چراغی که به مسجد رواست، به خانه حرام است!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت این است که همه چیزشان را حتی در سختترین شرایط برای خدا، بذل و بخشش کرده و با کردار و عمل بیان فرمودند: «چراغی که به مسجد رواست، به خانه حرام است»، اما افسوس و صد افسوس، در بین ما مردم که داعیهی پیروی از خاندان وحی را داریم، به غلط مرسوم شده: «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است»، و این سخن نادرست را، نهتنها برای مسجد، که برای همسایه و دیگر افراد نیز بهکار میبریم.
اما اهل بیت در مقام عمل به ما نشان دادند، که حتی با وجود نیاز شدید، اگر کسی محتاج به نان و غذایی باشد، آن لقمه و طعام را به دهان نمیگذارند، بلکه به دیگران میبخشند. قرآن، حکایتِ «چراغی که به مسجد رواست، به خانه حرام است.» را در سیره معصومین، اینگونه بیان میکند. «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً.[انسان/8] و غذا را در عين دوست داشتنش، به مسكين و يتيم و اسير انفاق مىكنند».
شیعه و سنی نوشتهاند: مراد از این آیه، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) هستند و داستان فداکاری اهل کساء را اینگونه به رشتهی تحریر در آوردهاند: حسنین (علیهما السلام) مریض شدند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اصحاب، به عیادتشان آمدند. فردی پیشنهاد داد، یا ابالحسن! خوب است نذر کنید، تا خداوند فرزندانت را شفا دهد.
- علی (علیه السلام): در صورتی که خداوند، فرزندانم را شفا دهد، نذر میکنم، سه روز روزه بگیرم.
- فاطمه (علیها السلام): یا علی! من نیز به همراه تو، سه روز روزه میگیرم.
- حسنین (علیهما السلام): پدر جان؛ ما نیز به همراه شما، روزه میگیریم.
چون صبحگاهان فرا رسید، حسنین (علیهما السلام) شفا یافتند. باید به نذرشان وفا کرده و سه روز روزه میگرفتند، اما غذا و طعامی در خانه نبود تا با آن، افطار کنند. علی (علیه السلام) تصمیم گرفت، شب تا به صبح اجیری کند و از چاه، آب بکشد و نخلستانها را آبیاری نماید، تا از مزد آن مقداری جو تهیه کرده و طعامی برای افطار فراهم آورد.[1] فاطمه (علیها السلام) به شکرانهی شفای فرزندانش، با دستانی خسته، امّا دلی سرشار از محبت و صفا، یک سوم از دانههای جو را در آسیاب آرد کرد و برای افطار، چند قرص نان،آماده ساخت. علی (علیه السلام) بعد از اقامهی نماز مغرب، به منزل آمد؛ همگی به گرد سفرهی افطار، نشسته بودند، تا روزه خودشان را با آب و نان جو، افطار کنند. ناگهان صدایی از پشت درب به گوششان رسید!
- ای اهل بیت عصمت و طهارت! مسکینی هستم، نیازمند و گرسنه، کمک کنید!
- امیرالمومنین (علیه السلام): من قرص نانم را به او میدهم.
- فاطمه (علیها السلام): من نیز قرص نانم را به او میدهم.
- حسنین (علیهما السلام): ما نیز قرص نانمان را به او میدهیم.
بدین ترتیب خاندان وحی، شب را با آب افطار کردند و فردای آن روز، روزه گرفتند. زهرای مرضیه، برای افطار روز دوم، چند قرص نان آماده کرد، هنگام افطار فرا رسید، اما باز هم صدایی از پشت درب خانه بلند شد، که ای آل محمد (صلی الله علیه و آله) یتیمی بینوا هستم، کمکم کنید!
و امشب نیز مانند شب گذشته، همگی قرصهای نان را به یتیم دادند و با آب افطار کردند و روز سوم را روزه گرفتند.
صدیقهی طاهره؛ برای افطار روز سوم، باقی ماندهی آرد را خمیر کرد و با آن نان پخت و منتظر شد تا علی (علیه السلام) به خانه بیاید، هنگام افطار، وقتی که همه در اطراف سفره نشسته بودند، برای بار سوم صدایی از پشت درب بلند شد، که اسیری هستم غیر مسلمان، ولی شنیدهام که هرکس به درب خانهی شما بیاید، ناامید بر نمیگردد، کمکم کنید.
علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) قرصهای نانشان را برای سومین روز پیاپی به اسیر دادند و خود با آب افطار کردند.[2]
فرشتهی وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد و سورهی هل اتی را در شأن اهل بیت تلاوت فرمود: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً.[انسان/8] و غذا را در عين دوست داشتنش، به مسكين و يتيم و اسير انفاق مىكنند». و اینگونه اهل بیت با سیره و عملشان به ما آموختند: «چراغی که به مسجد رواست، به خانه حرام است». این فرهنگ؛ برای همیشه جاویدان و باقی است و تا ابد باقی میماند.
