«قادیانیها» اشباح انحراف
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ فرقه قادیانیه ادعاهایی در مورد سران خود دارد، از جمله آنها این است که غلام احمد قادیانی (مؤسس فرقه) همان مسیح و مهدی موعود است. در مناظرهای که بین غلام احمد با علامه سید محسن امین واقع شده است،[1] قادیانی در اثبات ادعای خود به آیات سوره الحاقّه استدلال کرده است:[2] «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ. [الحاقه/44-46] و اگر [محمد] برما [به دروغ] سخنانی را نسبت دهد، او را با دست راست [کنایه از قدرت و قهر و انتقام] میگرفتیم و رگ قلبش را قطع میکردیم.» این آیه دلالت میکند که اگر کسی بر خدا دروغ ببندد، هلاک میشود و به مراد خود نمیرسد؛ پس اگر میرزا غلام احمد قادیانی در ادعاهایش، دروغ گفته بود، میبایست به هلاکت میرسید.
بررسی و نقد:
این آیه مورد استفاده برخی گروههای دیگر مثل بهائیت هم قرار گرفته است و در واقع مقاومت و بقای خود را دلیل بر حقانیت ادعاهای خود قلمداد کردهاند که در قالب نکاتی این استدلال را نقد مینماییم.
1. سیاق آیات، مربوط به کلام الهی خاص (قرآن مجید) است و انطباق محتوای این آیات بر کتابهای مقدس دیگر هم جای تأمل دارد چه رسد به متون مدعیان و آثار مکتوب آنها. در همین سوره میخوانیم: «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ. [الحاقه/41] که اين سخن فرستاده ای بزرگوار است، نه سخن شاعری چه اندک ايمان میآوريد». در اینجا از ایشان دفاع میشود که این کلام وحیانی است و شاعرانه نیست، پس همانطور که از وجود آیات استفاده میشود ظاهر این آیات نشاندهنده آن است که مربوط به هر مدعی یا هر کلام و کتابی نیست، بلکه در قرآن منحصر است و حتی اگر بر فرض، تعمیم انجام دهیم و بگوییم شامل هر پیامبر و کلام وحیانی میشود برای قادیانیه سودمند نیست، زیرا آنها در موارد متعدد و در قالب همین مناظره گفتهاند که ما به دین اسلام و عمل به کتاب و سنت دعوت میکنیم و ایمان به اینکه میرزا احمد، همان مسیح و مهدی است و حالت مجدِّد دارد[3] و هر چند برخی موارد ادعای انجام کارهای خارق العاده دارند ولی جماعت احمدیه، خروج خود از دین اسلام و آمدن پیامبر جدید را انکار میکنند.
2. جمله در آیه 44 به صورت شرطیه و با «لو» آمده است، و معنای این شرط آن است که چنین چیزی نشده و نخواهد شد، اما بر فرض محال هم اگر پیامبر بخواهد، نسبتی به خداوند بدهد آن انتقام صورت خواهد گرفت.[4] در واقع خود آیه، خبر از نفی این انحراف فرضی را میدهد، و تأکید بر مستند بودن قرآن به خداوند است، همانطور که تحدّی قرآن در موارد مختلفی انجام شده است که اگر میتوانید همانند قرآن در موارد مختلفی انجام شده است که اگر میتوانید همانند قرآن بیاورید.[5] به بیان دیگر این آیه به استناد این شرط، دلیل تام و کامل برای اثبات معجزه و وحیانی بودن قرآن یا رسالت پیامبر نمیباشد، بلکه نوعی تأکید است برآنچه که توسط ادله دیگر اثبات شده است [مانند معجزات پیامبر، اعجاز کل قرآن و...]؛ اما گروههایی مثل قادیانیه بدون آنکه دلایل محکم و متقنی برای اثبات ادعاهای خود بیاورند به امثال این آیات استناد میکنند و این خود نوعی برداشت غیر علمی و استفاده غیر اصولی از این آیات است.
