انکار اتفاقات پس از شهادت امام حسین (ع)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهات وهّابیت در موضوع شهادت امام حسین (علیه السّلام) انکار اتفاقاتی (دگرگونی و آشفتگی در آفرینش) است که پس از شهادت آن حضرت در عالم کون و مکان روی داد، است.
پاسخ:
اگر کوردلان بهخاطر قلوب مریضشان حقایق پدید آمده، در عزای امام حسین (علیه السّلام) را باور نداشته و میکوشند به هر نحوی شده در این کرامات خدشه کنند، در پاسخ میگوییم: مگر در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معجزات بسیار بزرگی، همچون شق القمر توسط آن حضرت صورت نگرفت، ولی باز هم کفار و منافقان با دیدن این معجزات آن را انکار نموده و نسبت سحر به آن حضرت ندادند.[1]
«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ.[قمر/1و2] قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! و هرگاه نشانه و معجزهای را ببینند روی گردانده، میگویند: «این سحری مستمر است!» معجزهی شق القمری که درآیه بالا در قرآن کریم به آن تصریح شده و در تفاسیر شیعه و سنّی به حد تواتر روایت شده است.
از طرفی همینان که معمولاً با دیدن اینگونه روایات تعجب میکنند و وقوع آن را غیر ممکن میدانند، در کتابهای خود دربارهی عمر بن عبدالعزیز، یکی از خلفای بنیامیه روایت کردهاند که در کتاب تورات از گریهی چهل شبانهروزی آسمان و زمین در عزای او خبر دادهاند: «خالد ربعی گوید: در تورات آمده است که آسمان و زمین در مرگ عمر بن عبد العزیز چهل شبانهروز خواهد گریست!.»[2] و فرزند ابنعساکر دربارهی وفات پدرش که یکی از علمای بزرگ اهلسنت است میگوید: «باران در این سال محبوس شد تا اینکه پس از وفات ابنعساکر و برداشتن نعش و جنازه او آسمان به شکلی باریدن گرفت که گویی اشک چشمان آسمان بود که به شدت و وفور باریدن گرفته بود.»[3]
بنابراین هنگامیکه زمین و زمان، کون و مکان، عرش و فرش، ملکوت و جبروت، ملک و ملک و در یک کلمه جمیع ما سوی الله، عزادار اشرف اولاد آدم است، کسانیکه دستشان به چنین جنایت بزرگی آلوده است، باید سر در جبین شرم فرو برده و این ننگ را به خود بپذیرند: «عمرو بن بعجه گوید: نخستین ذلّتی که بر عرب وارد شد، کشتن حسین بن علی (علیهما السّلام) میباشد.»[4] به همینرو بود که برخی حتی از سکونت در شهری که نقشی در شهادت امام حسین (علیه السّلام) داشته، ابا نموده و رحل اقامت از آن برچیدند؛ به عنوان نمونه در شرح حال ابوعثمان نهدی آمده: «وی مقیم کوفه بود، ولی چون حسین بن علی (علیهما السّلام) کشته شد، به بصره نقل مکان کرد و گفت: در سرزمینی که در آن فرزند دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کشته شده، زندگی نخواهم کرد.»[5]
پینوشت:
[1]. «إنشقّ القمر علی عهد النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) حتّی صار فرقتین علی هذا الجبل و علی هذا الجبل فقالوا سحرنا محمّد فقال بعضهم لئن کان سحرنا ما یستطیع أن یسحر النّاس کلّهم.» سنن ترمذی، ترمذی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 398.
[2]. «عن خالد الرّبعی قال: مکتوب فی التّوراة إنّ السّماء و الأرض لتبکی علی عمر بن عبد العزیز أربعین صباحا.» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 5، ص 142.
[3]. «قال العماد: و کان الغیث قد احتبس فی هذه السّنة؛ فدرّ وسحّ عند ارتفاع نعشه؛ فکأنّ السّماء بکت علیه بدمع و بله وطشه.» معجم الأدباء، یاقوت حموی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 4، ص 41.
[4]. «عن عمرو بن بعجة قال أوّل ذلّ دخل علی العرب قتل الحسین بن علیّ رضی الله عنه وادّعاء زیاد رواه الطّبرانی و رجاله ثقات.» مصنف ابن أبی شیبة، ابن أبی شیبة، مکتبة الرشد، ریاض، ج 7، ص 258.
[5]. «و کان مقیما بالکوفة فلمّا قتل الحسین بن علیّ إنتقل منها إلی البصرة و قال لا أسکن بلدا قتل فیها إبن بنت النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم).» رجال صحیح مسلم، أحمد بن علی بن منجویه الأصبهانی أبوبکر، دار المعرفة، بیروت، ج 1، ص 419.
افزودن نظر جدید