پینوشت:
[1]. «مَرِضَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ مَرَضاً شَدِيداً- حَتَّى عَادَهُمَا جَمِيعُ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَكَانَ فِيهِمْ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا: يَا أَبَا الْحَسَنِ لَوْ نَذَرْتَ لِلَّهِ نَذْراً. فَقَالَ عَلِيٌّ: لَئِنْ عَافَى اللَّهُ- سِبْطَيْ نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ مِمَّا بِهِمَا مِنْ سُقْمٍ- لَأَصُومَنَّ لِلَّهِ نَذْراً ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ- وَ سَمِعَتْهُ فَاطِمَةُ فَقَالَتْ: وَ لِلَّهِ عَلَيَّ مِثْلُ الَّذِي ذَكَرْتَهُ- وَ سَمِعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَقَالا: يَا أَبَهْ وَ لِلَّهِ عَلَيْنَا مِثْلُ الَّذِي ذَكَرْتَ، فَأَصْبَحَا وَ قَدْ عَافَاهُمَا اللَّهُ تَعَالَى [فَصَامُوا] فَغَدَا عَلِيٌّ إِلَى جَارٍ لَهُ- فَقَالَ: أَعْطِنَا جِزَّةً مِنْ صُوفٍ تَغْزِلْهَا لَكَ فَاطِمَةُ، وَ أَعْطِنَا كِرَاهُ مَا شِئْتَ. فَأَعْطَاهُ جِزَّةً مِنْ صُوفٍ وَ ثَلَاثَةَ أَصْوُعٍ مِنْ شَعِيرٍ.» حسکانی، شواهد التنزیل، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران:1411، ج2، ص404؛ ابن جوزی، زاد المسير فى علم التفسير، دار الكتاب العربي، بیروت:1422، ج4، ص377
[2]. «أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ آجَرَ نَفْسَهُ- لَيَسْقِيَ نَخْلًا بِشَيْءٍ مِنْ شَعِيرٍ لَيْلَةً حَتَّى أَصْبَحَ، فَلَمَّا أَصْبَحَ وَ قَبَضَ الشَّعِيرَ- طَحَنَ ثُلُثَهُ فَجَعَلُوا مِنْهُ شَيْئاً- لِيَأْكُلُوهُ يُقَالُ: لَهُ الْحَرِيرَةُ، فَلَمَّا تَمَّ إِنْضَاجُهُ أَتَى مِسْكِينٌ فَأَخْرَجُوا إِلَيْهِ الطَّعَامَ، ثُمَّ عَمِلَا الثُّلُثَ الثَّانِيَ فَلَمَّا تَمَّ إِنْضَاجُهُ- أَتَى يَتِيمٌ فَسَأَلَ فَأَطْعَمُوهُ ثُمَّ عَمِلَا الثُّلُثَ الْبَاقِيَ- فَلَمَّا تَمَّ إِنْضَاجُهُ أَتَى أَسِيرٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَسَأَلَ فَأَطْعَمُوهُ وَ طَوَوْا يَوْمَهُمْ ذَلِكَ». حسکانی، شواهد التنزیل، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران:1411، ج2، ص405؛
حسکانی در شواهد التنزیل، کتابهای زیادی از منابع اهل سنت را نقل میکند که این آیه را در شأن اهلکساء دانسته و این روایت را نقل کرده اند. او میگوید: «وَ لِلْقِصَّةِ مَصَادِرُ وَ أَسَانِيدُ وَ مَنْ أَرَادَ الْمَزِيدَ فَعَلَيْهِ بِمَا رَوَاهُ الْمُحِبُّ الطَّبَرِيُّ فِي كِتَابِ ذَخَائِرِ الْعُقْبَى ص 102، وَ الرِّيَاضِ النَّضِرَةِ: ج 2 ص 227، وَ الشَّبْلَنْجِيُّ فِي كِتَابِ نُورِ الْأَبْصَارِ ص 102، وَ بِمَا رَوَاهُ سِبْطُ ابْنُ الْجَوْزِيِّ حَوْلَ فَضَائِلِ فَاطِمَةَ فِي الْبَابِ مِنْ كِتَابِ تَذْكِرَةِ الْخَوَاصِّ ص 281، وَ تَفْسِيرِ سُورَةِ «هَلْ أَتَى» مِنْ تَفْسِيرِ الْكَشَّافِ وَ الدُّرِّ الْمَنْثُورِ، ج 6 ص 299 وَ الْبَحْرِ الْمُحِيطِ: ج 8 ص 395 وَ تَفْسِيرِ الْقُرْطُبُيِّ: ج 19، ص ... وَ تَفْسِيرِ مَعَالِمِ التَّنْزِيلِ لِلْبَغَوِيِّ: ج 7 ص 159. وَ قَدْ رَوَاهُ أَيْضاً الْكَنْجِيُّ الشَّافِعِيُّ فِي الْبَابِ: (...) مِنْ كِفَايَةِ الطَّالِبِ ص 345 وَ قَدْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُمَيْدِيِّ فِي فَوَائِدِهِ ثُمَّ قَالَ: وَ رَوَاهُ الْحَاكِمُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ فِي مَنَاقِبِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلَامُ.» حسکانی، شواهد التنزیل، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران:1411، ج2، ص408
افزودن نظر جدید