3. بر فرض پذیرش صحت اصل استدلال به این آیه در اثبات ادعاهای قادیانی، باید گفت که قرائنی وجود دارد که اساسا وی مصداق این آیه واقع نمیشود، یعنی حتی اگر عمومیت برای آیه قائل شویم تطبیق غلط و خلاف واقع انجام شده است که این خود یکی از فراگیرترین نوع انحرافات تفسیرهای مدعیان است. و از جمله آن قرائن، اینکه او پیشگوییها را با ادعای غیب گویی و دلایل حقانیت خود مطرح کرده است که هرگز محقق نشده است؛ از جمله آنکه در برابر کمک به احمد بیگ که از اقوامش بود، دختر او را طلب کرد و تهدید کرد که اگر دخترش را به وی ندهد، مشکلات فراوانی برایش پیش میآید و قبل از آن هم گفته بود ازدواجش با دختر احمد بیگ، وعده الهی و تخلف ناپذیر است، اما آن دختر با دیگری ازدواج کرد! و بعدها ادعا کرد شوهر این دختر خواهد مرد و از خدا خواست که اگر ادعایش بر حق است، محقق شود، ولی آن شوهر زنده ماند و وعدههایش محقق نشد.
در موارد دیگر ادعا میکرد مخالفانش به طور غیر طبیعی کشته خواهند شد و ادعای شفای اعجاز آمیز طاعونزدگان را داشت که هیچ کدام از اینها در واقع محقق نشده و تحقق آنها در تاریخ ثبت نشده است.[6]
روشن است که حتی اگر یک وعده مدعی پیامبری یا فرستاده الهی که به صورت قطعی داده است، کذب از آب درآید، اعتمادی به او نخواهد بود اساسا با کنار رفتن عصمت، آن هم در بعد مأموریت و رسالت وی، اساس ادعای او باطل است و در نتیجه چنین فردی کلام و ادعاهایش، قابل تطبیق بر این آیات سوره الحاقه نخواهد بود.
4. بسیاری از مدعیان دروغین و گروههای انحرافی در طول تاریخ رشد و کامیابیهایی داشتهاند و حتی گاهی حکومتهایی تشکیل دادهاند، فعالیتهای علمی، سیاسی، و اجتماعی داشتهاند و برخی از صدر اسلام تاکنون هم باقی مانده و فعالیت دارند (اسماعیلیه، زیدیه و...) ولی بقای آنها دلالت بر حقانیت آنها ندارد، در واقع، آیه، مدافع هرگونه مدعی رسالت و امامت و ارتباط یا وحی و... نمیباشد، بلکه با فرض پذیرش نبوت پیامبر اسلام، این هشدار داده میشود که اگر کسی که مانند پیامبر از سوی خداوند، به مردم معرفی شده و مردم به او اطمینان و یقین پیدا کردهاند، بخواهد خیانت کند، مورد انتقام واقع میشود نه آنکه پس از نزول این آیه، پیامبر مورد اطمینان و یقین مردم قرار بگیرند، که البته همانطور که قبلا بیان شد، نوع این جمله در مورد شخصیت عظیم پیامبر اسلام، شرطیه است و حالت فرضی دارد و در واقع، خبر از آن میدهد که حضرت رسول هرگز تحریف و انحرافی در کلام الهی ایجاد نخواهد کرد.
پینوشت:
[1]. در مکتبۀ الارشاد دمشق در سال 1343ه / 1924 م این مناظره ثبت شده است.
[2]. القادیانیه، دفع اوهام توضیح المرام فیالرد علی القادیانیة، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، بیروت، 1420، ص 234.
[3]. همان، ص 238.
[4]. درس آیت الله جوادی آملی، 28/8/1387.
[5]. بقره/23.
[6]. القادیانی و القادیانیه، مودودی، و ابوالاعلی، و الهی ظهیر، احسان، دراسات و تحلیل، ص 147_149.
برای اطلاعات بیشتر: اشباح انحراف، جواد اسحاقیان، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، ، ص 95.
افزودن نظر جدید