ظهور مهدی(علیهالسلام) از نسل خود را هم بشارت داده بود. همچنین به دست میآید که سطیح، پیشگویی برجسته بود که پیشگوییهایش معمولا درست بوده است.
اما این روایت، علاوه بر ضعیف بودن سندش، در متن هم مشکوک است و مطالبی از احادیث پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه(علیهالسلام) دارد که نشان میدهد این روایت پس از اسلام، جعل و به سطیح کاهن نسبت داده شده است.
دیدیم که احمد دجال گمراه، چگونه از این روایت، آنهم با دستبرد، برای فراخواندن به بدعتش استفاده کرد. جالب اینجاست که مبلغان دجال بصری اصرار دارند در کتاب بشارة الاسلام، کلمه «النبی» وجود ندارد! این در حالی است که این کتاب از بحار الانوار نقل کرده است و کتاب بشارة الاسلام یک کتاب جدید است و اگر کلمه «النبی» در عبارت آن وجود ندارد، معنایش این است که در تایپ و چاپ اشتباه شده است. حال سؤال این است؛ آیا شما برای اثبات امامتتان به یک غلط چاپی استناد میکنید؟!
پینوشت:
[1]. سایت المهدیون (سایت مختص جریان یمانی) به نقل از کتاب «الرد الحاسم علی منکری ذریة القائم» موجود است.
[2]. بشارةالاسلام، مصطفی بن ابراهیم، کاظمی، بیروت، موسسۀ البلاغ، ص 157.
[3]. نام این پادشاه به صورتهای مختلف نوشته شده.
[4]. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاءالتراث العربی، بیروت، ج51، ص 162 و 163.
برای اطلاع بیشتر: دجال بصره، علی کورانی عاملی، بوستان کتاب، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ص 64.
افزودن نظر جدید