وحی از دیدگاه عرفان حلقه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آغاز بعثت نبیّ مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) و همزمان با نزول اولین آیات وحی توسط جبرئیل امین تا انقطاع وحی نبوتی و از آن زمان تا به امروز، همواره شاهد طرح مباحثی گوناگون درباره آیات وحی بودهایم؛ که هر یک در پی آشکار کردن و تبیین بُعدی از ابعاد گسترده و عمیق کلام وحی بر آمدهاند.
این تلاشها از اولین آشنایان و شاگردان وحی، همچون حضرت علی بن ابیطالب(علیه السلام)، ابن عباس و... در قالب مباحثی گوناگون ذیل آیات و در حواشی قرآن آغاز گشته و بدون این که موسوم به «علوم قرآن» باشد، در پی کشف و بیان ظهور آیات و تفهیم معانی عمیقِ قرآن از یک سو و توضیح جوانب دیگر آن مانند قرائت و اسباب نزول و تنجیم و... از سوی دیگر بوده است.
در صدر اسلام، مسائل قرآنی بیش از هر زمان دیگر، مورد توجه مسلمانان بود و قرآن، اساس فکر و اندیشه آنان را تشکیل میداد. مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله) همواره شاهد تشکیل حلقات درس مسلمانانی بود که با عشق و علاقه وافر به کتابت و آموزش آیات قرآن و فهم مسائل مربوط به آن همت میورزیدند.
محمد علی طاهری وبنیان گذار فرقه حلقه درباره وحی، ماهیت و همچنین منحصر بودن یا نبودن وحی نظرات قابل تأمل و تعجب برانگیزی ارائه دادهاند که در زیر به بخشهایی از آن اشاره میشود..
از دیدگاه بنیان گذار حلقه، وحی[1] بر دو جنبه استوار است:
الف- همان معانی که به پیامبران وحی میشد، بر همه انسانها نیز وحی میشود
ب- این وحی جنبه رحمانی دارد و شیطانی نیست.
محمد علی طاهری درباره خروج وحی از دایره اختصاصی پیامبران میگوید؛ مواردی از قبیل:
- جنسیت، سن، ملیت، استعداد، سواد، معلومات، تفکرات، اعتقادات، تجارب عرفانی و...؛
- ریاضت، ورزش، نوع تغذیه و ...؛
- سعی، کوشش، تلاش، اراده، تقلا و...؛
- تخیل و تصور تجسم، ذکرومانترا، نماد و سمبل، تلقین و تکرار، تمرکز و...؛
- نوع تیپ ساختاری فرد، مانند تیپ دموی، صفراوی، سوداوی، بلغمی و یا تیپهای کافا، واتا و پیتا و... هیچ گونه تاثیری در استفاده از هوشمندی الهی و دریافت آگاهیهای آن ندارد.[2]
از نظر طاهری، «فیض و رحمت الهی در انحصار هیچ گروه خاصی نیست. افراد و گروهها فقط میتوانند راهنما باشند تا اشخاصی که خود را از پرتو این نور نجات بخش مخفی کردهاند، در معرض آن قرار بگیرند. به عبارت دیگر، نحوه در معرض قرار گرفتن به آنها انتقال داده و از آنچه را روزیِ آسمانی دارند، مانند روزیِ زمینی خود، به دیگران انفاق کنند (مِمَّا رَزَقناهُم یُنفِقون) و از اتصال خود، برای آنها نیز ایجاد اتصال کنند. در این مورد، همه ادیان و مذاهب، اتفاق نظر داشته و چکیده همه گفتهها و نویدهای الهی، با رحمانیت شروع شده و با آن خاتمه مییابد و از هر دری که وارد شویم، با رحمانیت او روبرو هستیم.»[3]
طاهری برای تأیید تفسیر خود از وحی و دریافت آگاهی، به بررسی حقیقت وحی پرداخته و میگوید:
حقیقت هر چیزی، فلسفه وجودی و یا چرایی و چگونگی آن است، به بیان دیگر، باطن یا غیب وجود هر چیز، «حقیقت» آن به شمار میرود. تنها راه دستیابی به حقایق، دریافت وحی و الهام است؛ حتی برای کسی که هنوز قدم در مسیر عرفان نگذاشته است، امکان دریافت الهام وجود دارد. برای چنین فردی الهام میتواند محرک مهمی برای آغاز طریقت عرفانی باشد.[4]
از نظر عرفان حلقه، تنها اختلافی که بین پیامبران و امامان(واسطههای الهی) با مردم عادی وجود دارد، این است که واسطهها آگاهیهایشان را تفسیر میکنند؛ طاهری در این باره میگوید: انسان برای رسیدن به کمال و تعالی، نیازمند نشانهها و راهنمایانی است.
