گوشه‌ای از کارنامه خونبار وهّابیت

  • 1394/06/31 - 17:24
محمّد بن عبدالوهّاب با متّهم نمودن مسلمانان به کفر، شرک و بدعت علیه آنان اعلام جهاد نمود و با کمک پادشاه وقت عربستان، «محمّد بن سعود» لشکری فراهم ساخت و با حمله به شهرها و روستاهای مسلمان‌نشین، جنایاتی را رقم زد که حتّی یکی از آن‌ها برای ننگین نمودن چهره وهّابیت برای همیشه تاریخ کفایت می‌کند. در این جا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم. زینی دحلان، مفتی مکه مکرّمه می‌نویسد...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمّد بن عبدالوهّاب با متّهم نمودن مسلمانان به کفر، شرک و بدعت علیه آنان اعلام جهاد نمود و با کمک پادشاه وقت عربستان، «محمّد بن سعود» لشکری فراهم ساخت و با حمله به شهرها و روستاهای مسلمان‌نشین، جنایاتی را رقم زد که حتّی یکی از آن‌ها برای ننگین نمودن چهره وهّابیت برای همیشه تاریخ کفایت می‌کند. در این جا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
- سربریدن شیرخوارگان در آغوش مادران در شهر طایف؛ زینی دحلان، مفتی مکه مکرّمه می‌نویسد: «هنگامی که وهّابیان در سال 1217 هجری قمری، طایف را به تصرّف خود درآورند، کوچک و بزرگ، رئیس و کارمند، همه و همه به جز سال‌خوردگان را قتل عام کردند. آنان کودکان شیرخواره را در آغوش مادر سر بریده، اموال مردم را غارت کرده و زنان را به اسارت درآوردند.»[1]
- کشتن مؤذن به جرم درود بر پیامبر؛ زینی دحلان، مفتی مکّه مکرمه می‌نویسد: «وهّابی‌ها از درود فرستادن به پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) بر روی منابر و پس از اذان، ممانعت می‌کردند، مرد صالح نابینایی که اذان می‌گفت و پس از اذان به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صلوات فرستاد، آن را نزد محمد بن عبد‌الوهاب آوردند و او دستور داد مؤذن نابینا را به جرم درود بر حضرت، کشتند. اگر بنا باشد این قبیل کارها زشت وهّابی‌ها را بنویسم، کاغذها سیاه و دفترها پر خواهد شد.»
- کشتار بی‌رحمانه شیعیان کربلا؛ وهّابیان در سال 1216 هجری قمری. با سپاهی متشکل از دوازده هزار نفر و به سرکردگی سعود، فرزند عبدالعزیز به شهر کربلای معلّی حمله‌ور شده و با کشتار بی‌رحمانه 3000 تن از شیعیان و به غارت بردن اموال حرم مطهّر ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) و نیز اموال مردم عادّی صفحه ننگینی را در تاریخ رقم زده و بخشی از دشمنی خود با شیعه را از همان آغاز به نمایش گذارند. این در حالی بود که آن روز به مناسبت عید غدیر و عزیمت عدّه زیادی از مردم به شهر نجف اشرف شهر کربلا کمترین آمار مردم را در خود داشت و این باعث کاهش آمار کشته‌شدگان گردید.[3]
- وهّابیان پس از کشتار بی‌رحمانه شیعیان کربلا و هتک حرمت حرم حسینی با همان لشگر و سپاه، راهی نجف اشرف شدند؛ ولی مردم نجف به سبب آگاهی از ماجرای کشتار و غارت کربلا و آمادگی دفاعی به مقابله برخاستند؛ حتّی زن‌ها از منزل‌ها بیرون آمدند و مردان خود را برای دفاع از شهر تهییج و تحریک نمودند و در نتیجه سپاه وهّابی موفّق به وارد شدن به شهر نجف اشرف نگردید تا این که بار دیگر در سال 1220 یا 1221 هجری قمری وهّابی‌ها به نجف اشرف حمله‌ور شدند، این بار نیز چون شهر دارای برج و باور بود و در بیرون نیز خندقی شهر را حفاظت می‌کرد و گروه فراوانی از مردم و حدود دویست نفر از طلاب علوم دینی تحت رهبری شیخ جعفر نجفی (کاشف الغطاء) از مراجع اعلم عصر خود که مردی دلیر و شجاع بود، به دفاع از شهر پرداختند، این بار نیز حمله وهّابیان ناکام ماند و با به جا گذاردن هفت‌صد نفر کشته ناچار به عقب‌نشینی گردیدند. در سال 1218 هجری قمری پس از تسلّط وهّابیان بر شهر مکّه مکرّمه تمام آثار بزرگان از جمله قبّه زادگاه پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) در «معلّی» قبّه زادگاه علی بن ابی طالب (علیه السّلام)، قبّه زادگاه حضرت خدیجه (علیها السّلام)، آثار باستانی اطراف خانه خدا، آثار باستانی باقی مانده بر روی چاه زمزم و نیز بسیاری از آثار صالحان که یادمانی از عهد نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) بود را نابود کرده و هنگام تخریب به نواختن طبل و رقص و آواز خوانی مشغول می‌گردیدند. رفاعی یکی از علمای بزرگ اهل‌سنت کویت خطاب به علمای وهّابی می‌نویسد: «شما به تخریب خانه ام‌االمؤمنین خدیجه کبری اوّلین حبیبه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رضایت دادید و هیچ عکس‌العملی از خود نشان ندادید با این که آن مکان، محل نزول وحی قرآن بود و در برابر این جنایت سکوت انتخاب کردید و رضایت دادید که آن مکان مقدس به دستشویی و توالت مبدّل شود. چرا از خدا نمی‌ترسید؟ و از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حیا نمی‌کنید؟»[4] رفاعی، در ادامه می‌نویسد: «زادگاه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را ویران و به محل خرید و فروش حیوانات تبدیل کردید که با تلاش افراد صالح و خیّر، از چنگال وهّابی‌ها در آمد و به کتابخانه مکّه مکرّمه مبدّل گردید.»[5]

پی‌نوشت:
[1]. الدرر السنیّة فی الردّ علی الوهابیة، شیخ احمد زینی دحلان، احمد زینی دحلان، وقف الاخلاص، استانبول، ص 45.
[2]. فتنة الوهابیة، احمد زینی دحلان، احمد زینی دحلان، وقف الاخلاص، استانبول، ص 20.
[3]. تاریخ العربیة السعودیة، دکتر منیر عجلانی، دارة الملک عبدالعزیز، ریاض، ص 126.
[4]. نصیحة لإخواننا علماء نجد، یوسف بن سید هاشم رفاعی، مشعر، تهران، ص 59. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. نصیحة لإخواننا علماء نجد، یوسف بن سید هاشم رفاعی، مشعر، تهران، ص 60. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.