اهانت وهابيون به ساحت مقدس رسول اکرم (ص)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در این مقاله برآنیم تا جایگاه و منزلت فخر بشر و سیّد رسل (صلی الله علیه و آله و سلم) را از منظر وهابيون بشناسیم و پیشاپیش از این اهانتهای عظیم به ساحت مقدس ابن شخصیت والامقام، به خداوند سبحان پناه برده و عذر تقصیر میطلبیم.
- نظر محمد بن عبدالوهاب و پیروانش در ارزش پیامبر پس از وفات؛ سید امین در کتاب «کشف الارتیاب» گفته است: «در کتاب خلاصة الکلام آمده است: محمد بن عبدالوهاب همواره درباره رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میگفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخنی را نمیشنود. به همین جهت همواره یکی از پیروان او میگفت: عصای من، بیش از محمّد به کار میآید؛ چرا که عصای من برای کشتن ماری به کار میآید امّا محمّد مرده، از بین رفته و چیزی نمیشنود که بخواهد نفع و ضرری به دیگران رساند.»[1]
- نظر ابنتیمیه و پیروانش در شرک بودن زیارت پیامبر؛ از دیدگاه ابنتیمیه و پیروانش، زیارت قبر نبی مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نوعی شرک و گمراهی از سوی شیطان به شمار میرود، حتّی اگر زیارت به قصد جلب رضای خداوند سبحان و درک ثواب از سوی او صورت گرفته باشد. ابنتیمیه در یکی از نوشتههای خود آورده است: «شیطان در مسیر انسان قرار گرفته و اعمال زشتش را نیکو جلوه داده تا وی به زیارت قبر پیامبر رود و چنین کسی با این کار خود شرک ورزیده؛ چرا که رضایت غیر خداوند را جلب کرده است.»[2] همو در جای دیگر این کار را همچون پرستش بت «لات و عزّی» دانسته و میگوید: «سرچشمه پرستش بت لات، تعظیم و بزرگداشت شخصی صالح است.»[3] یعنی بزرگداشت و احترام قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همچون احترام و بزرگداشت بتهای لات و عزّی است. مصیبت از این بالاتر آن که وی در ادامه میگوید: «حتّی اگر کسی قصد زیارت قبر رسول خدا را داشته باشد این کار وی، عین دشمنی با خدا، رسول خدا و دین اوست و به عنوان بدعتی در دین به شمار میرود که هرگز از سوی خدا اجازه داده نشده است.»[4]
- عقیده وهّابیت در سوگند یاد کردن به پیامبر؛ از جمله عقاید وهّابیت درباره نبی مکرّم اسلام آن که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را نمیتوان مورد سوگند و ندا قرار داد و با لقب و صفت «سیدنا» صدا نمود. یعنی نمیتوان گفت: «بحقّ محمّد»؛ «یا محمّد»؛ «یا سیّدنا محمّد» بلکه سوگند به وی و دیگر مخلوقات، شرک اکبر به شمار رفته و موجب جاودانگی در آتش دوزخ میباشد. نوه محمد بن عبدالوهاب در کتاب «فتح المجید فی شرح کتاب التوحید» میگوید: «ابن مسعود گفته است: اگر شخصی سوگند دروغ به خداوند یاد کند، بهتر از آن است که سوگند راست به غیر خدا یاد کند.»[5]
- وهّابیت و تبدیل خانه همسر پیامبر به دستشویی و توالت؛ رفاعی یکی از علمای بزرگ اهلسنت کویت خطاب به علمای وهّابی عربستان سعودی مینویسد: «شما به تخریب خانه امالمؤمنین خدیجه کبری اوّلین حبیبه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رضایت دادید و هیچ عکسالعملی از خود نشان ندادید با این که آن مکان، محل نزول وحی قرآن بود و در برابر این جنایت، سکوت اختیار کرده و رضایت دادید که آن مکان مقدس به دستشویی و توالت مبدّل شود. چرا از خدا نمیترسید و از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حیا نمیکنید؟»[6]
- وهّابیت و تبدیل زادگاه پیامبر به محل خرید و فروش حیوانات؛ رفاعی در ادامه مینویسد: «زادگاه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را ویران و به محل خرید و فروش حیوانات تبدیل کردید که با تلاش افراد صالح و خیّر، از چنگال وهّابیها درآمد و به کتابخانه مکّه مکرّمه مبدّل گردید...»[7]
- وهّابیت و تخریب کتابخانه بزرگ مکّه مکرّمه؛ یکی از جنایات دردناکی که توسط وهّابیت صورت گرفت و لکّه ننگ آن تا ابد در پرونده سیاه آنان باقی ماند، آتش زدن کتابخانه بزرگ «المکتبة العربیّة» بود که متجاوز از 60 هزار عنوان کتاب گرانقدر و کمنظیر و بیش از 40 هزار نسخه خطّی بینظیر که در میان آنها برخی از آثار خطّی دوران جاهلیّت، یهود، کفّار قریش و همچنین آثار خطّی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام)، ابوبکر، عمر، خالد بن ولید، طارق بن زیاد و برخی دیگر از صحابه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و قرآن کریم به خطّ «عبدالله بن مسعود» وجود داشت. همچنین در این کتابخانه انواع اسلحههای متعلّق به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز بتهایی همچون «لات»، «عزّی»، «مناة» و «هبل» که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بوده است به بهانه وجود کفریّات، به آتش کشیده و از بین برده شد.
پینوشت:
[1]. هذه هی الوهابیة، علامه محمد جواد مغنیه، ص 77، به نقل از کشف الارتیاب، ص 127، چاپ دوم.
[2]. هذه هی الوهابیة، علامه محمد جواد مغنیه، ص 63، به نقل از: اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اهل الجحیم، ص 457.
[3]. هذه هی الوهابیة، علامه محمد جواد مغنیه، ص 64، به نقل از: اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اهل الجحیم، ص 333.
[4]. هذه هی الوهابیة، علامه محمد جواد مغنیه، ص 64، به نقل از: اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اهل الجحیم، ص 334.
[5]. هذه هی الوهابیة، علامه محمد جواد مغنیه، ص 75، به نقل از: فتح المجید فی شرح کتاب التوحید، ص 414، سال چاپ 1957 م.
[6]. ألنصیحة لإخواننا علماء نجد، یوسف بن سیّد هاشم رفاعی، با مقدمه محّمد سعید رمضان البوطی، ص 59. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. ألنصیحة لإخواننا علماء نجد، یوسف بن سیّد هاشم رفاعی، با مقدمه محّمد سعید رمضان البوطی، ص 60. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید