جایگاه خدا در آموزه‌های عرفان حلقه

  • 1394/07/27 - 08:18
عدم امکان شناخت خدا، قبل از اینکه توسط محمد علی طاهری (رهبر فرقه حلقه) مطرح شود قبلاً توسط بزرگان یهود و آئین کابالا در منابع گنوسی مطرح شده است. در آیین یهود خداوند قدرتی است لایتناهی و فهم ناپذیر برای انسان‌ها که از آن با نام (اِن سُوف) نام می‌برند. در منابع گِنوسی آمده است که (و ذات نامتناهی، نمی‌تواند موضوعی برای اندیشه مذهبی باشد.) این عنوان و نام را در قرن...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عدم امکان شناخت خدا، قبل از اینکه توسط محمد علی طاهری (رهبر فرقه حلقه) مطرح شود قبلاً توسط بزرگان یهود و آئین کابالا در منابع گنوسی مطرح شده است. در آیین یهود خداوند قدرتی است لایتناهی و فهم ناپذیر برای انسان‌ها که از آن با نام (اِن سُوف) نام می‌برند. در منابع گِنوسی آمده است که (و ذات نامتناهی، نمی‌تواند موضوعی برای اندیشه مذهبی باشد.) این عنوان و نام را در قرن دوازدهم (اسحاق نابینا) درباره وجودی به کار می‌برد که محل تَعَمُّق عارفان یهودی بود؛ خدایی که نمی‌توان صفتی را برای او تصور کرد. «اِن سوف» در حقیقت با یهوه، خدای یهودیان که در تورات، خالق معرفی شده است، فرق دارد. یهوه خدای کتاب مقدس، خدایی دارای صفات انسان گونه است و در واقع او کسی است که بر کوه تجلی پیدا می‌کند، با موسی (علیه السلام) سخن می‌گوید، بر قوم نافرمان یهود خشمگین می‌شود و... این اعتقاد می‌تواند بیان‌گر ثنویت در آئین کابالا باشد. [1]
پس این خدا در حقیقت نیرو و انرژی بیکرانی است که در چند مرحله به ظهور می‌رسد.
«اِن سوف»، وجودی است که به خلق مستقیم کائنات قادر نبوده؛ لذا برای شناساندن خود به مخلوقاتش ده صورت را از خود صادر کرده است که تجلیات ده گانه نام دارد. «اِن سوف» خدایی است که از منظر کابالا طی مراحل گوناگون به فرایند آفرینش پرداخته است.
اولین فعل «اِن سوف» این بود که چون وجودش همه عالم را فرا گرفته بود و جایی برای خلق کائنات نبود، لذا خود را جمع کرد و عقب نشینی کرد تا فضا برای خلق مخلوقات فراهم شود. این ادعا را اولین بار در قرن شانزدهم اسحاق لوریا بیان کرد که «صیمصوم، یعنی خدای عقب نشسته و عقب نشین» نام گرفت. [2]
در آموزه‌های عرفان حلقه نیز راهی برای شناخت خدا وجود ندارد و انسان نمی‌تواند عاشق خدا شود، طاهری رهبر فرقه در این‌باره می‌گوید: انسان نمی‌تواند عاشق خدا شود؛ زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست و در حقیقت خدا عاشق انسان می‌شود و انسان معشوق می‌باشد و مشمول عشق الهی. و انسان فقط می‌تواند عاشق تجلیات الهی، یعنی مظاهر جهان هستی شود و پس از این مرحله است که مشمول عشق الهی می‌گردد. [3]
همچنین در عرفان حلقه و کابالا خداوند به نوعی به انسان نیازمند است. طبق عقاید کابالا خدا انسان را آفرید تا در باز گرداندن نظم آغازین همکار وی باشد. این هماهنگی اولیه با گناه آدم ابو البشر از میان رفت و به باور قوم یهود، پس از آن خدا این قوم را به صورت انسان‌های برگزیده آفرید و تورات را به آنها ارزانی داشت تا بنی اسرائیل با عمل به کتاب مقدس، به خداوند در باز گرداندن این هماهنگی یاری رساند. لذا قدرت و استعدادی که در نهاد عارف یهودی قرار گرفته، برای سیطره یافتن بر جهانِ جاندار و بی جان است تا آنها را به سودِ اهداف خود و در جهت کمال آفرینش، به کار گرفته، تا آنها را مهار کرده و بر آنها اثر بگذارد. [4] در مباحث حلقه نیز آن نیازمندی خداوند به نوعی مطرح است. طاهری در مقاله‌ی «آزمایش آخر»، از قول خداوند چنین می‌گوید:
«من برای رسیدن به شما مرگ و جهنم را خلق کردم تا نشانی بر رحیم بودن من باشد... بدون مرگ و جهنم ما هرگز به یکدیگر نمی‌رسیدیم و حداقل من عاشقی مهجور می‌ماندم و شما نیز در نیازمندی ابدی باقی می‌ماندید... من (رحمان) بودم تا بتوانم بازی گوشی‌ها و بی اعتنایی‌های معشوقم را نظاره کنم و باز هم به دنبال او باشم و سایه‌ی رحمانیت خود را بر سر او بگسترانم... آری، من به شما می‌رسم و همه چیز خود را به پای معشوق خود تقدیم می‌کنم و... خدای در وحدت و خدای در کثرت، آخرین آزمایش است و شما کدام را انتخاب خواهید کرد؟»[5]
طاهری در مقاله یاد شده، حکایتی پنهان از نیاز خداوند را مطرح می‌کند، مانند حدیث کنز مخفی، «کُنتُ کنزاً مخفیاً فاَحبَبَتَ اَن اَعرف فَخَلَقتُ الخلقَ لِکَی اَعرف، من گنجی پنهان بودم، پس دوست داشتم که شناخته شوم؛ پس آفرینش را آفریدم تا شناخته شوم.» که او در سخنانش به آن استناد می‌کند. [6] این حدیث نیز از مکاشفات عارفانه است که بارها و البته بدون داشتن منبع دقیق، به صورت حدیث قدسی در بین عرفا معروف شده است؛ اعتقادی که در برخی از عرفای ايرانی [7]، و صوفیان نیز دیده می‌شود. شواهد فراوانی برای اثبات این مدعا وجود دارد که حدیث کنز مخفی از خداوند و معصوم صادر نشده است؛ قرائنی مانند: چالش بر انگیز بودن الفاظ حدیث، اعتراف محی‌الدین که منبع آن را مکاشفه دانسته است، نیافتن هیچ گونه سند حدیثی و دیدگاه محققان و یا محدثانی که آن را جعلی دانسته‌اند. [8]

پی‌نوشت
[1]. نوشته جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، حلقه اسارت، قم، نشر تسنیم اندیشه، ص 120
[2]. گرشوم شولم، جریان بزرگ در عرفان یهود، ترجمه: فریدالدین رادمهر، نشر نیلوفر، ص 331.
[3]. طاهری، محمد علی، عرفان کیهانی (حلقه)، قم، نشر اندیشه ماندگار، ص 124.
[4]. ایزیدرو اپستاین، یهودیت، ترجمه: بهزاد سالکی، نشر موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ص 270.
[5]. طاهری، محمد علی، چند مقاله، نشر: ارمنستان گریگور تاتواتسی، ص 204.
[6]. نوشته جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، حلقه اسارت، قم، نشر تسنیم اندیشه، ص 121.
[7]. همان، ص 121.
[8]. برسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی، مهدی آریان فر و حسن نقی زاده، علوم حدیث، شماره 61، ص 171-183.

برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب حلقه اسارت، نوشته جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.