اينگونه رأی خواهم داد...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی به برسی تاریخ حکومتها در گذشته و حال میپردازیم، به موارد بسیار زیادی از حکومتها بر میخوریم که در آن انتخاب وجود نداشته و یا به صورت پادشاهی، موروثی [1] و یا گزینشی از طرف افراد خاص و یا اینکه به صورتهای دیگری مانند دیکتاتوری و کودتا،[2] افرادی در پستهای حکومتی قرار گرفته و بر جامعه آنگونه که خود میخواهند حکومت میکنند. و از طرفی جامعه نیز به دلایل متعدد نمیتواند در این تصمیمگیریها دخالت نموده و از حقوق پایمال شده خود دفاع کند و یا اینکه راهکار مناسبی را برای بهتر اداره شدن امور به انجام برساند. (چرا که امکان رسیدن به آن پست برایش مقدور نیست)
اما در نظاماتی که انتخابات مسئولین دولتی به مردم واگذار شده است این امکان برای آنان وجود دارد که با کاندید شدن برای احراز پست مربوطه با حصول شرایط به آن دست یابند و بنابراین بنبستی وجود نخواهد داشت. بنابراین هر کس میتواند با بدست آوردن صلاحیتهای لازم به آن مقامات نائل شود.
البته ذکر این نکته در اینجا لازم و ضروری است که در کشورهای اسلامی و جامعهای که نظام آن بر پایه ولایت دینی قرار دارد ما با دو گزاره در مورد انتخاب مواجه هستیم. اول حاکمیت ولایتی است که از جانب خداوند تعیین میگردد که به انتخاب انبیاء و اولیاء و در زمان غیبت، ولی فقیه جامع الشرایط را شامل میشود [4] که بحث در مورد آن، مقوله جداگانهای را میطلبد که مجال آن در این مقاله نیست. اما قِسم دوم آن مربوط به انتخاباتی است که سطح آن از تعیین ولیّ پایینتر بوده و به کارگزاران درون حکومت بر میگردد که مردم حق انتخاب آن را پیدا میکنند.
در اینجا نیز ما با چندین گزینه رو به رو هستیم. اول اینکه به عنوان عضوی از پیکره اجتماع این حق را قانونگذار برای ما در نظر گرفته [3] که در انتخاب افراد مسئول نظام سهیم باشیم. پس صرف نظر از هر رویکردی شخص میتواند از این حق قانونی خود استفاده کند و شایسته است که از این حقِ تعیین کننده و سرنوشتساز به خوبی استفاده کنیم. نکته دوم که در پس واگذاری این حق قانونی به شهروندان اعطا شده است، احترامی است که هر کدام از افراد جامعه به شخصیت و هویت فردی و اجتماعی خود قائل میشود.
به عنوان مثال وقتی من در انتخابات شرکت کرده و رأی میدهم یعنی اینکه خود را در حد و اندازهای دانستهام که میتوانم ولو به اندازه یک رأی (که شاید نتیجه یک انتخابات را به یک طرف متمایل کند) سهیم و تعیین کننده باشم. پس در واقع من هم به شخصیت فردی خود که نشان از خودباوری من داشته رأی دادهام و هم به شخصیت اجتماعی خود تحت عنوان به رسمیت شناخته شدنم به عنوان عضوی از اعضای جامعه که میتواند در سرنوشت کشور دخیل و سهیم باشد.
نکته مهم دیگر اداء تکلیفی است که بنابر مصالحی از سوی رهبران دینی و مراجع عالیقدر که اطاعت از ایشان را بر خود لازم و واجب میدانیم بر عهده ما نهاده شده است و آن «شرکت کردن در انتخابات به عنوان یک تکلیف و وظیفه شرعی است». [4]
پینوشت:
[1]. جام نیوز، کد خبر 103620، 1391/5/28
[2]. حوزه، کد خبر 5301، تاریخ 1385/5/2
[3]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مصوب 1358، اصل ششم
[4]. احکام ویژه انتخابات، کد خبر 14214، تاریخ 1394/11/27
افزودن نظر جدید