در عرفان کیهانی، هر چیزی اعم از انسان، حیوان و نبات و جماد که به نحوی در راستای شناسایی و درک قوانین حاکم بر جهان هستی انسان را یاری کند، «واسطه هدایت» است.
اما «واسطههای دینی» به افرادی اطلاق میگردد که به دلیل خصوصیات منحصر به فرد خود در رابطه با کمال، در رمز گشایی وحی الهی و آگاهیهای مثبت، توضیح اینها به زبان ساده کاربردی و انتقال آن به همنوعان خود همت گماشتهاند و معلمان و الگوهای شاخص برای بشریت و انگشتهای اشاره به سمت وحدت میباشند.[5]
بنابراین باید گفت: طبق نظر طاهری، بر همه انسانها وحی میشود، زیرا در غیر این صورت، عدالت خداوند زیر سؤال میرود؛ ولی طبق آنچه مفسران شیعه اثبات کردهاند، منظور از «از وحی به بشر» در آیه 51 سوره شوری فقط پیامبران هستند. البته به غیر از پیامبران بر انسانهای دیگر هم وحی میشود که خود جای بحث دارد. در آیه «وً اوحینا اِلی اُمِّ موسی ان اَرضعیهِ فاِذا خَفتِ علیهِ فَاَلقیهِ فی الیمِّ وَ لا تَخافی وَلا تَحزَنی اِنَّا رادُّوهُ اِلیکِ وَ جاعلوهُ مِنَ المرسلینَ [قصص/7] ما به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر ده پس اگر بر او ترسیدی او را به دریا بینداز و مترس و محزون مباش که بی تردید ما او را به سوی تو باز میگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار میدهیم.»
صاحب تفسیر المیزان در تفسیر این آیه میگوید: «کلمه (اوحینا) صیغه متکلم مع الغیر از فعل ماضی باب «ایجاء» است که به معنای گفتگوی پنهانی است و در قرآن کریم، در سخن گفتن خداوند متعال با بعضی از مخلوقاتش استعمال میشود که یا به طور الهام و افکندن مطلبی به دل کسی صورت میگیرد، همچنان که در آیه (به اَنَّ رَبَّکَ اُحی لَها) و آیه (وَ اَوحی ربُّک الی النحلِ) و آیه (وَاَوحینا الیاُمِّ موسی...) به این معنا آمده و یا به طور دیگر، نظیر وحی به انیبا و فرستادگان خدا و وحی در غیر خدای تعالی از قبیل شیطان نیز استعمال میشود، که به دوستان خود وحی می کند و ... .»[6]
با توجه به مطالب بیان شده از قرآن کریم و اینکه وحی معارف الهی فقط به انبیاء صورت میگیرد و با توجه به اصرار بعضی نحلهها و همچنین فرقه حلقه بر نزول وحی به همه انسانها، مشخص میشود که آن، نوعی الهام است که منشأ آن قطعاً نمیتواند رحمانی باشد.
پینوشت:
[1]. مفهوم واژههای«آگاهی» و «دریافت» در فرقه حلقه معادل الهام و وحی است.
[2]. طاهری، محمد علی، انسان از منظری دیگر، نشر بیژن، ص 84.
[3]. همان، ص 17 و 18.
[4]. طاهری، محمد علی، انسان و معرفت، انتشارات گریگور ناتوانسی سال ۲۰۱۱ ارمنستان، ص 59.
[5]. طاهری، محمد علی،عرفان کیهانی(حلقه)، نشر اندیشه ماندگار قم، ص 153.
[6]. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 16، ص 9-11.
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب حلقه اسارت، نوشته جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه.
افزودن نظر جدید